مریم اطیابی-به گزارش هنرنیوز،شنیدهها حاکی از آن است ۱۲ مرداد قرار است جلسه ای در مورد طرح آبرسانی غدیر با حضور گروهی از اداره میراث فرهنگی استان خوزستان شامل عاطفه رشنویی( معاون حفظ و احیای میراث فرهنگی خوزستان)،محمد شیخ ( باستانشناس)، افشین حیدری( مدیر کل میراث فرهنگی خوزستان)، مجتبی گهستونی ( فعال میراث فرهنگی) همچنین گروهی از اعضای پژوهشکده و معاونت میراث فرهنگی شامل ناصر نوروززاده چگینی (باستانشناس) ، محمد مرتضایی(باستانشناس) ، محمود میراسکندری(باستانشناس) ، سیاووش صابری( مدیرکل دفتر محوطهها و بناها) ابراهیم قزلباش(باستانشناس)، عباس مقدم (باستانشناس)، اردشیر جوانمرد زاده(باستانشناس)،به دعوت حمیده چوبک ( رییس پژوهشکده باستانشناسی) و با حضور جلیل گلشن ( ریاست پیشین پژوهشگاه ) برگزار شود.
حال پرسش این است که در نهایت این جلسه با چه انگیزهای برگزار میشود آیا اعضای پژوهشکده باستانشناسی و مسئولان میراث خوزستان در این جلسه به دنبال یافتن مقصر هستند یا به دنبال یافتن راه حلی برای حل مشکل طرحآبرسانی غدیر و کاهش صدمات و دفع خطر از محوطه های باستانی خوزستان؟!
پیش از این در
یکم آذر سال ۸۸ محمد مرتضایی – سرپرست وقت پژوهشکده باستانشناسی- پس از درخواست ۱۵ شهریور ماه سال ۸۸ مسگرپور- مدیرعامل شرکت« مهندسین تهران- بوستن»، شرکت مشاور طرح غدیر- در نامهای خطاب به صادق محمدی- رییس وقت میراث فرهنگی خوزستان- اعلام میکند
که هیأتی به سرپرستی دکتر عباس مقدم جهت انجام بررسیهای باستانشناسی محدوده طرح آبرسانی غدیر از تاریخ ۱/۹/۸۸ لغایت ۳۰/۱۰ /۸۸ به آن استان اعزام میشوند.
در این بین به گفته دکترعباس مقدم به علت بیماری وی باستانشناس دیگری بنام – اردشیر جوانمردزاده- راهی خوزستان میشود.
در ششم بهمن ماه آرش لشکری – سرپرست پژوهشکده باستانشناسی - در نامهای خطاب به محمدی اعلام میکند که
مأموریت گروه بررسی و شناسایی طرح آبرسانی غدیر از تاریخ ۱/۱۱/۸۸ لغایت ۲۰/۱۱/۸۸ تمدید میشود. پس از آن در مورخ ۱۱
مرداد ۱۳۹۰ طی نامهای ابراهیم قزلباش – معاون اجرایی پژوهشکده باستانشناسی- در پاسخ به نامه عسگرپور مدیرعامل شرکت تهران- بوستن که در چهارم اردیبهشت ۹۰ درخواست رفع اشکالات موجود در گزارش ارائه شده از طرف اردشیر جوانمردزاده را کرده بود، اعلام میکند:
«سرپرست طرح اقدام به رفع نواقص و ارائه یک نسخه گزارش به پژوهشکده باستانشناسی نموده است. و در نهایت یک نسخه اصلاح شده از گزارش در اختیار آن شرکت قرار خواهد گرفت.»
و بعد از این نامه قزلباش بار دیگر در ۲۴ مهر ماه خطاب به عسگر پور طوسی اعلام میکند
که گزارش اصلاح شده و مورد تأیید از طرح فوق ، جهت بهرهبرداری لازم به حضورتان ارسال میگردد.
این در حالی است که ۱۰ ماه بعد
سید محمود میراسکندری – رییس پژوهشکده – در نامهای به تاریخ ۳۱ تیرماه ۹۱ از پورفرخی- رییس میراث فرهنگی خوزستان میخواهد
تا با توجه به عدم ابلاغ تأییدیه پروژه بررسی و اعلام عدم اتمام کار از طرف پژوهشکده باستانشناسی؟!!، انجام هرگونه عملیات عمرانی و احداثی در محدوده طرح الغدیر ممنوع بوده و نسبت به توقف مراحل اجرایی اقدام لازم به عمل آید.
پس از آن در هفدهم مرداد همان سال پور فرخی در نامهای خطاب به میراسکندری یادآور میشود
که هیچ گونه سابقه بررسی و شناسایی با این عنوان در استان موجود نیست چرا که کلیه موارد در سنوات قبل در سطح ملی و پژوهشکده بوده و اطلاعاتی هم به استان از نتایج بررسی ارسال نشده است!! و فلذا دستور اعزام و توقف کار صادر شده بنا بر گزارشات،براساس اعزامهای صورت گرفته از سوی یگان که در سطح شوش و یا راساً از طریق اهواز بوده که توانستهاند توقف موردی و موقت و یا توقف زمان سرکشی یگان در کارگاههای مربوطه را انجام دهند.
او در این نامه اشکالاتی را که میراث فرهنگی خوزستان به دلیل عدم ارائه این گزارشات از سوی پژوهشکده برای توقف طرح غدیر با آن مواجه است را متذکر میشود.
از سویی
سعید دانائیان- مدیر دفتر مهندسین تهران –بوستن در ۲۶ شهریور همان سال خطاب به پور فرخی رسماً اعلام میکند که
۱)
مطالعات باستانشناسی طرح آبرسانی غدیر توسط پژوهشکده در حد فاصل سد تنظیمی پای پل تا شهرستانهای هدف( اهواز ، آبادان، خرمشهر، شادگان) انجام شده و ممهور به مهر سازمان میراث فرهنگی است.
۲) مطابق مستندات پیوست در محدوده تلمبه خانه و مخازن ام الدبس هیچ گونه آثار تاریخی و باستانی مشاهده و ذکر نشده است.
۳) به علت تغییر محل آبگیری از محل سد تنظیمی کرخه به سد مخزن دز، مطالعات مربوط به مسیر اضافه شده نیز توسط آن پژوهشکده و بر اساس همان قرارداد در حال آنجام است.
پور فرخی نیز در پاسخ به این نامه در تاریخ ۲۹ شهریور ۹۱ اعلام میکند که
مطالعات باستانشناسی مسیر آبرسانی طرح غدیر برابر دفترچه منظم به نامه فوقالذکر صرفاً شامل شهرهای اندیمشک و شوش گردیده و مابقی مسیر ( سهواً یا عمداً) از لحاظ وجود یا عدم وجود آثار تاریخی ، فرهنگی در مسیر طرح بررسی نگردیده است. بنابراین از نظر این اداره کل کلیت طرح دارای توجیه تاریخی و باستانشناسی نیست و بالطبع در صورت برخورد طرح با هرگونه اثر تاریخی- فرهنگی شرکت تهران – بوستن باید پاسخگو باشد!
این در حالی است که دکتر عباس مقدم – رییس وقت پژوهشکده باستانشناسی- به تاریخ ۲۲ آبان ماه ۹۱ در نامهای به دکتر پریسا محمدی- رییس وقت پژوهشگاه- توضیح میدهد
در بررسی باستانشناسی در محدوده بین سد خاکی کرخه تا خرمشهر در زمستان ۸۸ تا منطقه ام الدبس آثار مشهود در مسیر خط لوله شناسایی و ثبت شدهاند. از منطقه ام الدبس تا خرمشهر بنا به دو دلیل الف) تخریب و تسطیح وسیع اراضی طی سالیان گذشته و ب) انباشت رسوبات، هیچ گونه اثری در طول خط لوله توسط گروه بررسی نشده است.
این نامه در حالی ارسال شده است که پیش از این پور فرخی- رییس میراث فرهنگی استان خوزستان در نامهای محرمانه مورخ ۱۷ مرداد ۹۱ به – سید حسن موسوی- رییس وقت سازمان میراث فرهنگی کل کشور و معاون رییس جمهور- توضیح داده است :
در گزارشی که توسط اقای جوانمردزاده تهیه و توسط پژوهشکده باستانشناسی کشور ممهور به مهر تأیید شده و توسط شرکت تهران- بوستن به این اداره کل تحویل داده شده است هیچ گونه اشارهای به عبور خط لوله طرح آبرسانی الغدیر از محوطه باستانی ایوان کرخه نشده است. که این موضوع تدفیق در بررسیهای انجام شده را با سوالات جدی مواجه میسازد . قابل توجه این که در یک مسیر ۶ کیلومتری ( از کل مسیر طرح) در منطقه محل وقوع محوطه باستانی ایوان کرخه هفده محوطه باستانی وجود دارد در حالیکه در گزارش بررسیهای باستانشناسی تهیه شده توسط آقای جوانمردزاده در کل مسیر طرح فقط چهارده محوطه باستانی شناسایی و اعلام شده است.
وی همچنین احتمال نادیده گرفته شدن بسیاری از تپهها ، محوطهها و آثار تاریخی – فرهنگی در طول مسیر طرح را متذکر میشود تا آنجا که قسمتی از مسیر خط لوله مذکور که از تپه های میشداغ، واقع در شمال شهر بستان، به سوی اهواز کشیده شده است از محوطه باستانی امالدبس که یکی از محوطههای باستانی کشور است، گذشته است که موضوع در حال بررسی است.
به گزارش هنرنیوز، حال این پرسش مطرح است که اعضای پژوهشکده و معاونت میراث فرهنگی و مسئولان خوزستان در نهایت چه تصمیمی برای محوطههای تاریخی خوزستان میگیرند؟ محوطههایی که با عبور این خط لوله در معرض خطر تخریب قرار دارند آن هم لولههایی که عملاً مسیری به شکل رودخانه و به طول 700 کیلومتر را در مینوردند و از نظر عمق و ارتفاع، کانالهای آب را یادآور میشوند. آیا بالاخره پس از ۵ سال قرار است پژوهشکده باستانشناسی کلیه محوطههای تاریخی طول مسیر آبرسانی غدیر را شناسایی کند یا مانند ایوان کرخه پس از دوبار تعیین عرصه در نهایت مسئولان را به این سمت ببرد که عطای گمانهزنی را به لقایش ببخشند و زیر باد کولر و در کتابخانه به تعیین عرصه بپردازند.