مروري بر بازار هنر طي چند سال اخير
تب بالاي 40 بازار هنر - قسمت پاياني
تاريخ : يکشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۸۸ ساعت ۲۰:۳۳
نيمکت نشينان درانتظار بازي...
اين همه قصه اي شيرين از حکايت دنياي تجسمي جامعه ايران با حضور سونامي کريستي بود. با اين همه طي مدتي که اخبار نگارخانه ها را دنبال مي کردم هنرمندان مستعد اما بي نام و نشان مي بينم که در نيمکت ذخيره ها با حسرت بازي را نظاره مي کنند. نقاشاني جوان و علاقه مندکه حاصل تلاش يک سالهخود را در هفت روز نمايشگاه به انتظار معدود بازديد کننده معامله مي کنند. بسياري از آنان حتي امکان پرداخت هزينه هاي بالاي جا، چاپ پوستر و کاتالوگ و بوم و رنگ و قاب خود را ندارند. چه بسيار توانايي ها که از اين هرج ومرج بازار، سر افکنده و دلزده به امور اداري و کارهاي نامربوط سر مي سپارند. به اميد گرفتن باريکه حقوقي که زانوشان را نلرزاند. برخي بي دغدغه مواجب ماهانه به تلاش بي وقفه خود ادامه مي دهند وهماي سعادت کريستي را در روياهاي نقاشي خود انتظار مي کشند تا بالاخره در جايي، به شکلي راهي يابند و اثري از خود را به فروش رسانند و سري از سرها برون آورند و نامي آواز کنند.
داشتن يا نداشتن گالري، مساله اين است...
از همان روزها که مادربزرگ ها هر خورده خنزر پنزري را به اميد به کار آمدن حفظ مي کردند شايد آموختيم که هر مدرک و اتيکتي ، جايي ، روزي به کار مي آيد. از همين روست در امور نگارخانه ها مي بينيم افرادي که نه مي دانند و نه مي خواهند از گالري داري تعريفي داشته باشند، تنها در عبور از کوچه پس کوچه هاي خيابان خارک سر از طبقه سوم مرکز تجسمي درمي آورند و شرايط گالري داري را مي پرسند، چند وقت بعد به واسطه داشتن محل براي گالري و چند خط خطي که معلوم نيست خود صاحب اثر باشند به اسم گالري دار مجوز مي گيرند. البته نداشتن خط کش لبه فلزي براي افرادي که در اين تنگي به اندکي فراخي مي انديشند قابل تحسين است. اما از آن جا که چون قارچي در طول چند ماه چندين گالري سبز مي شوند و از نمايشگاه و تکاپو خبري نيست قابل تامل است.
تعداد 150 گالري - که آمار شش ماه پيش است - حاکي از صاحبان جا و موقعيتي است که با اندکي تکاپو مي توانند چهره هاي متعددي را به جامعه هنري تجسمي معرفي کند. ليکن در نگاهي دوباره نود گالري فعال اعلام مي شود. اما گالري دار از سر بي حوصلگي نمايشگاه آبکي و بي مايه اي را در پروندهخود اعلام مي کند تا به عنوان غير فعال مجوزش باطل نشود.
اين رخوت در اين جا نقطه پاياني براي تعداد کثيري از گالري ها مي شود و آن رقم که مي ماند گالري هاي نام ونشان داري مي شود که در ليست چندين ساله خود پيش نويسي مي کنند و هنرمند نا آشنا به چند ماه بعد خود بايد به پيش بيني هنر در چهار سال آينده رنگ بر هم بمالد!
اين آشفته بازار بي نظم و نظام باز استعدادهاي درخشاني را طرد مي کند. تعدادي از گالري داران نيز به واسطه عبور از مميزي ها به طور دائم کارت زرد مي گيرند و باز اين هنرمند تجسمي است که چوب دو سر طلا ست.
شهري است پر کرشمه و خوبان ز شش جهت...
به نظر مي رسد با اين همه ساز و دهلي که هر روز ريتمي نو جامعه هنري را به حرکاتي موزون و ناموزون وا مي دارد همچنان بايد به انتظار هماي خوش اقبال آرزومند باشيم. در حالي که با کمي تدبير رقم به تعداد انگشتان دست گالري هاي واقعا فعال در قياس با نود گالري ظاهرا فعال رقمي ناچيز است.
نقاش جوان چندين مدرک گرفته، در کشوي ميز خاک خورده، با آثار نقاشي بسيار که در خانه فاميل وهمسايه به عاريت گذاشته، رنگ ها را بر پالتش به هم مي آميزد. به اميد توجه اي وفروشي وسر سپاري به دنيايي که از خستگي ايام بدورش کند.
آهنگ نخعي