فیلم سینمایی«تلفن همراه رئيسجمهور» به کارگردانی «علی عظشانی» این روزها در حال اکران عمومی در سینماهای کشور است. فیلمی که آن را می توان در ژانر فیلم های سیاسی اجتماعی دسته بندی کرد. این فیلم سینمایی داستان مردی به نام «قربانعلی» با بازی « مهدی هاشمی» است که به شغل باربری مشغول است و دوست دارد سیم کارت تلفن همراه داشته باشد. به همین دلیل قصد دارد سیم کارت و تلفن همراهی را بخرید . وی موفق به این کار می شود، اما در این میان دست بر قضا سیم کارت خاموش سالیان گذشته رئیس جمهور را خریداری می کند و با روشن شدن تلفن تماسهای مختلف با این سیم کارت آغاز می شود، هرچند در ابتدا او به کسانی که به تلفن همراه رییس جمهورزنگ می زنند، دلداری میدهد و با وجود وضعیت مالی بد و نامطلوبی که دارد درصدد کمک به مردم برمی آید اما زنگ زدن های وقت و بی وقت تلفن و شک کردن های همسرش به مرور باعث مشکلات دردسرهایی برای قربانعلی می شود.
علی عطشانی که تاکنون فیلمهایی سینمایی چون: «دموکراسی تو روز روشن»، «در امتداد شهر» و «آقایالف» را برای سینمای ایران ساخته و این فیلم چهارمین فیلم بلند سینمایی این کارگردان جوان سینمای ایران محسوب می شود که توانسته بعد از دوسال رنگ پرده سینما را به خود ببیند. عطشانی در اکثر فیلم هایی که تاکنون ساخته تلاش کرده که به زندگی آدم هایی بپردازد که در تقابل با جامعه و زندگی شخصی خویش دچار چالش هایی می شوند. در واقع آدم های فیلم های وی در یک موقعیت اجتماعی و اقتصادی گرفتار می شوند. این آدمها در ابتدا زور می زنند که بتوانند موقعیت جدیدی را به دست بیاورند. اما بعد از مدتی که توانستند موقعیت جدید را به دست بیاورند، از گرفتاریهای موقعیت جدید خسته شده و دست به هر کاری می زنند تا بتوانند از شر گرفتاری و مشکل خلاص شوند. در چنین شرایطی است که کارکترهای فیلم های عطشانی شخصیت قهرمانی به خود می گیرند وفکر می کنند با دیگران تفاوت های آشکاری دارند، اما درواقع آنها شکست خورده ای هستند که دیر یا زود خواهند فهمید که شکست خورده اند و راه بازگشتی هم از این اشتباه ندارند.
قربانعلی درفیلم سینمایی «تلفن همراه رئيسجمهور» به عنوان یک قهرمانی که می خواهد مردم را نجات دهد ظاهر می شود و در ابتدا که می فهمد تلفن همراه رییس جمهور را دردست دارد خوشحال و سر زنده می کوشد که بتواند به مردم کمک کند اما به مرور این تلفن معضلی برای زندگی خانوادگی او می شود، تاجایی که همسراش به شک می کند و فکر می کند با زن دیگری در ارتباط است. قربانعلی فکر می کند که واقعا ریس جمهور شده و باید به مردمی که به او زنگ می زنند ، در مقام یک رئيسجمهور پاسخ گو باشد و داستان تا جايی پيش میرود كه قربانعلی ساده دل برای كمک به زنی رنج كشيده و تنها با بازی «نیکی کریمی» خود را به عنوان نماينده رئيسجمهور معرفی كرده و به رغم دشواریهای زندگی ماشین (وانت) خود را در راه كمک به او میفروشد و اما در ادامه قربانعلی توان مالی برای پاسخگويی و كمک به مردم را ندارد و در اثر فشارهای روحی و روانی سختی که با شنیدن و فهمیدن مشکلات تک تک کسانی که به او زنگ می زنند ، دیوانه شده و تعادل روحی و روانی خود را از دست می دهد و در پایان فیلم فکر می کند که واقعا او دیگر قربانعلی نیست و رئیسجهمور کشور است.
عطشانی در ساخت این فیلم سینمایی برای اولین بار سوژه و موضوعی را برای فیلم خود انتخاب کرده است که تا سال های قبل هیچ فیلمسازی اجازه ورود به آن را پیدا نکرده بود. ساخت فیلمی سینمایی با موضوع سیاست و رییس جمهوراز آن دست خطوط قرمزی است که کمتر تهیه کننده وفیلمسازی جرات ورود به آن را پیدا می کنند ، اما دراین فیلم «جابرقاسمعلی» به عنوان فیلمنامه نویس،«محسن علی اکبری» به عنوان تهیه کننده و«علی عطشانی» به عنوان کارگردان این جرات و جسارت را داشته اند که بتوانند از پس ساخت این فیلم سینمایی برآیند. نکته جالب توجه این فیلم این است که فیلم به بهانه خرید تلفن همراه رییس جمهور مسائل روز جامعه و محیط اجتماعی قربانعلی را به چالش می کشد و فیلمساز درابتدا تلاش می کند که با صداقت تصویری و کلامی که قربانعلی دارد بتواند روحیه امید را در حل مشکلات در نزد مخاطب حفظ کند و تلنگری هم به مخاطب و مسئولان وارد کند، اما به مرور همه چیز رنگ تلخ و سیاه به خود می گیرد و همه چیز برای مخاطب رنگ شوخی و خنده می گیرد و با نمایش تصویری پایانی فیلم که قربانعلی ساده دل ، خسته و غمگین که دچار جنون و دیوانگی شده و آمبولانس تیمارستان را تیم تشریفات رئیسجمهور برای استقبال از خود می بیند داستان در حالی به سرانجام خود می رسد که قربانعلی با تکان دادن دست برای مخاطب و رو به دوربین داستان تراژیک و کمدی تلخ و سیاه خود را به پایان می رساند.این درحالی است که مخاطب تصویری او را در ذهن خویش به عنوان مردی ساده دل و فداکاردر ذهن خویش دارد.
یادداشت: علی یعقوبی