آقای نجفی تیمی از فرهیختگان میراث فرهنگی را به مشاوره بطلبد
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران:
آقای نجفی تیمی از فرهیختگان میراث فرهنگی را به مشاوره بطلبد
حکمت الله ملاصالحی گفت: آقای نجفی باید گروه‌هایی را که به جز به منافع قومی و قبیله‌ای به چیز دیگری فکر نمی‌کنند و در جای جای سازمان میراث فرهنگی رخنه ‌کرده‌اند شناسایی کند و هر چه سریعتر وجود آنها را از تن بیمار و رنجور و نحیف این سازمان بزداید.
 
تاريخ : شنبه ۲ شهريور ۱۳۹۲ ساعت ۱۳:۰۵
به گزارش هنرنیوز، سازمان میراث فرهنگی با فراز و فرودهای بسیاری رو به رو بوده است. فرهنگی‌ترین نهاد کشور اکنون به دستان محمد علی نجفی سپرده شده تا روزهای تلخ خود را به فراموشی بسپارد. اما آیا این امر میسر است؟ با دکتر حکمت‌الله ملاصالحی – عضو هیئت علمی گروه باستانشناسی دانشگاه تهران و بنیانگذار دانش نوظهور فلسفه باستان شناسی در ایران- به گفت و گو نشستیم.بخش نخست این مصاحبه به شرح زیر است. 

نظر شما درباره انتصاب آقای نجفی به ریاست سازمان میراث فرهنگی چیست؟

آقای نجفی وزیر پیشنهادی دکتر روحانی برای آموزش و پروش بود که متأسفانه در مجلس رای نیاورد. بعد ریس دولت جدید ایشان را به ریاست سازمان میراث فرهنگی انتصاب و علی رغم ارادتی که به هر دو آنها دارم و با وجود اینکه تردیدی ندارم هر دو آنها علاقمندند که بسیاری از خطاهای گذشته تکرار نشود و یک جامعه معتدل و سیاست معتدل و اقتصاد پویا به وجود بیاوریم، اما با این انتصاب موافق نیستم.

چرا ؟

چون انتصابی است که پشت سر آن طرح و برنامه‌ای نیست و نشان می‌دهد ما احساس عمیق از ایرانی بودن نداریم. آن درک عظیم را از تاریخ ایران و از حساس بودن سازمان میراث فرهنگی نداریم. یک وزیری به خاطر صداقت، رحم، عواطف انسانی، شرافت و دلیری‌اش رای نیاورد اما طرحی هم برای سازمان میراث فرهنگی نداشت. به همان نسبتی که دستی پر برای نشستن بر مسند وزارت آموزش و پروش که به حق شایسته آن بود؛ داشت.اما کسانی بودند که طرح و برنامه داشتند، حتی ارائه کرده بودند، در سطح مطبوعات مطرح شده بود و در این حوزه سابقه هم داشتند اما آنها انتخاب نشدند. 

ایشان به هرحال متخصص این حوزه نیست و حساسیت این سازمان را نمی‌داند. ما معمولا وقتی بر سنگینی بار امانتی که مسئولیتش را برعهده ما می‌گذارند، آگاهی نداریم راحت می‌پذیریم اما اگر آگاه باشیم هرگز این کار را نمی‌کنیم .

سازمان میراث فرهنگی مثل کشتی به گل نشسته‌ای می‌ماند که سکانش را به دست آقای نجفی دادند و ایشان هیچ چیز از این کشتی به گل نشسته نمی‌داند و سابقه ذهنی از آن ندارد. درست مثل شخصی که از بیماری مهلکی رنج می‌برد و نیاز به یک جراحی حیاتی دارد و آن کس که برای شفا بر بالینش حاضر شده تخصصی در حوزه جراحی و حتی بیماریها ندارد. وضعیت کنونی میراث فرهنگی چنین است.

این نشان می‌دهد که دولتیان جدید هم از حساسیت میراث فرهنگی اطلاع چندانی ندارند. بنابراین نگرانی‌های من همچنان به قوت خویش باقی است البته از هیچ کمکی در ترمیم خسارت‌های سنگین وارد آمده بر میراث فرهنگی دریغ نخواهم کرد و امیدوارم سازمان میراث جانی دوباره بگیرد.

پیشنهادات شما چیست؟

فکر می‌کنم کار سازمان میراث فرهنگی از ترمیم گذشته و تمام ساختارش درهم شکسته است. تخریب و ویرانی در این حوزه اینقدر گسترده است که اگر فهرست‌بندی شود از دایره‌المعارف ۵۰ جلدی تجاوز می‌کند.

کتابخانه‌اش به تاراج رفته است، تپه‌ها و محوطه‌هایش درحالی که با شما گفت و گو می‌کنم در حال ویرانی است. در حال حاضر قباحت از بین رفته و کلنگ در دست همه است و مدام آثار تاریخی را تخریب می‌کنند.

رییس اسبق سازمان در سال ۸۸ می‌خواست در کیش مرکز فروش آثار باستانی تحت عنوان عتیقه‌جات تاسیس کند و آثار ایرانی- تاریخی را به معرض فروش بگذارد و امروز می‌خواهد با آن عقبه دانشگاه ایرانیان را بسازد. من توصیه می‌کنم هیچ کس به این دانشگاه نرود. اگر کسی عرق ایرانی و مسلمان بودن دارد هرگز به این دانشگاه نرود.

اکنون باید پرونده تمام کسانی که این تخریب‌ها و آسیب‌ها را دامن زدند به قوه قضاییه برود و همه یک به یک محاکمه شوند. باید به داد همه آنها که مظلوم و رانده شدند و مجبور به بازنشستگی و بازخریدی شدند و خانواده‌هایی که به دلیل انتقال سازمان میراث فرهنگی به شیراز و اصفهان فرو پاشیدند (چون آقا یا خانم باید به این شهرها می‌رفتند و همسران و فرزندانشان در تهران می ماندند.) رسیدگی شود. کتابخانه‌ای که به تاراج رفته، اسنادی که گمشده، آثار و اشیایی که از موزه‌ها خارج شده، شکسته و به یغما رفته است.باید عاملان این زیان ها و خسارات محاکمه شوند تا کسی دیگر جرات نکند دست به چنین جنایتهایی هولناکی بزند.

دوم اینکه گروهی از کارشناسان تشکیل و ارتقا سازمان به وزارتخانه را تدوین و به مجلس ارائه کنند. چون وزیر به هرحال از طریق مجلس پاسخگو خواهد بود اما یک سازمان پاسخگونیست و هرکاری می‌تواند انجام دهد.

در تمامی کشورها حتی کشورهای اطراف ما مثل قطر و یا کشورهایی مانند اندونزی، مالزی و ... وزارت میراث فرهنگی وجود دارد. چرا باید در کشور ما با چنین موقعیت حساس تاریخی میراث فرهنگی سازمانی باشد در دست سودجویانی که پشت پرده هستند.

این سودجویان پشت پرده چه کسانی هستند؟

امروز گردشگری مثل یک وصله ناجور به میراث فرهنگی چسبیده است. از سویی پشت پرده عناصر سود و سودا هستند که اجازه فعال شدن سازمان میراث فرهنگی را نمی‌دهند. از زمانی که این دو با هم ادغام شد همین گروه ها به فکر این بودند که چگونه محوطه‌های باستانی به آنها سپرده شود تا به اهداف سودجویانه خود برسند.
شما یک لحظه فکر کنید طرح موزه‌های خصوصی چقدر وحشتناک و فاجعه‌بار است.

‌موزه خصوصی یعنی حفاری و تملک شی‌یی که متعلق به همگان است. به موزه‌های بنیاد مستضعفان سر بزنید پر از اشیای غارت شده توسط قاچاقچیان است که هر چند باز گردانده شده و اکنون در این موزه‌ها قابل رویت است اما چه سود! این آثار بی‌هویتند. این اشیا یتیم‌اند چون ارزش اطلاعاتی و روایت تاریخی ندارند.

چرا ارزش اطلاعاتی ندارند؟

هر محوطه و بنای تاریخی کتابی مادی است. هرکدام کتابخانه ای از فرهنگ مادی شامل تمام آداب و سنن یک ملت با تمام جنسیتها، مذهب‌ها، افکار، اخلاق و جهان‌بینی و ... در یک مقطع زمانی است. لایه به لایه در طول ۲ هزار،۸ هزار ،۱۰ هزار سال و .. بر روی هم انباشته شدند و هر کدام از لایه‌ها روایتگر یک مقطع تاریخی‌اند. اینها کتابخانه‌هایی هستند که با قاچاق از بین می‌روند. بنابراین دیگر شما به هیچ طریقی نمی‌توانید به روایت تاریخی آنها دسترسی پیدا کنید چون لایه‌برداری نشده، طرح مطالعاتی، گمانه‌زنی، کاوشی روی آن صورت نگرفته است . بنابراین به نیت غارت تمام اسناد این شی از بین رفته و آثار بی‌هویت شده‌اند. هرچند که از دست قاچاقچیان و سوداگران باز گردانده شود.

در یک کلام هر اثری که از بافت و لایه اصلی خود از طریق قاچاق بیرون آورده شود یتیم است و ارزش ازاطلاعاتی و مطالعاتی آن تقریبا به صفر می‌رسد .

پس شما با موزه‌های خصوصی مخالفید؟

صددرصد. این طرح‌ها برای قرن ۱۸ و ۱۹ است. اکنون در جهان دیگر چنین کاری نمی‌کنند. بنابراین هر کس با حفاری یا قاچاق یا بنام فلان نهاد یا ارگان و سازمان برای خودش موزه بزند،بسیار ناپسند و غیر علمی است.


توسعه جزو لاینفک زندگی انسان معاصر است. از طرفی کشورهای مطرح به لحاظ تکنولوژی آثار تاریخی و طبیعی خود را نیز حفظ کرده‌اند چرا و چگونه؟

امروز صیانت از مواریث فرهنگی از ضروریات و متقضیات زندگی ماست. تکنولوژی جدید برای برنامه‌های توسعه در سطح کلان آمده است. طرح‌های عمرانی، مجتمعات صنعتی، جاده‌ها و بزرگراه‌های و... یکی پس از دیگری احداث می‌شود و در این وانفسای توسعه، جهان متوجه شده که نباید توسعه باعث بلعیدن فرهنگ شود. امروز جهانیان با این پرسش رو به رو هستند که تکلیف مواریث طبیعی و تاریخی در مسیر توسعه چیست؟

بنابراین کشورهای جهان تمام برنامه‌های توسعه خود را با باستان‌شناسان و مراکز میراث فرهنگی خودشان هماهنگ می‌کنند. اگر قرار است مجتمع صنعتی جدید یا کارخانه‌ای ساخته شود از باستان‌شناسان و کارشناسان محیط زیست دعوت می‌شود و با آنها مشاوره و برنامه‌ریزی می‌شود تا کمترین آسیب به مواریث فرهنگی- طبیعی- تاریخی وارد شود. اما در کشور ما آسیبی که در دهه‌های اخیر به محیط زیست و میراث وارد شد در نوع خود بی‌نظیر و حیرت آور است .

در حوزه میراث فرهنگی با همه اما و اگرها در حال حاضر آقای نجفی انتخاب شد. در سخنانتان اشاره کردید که ایشان همراهی مجلسی را نداشت؟ این در حالی است که برای نجات میراث فرهنگی به همراهی مجلس و قوه قضاییه نیاز است. آقای نجفی در این زمینه چه باید بکند؟

وقتی که جانی بیمار شد دو گروه خیلی حساس می‌شوند یکی آنهایی که متعلق به آن خانواده‌اند و دیگری پزشک. گاهی حتی پزشک بیش از آن خانواده حساسیت دارد.

اکنون خانواده‌ی بیمار( میراث فرهنگی) را که درهم شکسته‌اند، می‌ماند پزشک. مشکل اینجاست کسی آمده بر بالین بیمار که پزشک نیست اما فرق او با گروه قبلی در این است که آنها نیز پزشک نبودند، اما به دلیل جهل و نادانی و فریبکاری در کالبد پزشک فرو رفتند و نعشی را روی دست عزیزان گذاشتند، اما ایشان اگر پزشک میراث فرهنگی نیست فردی فرهیخته و متعهد است. ایشان رگه‌های شرافت، کرامت و آگاهی را دارد. کسی است که پرورش کودکان این سرزمین را برعهده داشته است چنین فردی بی‌گمان احساس مسولیت و حس وطن‌پرستی دارد.

بنابراین ایشان باید گروه‌هایی را که به جز به منافع قومی و قبیله‌ای به چیز دیگری فکر نمی‌کنند و در جای جای سازمان میراث فرهنگی رخنه ‌کرده‌اند شناسایی کند و هر چه سریعتر وجود آنها را از تن بیمار و رنجور و نحیف این سازمان بزداید.

برای این کار باید از انسان‌های فرهیخته، کسانی که درد دین و میهن دارند و دغدغه فرهنگ، اعتلای این ملت و جامعه برایشان اهمیت دارد و حاضرند از همه چیز خود بگذرند تا این جامعه انسجام و اقتدار فرهنگی خودش را حفظ کند یاری بطلبد

آقای نجفی گروهی از انسانهای فرهیخته و سالم را شناسایی و انتخاب کند تا آنها گزارشاتی تهیه کنند تا ایشان بدانند که در استانهای مختلف چه بر سر میراث آمده است.

این گروه امین تا زمانی که ایشان بر مسند نشسته‌اند بر روند اجرایی نظارت کامل داشته باشند. حال ۳۰ نفر،۴۰ نفر هر تعداد که هستند مهم آن است که اینها بازوها و بال‌های پرواز ریاست به سوی اقتدار میراث فرهنگی باشند. گروهی متشکل از نیروهای جوان و علمی و نیروی با تجربه و صدیق در حوزه های مختلف. 

در گام بعدی این گروه باید بتواند با مجلس و قوه قضاییه جلسات ماهیانه داشته باشد و آنها را از حساسیت موضوع آگاه کند. مشکل این جاست که مسوولان کشور از حساسیت تاریخی - فرهنگی کشور آن گونه که باید آگاهی ندارند . ما نیازمند خودآگاهی فرهنگی- تاریخی هستیم. 

مطئنم اگر آنها با یک گروه صدیق، شریف، مومن و خواستار اعتلای فرهنگ در ارتباط باشند و به این آگاهی تاریخی برسند،خودشان برای نجات میراث فرهنگی داوطلب می شوند. چرا که حفظ میراث فرهنگی یعنی حفظ آبروی کشور، حفظ هویت کشور و حفظ اقتدار کشور. اما تا زمانی که سازمان میراث فرهنگی اسیر افراد مغرض، سودجو و فرصت طلب باشد هیچ امیدی به نجات این بیمار در حال احتضار نیست.

مریم اطیابی
کد خبر: 62821
Share/Save/Bookmark