جعفر ابراهیمی در گفتگو با هنرنیوز؛
همه حکایتهای گلستان قابلیت تصویری شدن دارند
در جهت معرفی شخصیتهای تاریخی و فرهنگی به کودکان و نوجوانان به نظر میرسد بیشتر از آنکه به تولیدات سیما و سینما توجه شود، در حوزۀ آثار مکتوب کار شده است.
تاريخ : سه شنبه ۹ خرداد ۱۳۹۱ ساعت ۱۱:۳۳
به گزارش هنرنیوز جعفر ابراهیمی، شاعر و نویسندۀ نامآشنای حوزۀ کودک و نوجوان یکی از افرادی است که همواره برای معرفی شخصیتها و آثار گذشتگان در حوزۀ کاری خود دغدغه داشته است. به این بهانه او را گزینه مناسبی دانستیم تا دیدگاه یک فعال عرصه ادبیات کودک و نوجوان را دربارۀ به تصویر کشیدن شخصیت و آثار مشاهیر ایرانی جویا شویم.
- ارزیابی شما از فیلم، سریال و انیمیشنهایی که با موضوع و محوریت شخصیتهای تاریخی و فرهنگی ایران، تاکنون تولید شده چگونه است؟
در این زمینه برای کودکان و نوجوانان تا حالا کار آنچنانی نشده است. البته درآثاری مثل زندگینامه ابنسینا که برای بزرگترها ساخته شده بود، این ظرفیت وجود داشت که نوجوانان هم از محتوای سریال استفاده کنند. اما بهطور کلی درمورد کارهای مختص این گروه سنی من کار خوبی ندیدم. البته درحوزه انیمیشن کارهایی تولید شده است چه براساس شخصیتهای خیالی و ساخته ذهن نویسنده در فضای گذشته و چه براساس شخصیتهای واقعی. با این وجود میتوان گفت که همچنان کاری اساسی و جدی صورت نگرفته است. ادبیات ما سرشار از حکایتهای پندآموز و موضوعات مناسب برای نوشتن و تولید تصویری است؛ تا آنجا که خیلی از نویسندگان اروپایی و حتی آمریکای لاتین از آثار ادبیات کهن ما بهره گرفتهاند. درحالی که ما اگر هم کاری انجام دادهایم، بهصورت اتفاقی و مثلاً برمبنای طرح ایدهای از سوی یک نویسنده بوده است؛ برنامه از پیش تعیینشده و منظمی پشت این تولیدات وجود ندارد. درواقع در این حوزه برنامهریزی نمیشود. حتی در مؤسساتی که این موضوعات بیشتر پیگیری میشوند، کارها خیلی جدی پیش نمیرود چرا که برای این کار سرمایه اولیه درنظر نمیگیرند. مثلاً گروهی از نویسندگان را به جلساتی دعوت میکنند و در این باره از آنها مشورت میخواهند اما هزینهای را برای این موضوع در نظر نمیگیرند. فقط در صورتی که پیگیریها به نتیجه رسیده و کار به مرحله تولید برسد، مبلغی به نویسندگان اختصاص میدهند. درنتیجه طبیعتاً انگیزه نویسندگان برای صرف وقت در این جلسات از بین میرود. اگر به این مسائل توجه کنیم، اتفاقا میبینیم که منابع خوبی در دسترس داریم.
- به نظر شما چه شخصیتهایی برای پرداخت و تولید آثاری از این دست مناسب بودهاند اما تاکنون کاری براساس زندگی و آثار آن ها تولید نشده است؟
افراد زیادی در زمینۀ بازنویسی و بازآفرینی آثار و زندگینامه مشاهیر فعالیت میکنند و کارهای خلاقانهای هم در این میان مشاهده میشود اما در حوزۀ فیلم و انیمیشن عملاً کاری نمیشود.
مثلاً در گذشته نه چندان دور گلستان سعدی منبع درسی بود. به نظر من همه حکایتهای گلستان این قابلیت را دارند که تبدیل به فیلم و سریال و رمان شوند. من افرادی را میشناسم
” مثلاً در گذشته نه چندان دور گلستان سعدی منبع درسی بود. به نظر من همه حکایتهای گلستان این قابلیت را دارند که تبدیل به فیلم و سریال و رمان شوند. من افرادی را میشناسم که مثلاً پنجاه بار گلستان را خواندهاند و از آن خسته هم نمیشوند. “
که مثلاً پنجاه بار گلستان را خواندهاند و از آن خسته هم نمیشوند. گلستان یک اثر جاودانه و چندلایه است به این معنا که با مطالعۀ صرف و حتی بدون توجه به محتوای اثر، میتوان از این اثر لذت برد. مثل خواندن یک شعر که بارها و بارها میتوان آن را خواند و از آن لذت برد و یا گوش دادن به یک موسیقی بهیاد ماندنی.
طنز رندانه سعدی را در کمتر اثری میتوان دید. زبان گلستان تأثیرگذاری عجیبی بر نوشتن، حرف زدن و یا حتی زاویۀ دید افراد دارد. این زبان روی فیلمنامهنویسی هم میتواند تأثیرگذار باشد. متأسفانه به اینها کمتر با نگاه بازآفرینی امروزی پرداخته شده است؛ آن هم به گونهای که علاقۀ نوجوانان را به مطالعۀ آثار ادبیات کهن ایران جلب کند. به نظر من هدف اصلی در تولید این برنامهها باید این باشد که بچهها را به مطالعۀ گلستان سعدی علاقمند کند.
من شخصاً روی زندگینامه شخصیتهای متعددی برای نوجوانان کار کردهام. بهعنوان مثال زندگینامه پروین اعتصامی که به نظرم بسیار جای کار دارد، همینطور زندگی ائمه و از جمله فرازهایی از زندگی امام علی (ع) را برای نوجوانان تألیف کردهام. اما از این ظرفیتها استفاده نمیشود.
- علت این موضوع چیست؟ چون این مباحث بهصورت فیلمنامه کار نمیشود و کسی نیست که داستانها را تبدیل به فیلمنامه کند. خود نویسندهها هم برای یادگیری فیلمنامهنویسی انگیزه ندارند. من برای نوجوانان چهار جلد کتاب با محوریت مثنوی مولوی نوشتهام. هر کتاب شامل حدوداً سی داستان بوده که بسیار برای سریال و انیمیشن مناسب هستند. به نظر من چیزی که در این میان لازم است ایجاد فضایی برای تعامل بین نویسندگان با هم و البته با فیلمنامهنویسان است.
- درمورد نحوۀ استفاده از ظرفیتهای ادبیات کهن چطور؟ چقدر باید روی وفاداری به اصل اثر مقید بود؟ از نظر من برای کار کردن در این زمینه بازآفرینی خلاقانه و امروزی مناسبتر است تا اینکه عیناً از روی اثر کار کنیم. اما برداشتها باید به گونهای باشد که به کار نوجوانان امروز بیاید.به خاطر دارم که کانون انیمیشن خوبی ساخته بود براساس یک بیت از سعدی:
چشم تنگ مرد دنیادار را
یا قناعت پر کند یا خاک گور
در این انیمیشن اگر در ابتدا و انتهای کار به این بیت سعدی اشاره نمیشد، مشخص نبود که براساس آن ساخته شده است. در این انیمیشن، داستان دو مرد روایت میشودکه زمین را برای یافتن گنج میکَنند. طبیعتاً ما از زندگینامهها خیلی اطلاع نداریم و این اطلاعات همواره در هالهای از ابهام قرار داشتهاند. ما تنها کلیتی از زندگی نویسندگان را میدانیم. از این جهت به نظر من معرفی آثار مهمتر از زندگینامههاست.
من معتقدم برخی اوقات میتوان بسته به خلاقیت و توانایی نویسنده براساس یک بیت شعر، یک رمان نوشت. با نوشتن و خلق داستان این مجال به مخاطب داده میشود که از خلاقیت خود استفاده کرده و ماجرا را در ذهن خود بازسازی کند. در حالی که در آثار تصویریتر این کار قبلاً توسط سازنده انجام گرفته است و مخاطب نوجوان صرفاً تماشاگر است.
- یعنی شما رمان و آثار مکتوب را برای پرداختن به زندگی و آثار مشاهیر مناسبتر میدانید؟ اینطور نیست که بهطور مطلق این نظر را تأیید کنم اما به نظر من مطالعه در مقایسه با فیلم و انیمیشن ثمرات بیشتری برای نوجوانان دارد. نمایشنامههای رادیویی هم از جهاتی برای نوجوانان مناسب و زیباست چون خلاقیت و تخیل نوجوانان را بهتر به کار میگیرد. اگر این نمایشنامه خوب نوشته شده باشد، نوجوان را وادار میکند که در ذهن خود فضاها و شخصیتها را بسازد و با کمک صداها، تصاویری را در دنیای منحصر به خود خلق کند. این امر بسیار خلاقانهتر و زیباتر است از اینکه ذهن مخاطب را به سمتی هدایت کنیم که فیلم میگوید و قدرت آفرینش و بازسازی شخصیتها را از نوجوانان بگیریم.