تجلي عاشورا در هنر نقاشي
 
تاريخ : چهارشنبه ۳۰ دی ۱۳۸۸ ساعت ۱۳:۳۷
واقعه عاشورا از ديرباز توسط هنرمندان مسلمان در قالب هنر نقاشي تجلي پيدا كرده است.
نقاشي عاشورايي از دوران زنديه تا حال، با خلق آثار متنوع از سوي هنرمندان تداوم و گسترش پيدا كرده است؛ از نقاشي‌هاي پشت شيشه كه قدمت آنها به دوران زنديه بازمي‌گردد و متأسفانه نمونه‌هاي كمي از آنها حفظ شده تا نقاشي‌هاي قهوه‌خانه‌اي كه برگرفته از حماسه و رزم بود... و تا امروز كه نقاشان مدرن، دنباله‌روي پيشينيان خود براي ثبت واقعه عاشورا هستند.

نقاشي پشت شيشه

به گزارش همشهري ، نقاشي‌هاي پشت شيشه جزو نخستين نقاشي‌هاي عاشورايي دسته‌بندي مي‌شوند كه در دوران زنديه و قاجار شكل گرفت. هنرمنداني كه به خلق اين آثار پرداختند در دوره‌هاي بعد دنباله‌رويي نداشتند و همين امر سبب شد اين شكل از نقاشي تداوم نيابد. نقاشي پشت شيشه ايراني به 2دسته نقاشي‌هاي مذهبي و تزئيني تقسيم مي‌شود. نقاشي‌هاي مذهبي شامل نقاشي‌خط و شمايل‌هاست. نقاشي‌هاي تزئيني هم مركب از گل و مرغ، شمايل، دورنما، مجالس شاهنامه و همچنين آثاري با الهام از داستان‌هاي عاشقانه ايراني است. شمايل‌هاي پشت شيشه با محتواي ارزشمندي كه دارند مي‌توانند در زمره هنرهاي ديني قرار بگيرند.

نقاشي پشت شيشه در سال‌هاي پاياني رونق‌اش، با الهام از تعزيه و پرده‌خواني شكل گرفت. اين اتفاق نشان‌دهنده استمرار اعتقادات قلبي مردم به مذهب تشيع و همچنين فرهنگ ايران باستان بود. اما همراه با دگرگوني‌هاي اجتماعي ايران و تغيير حكومت از قاجار به پهلوي، فرهنگ و هنر هم دستخوش تحولات عمده شد و طرفداران نقاشي پشت شيشه هم به‌تدريج كمتر شدند. نماد در نقاشي‌هاي پشت شيشه نقش مهمي داشت. نقش اژدها در نقوش تمثيلي پرده‌هاي درويشي و نقوش به كار رفته در علامت‌ها از نقش اين حيوان، نماد عقوبت و سرانجام كار فرعون، يزيديان زمانه و آتش جهنم دانسته شده است.

نقش شير كاملاً قديمي است و جزو آيين‌هاي كهن ايرانيان بوده است. در پرده‌هاي مصيبت و نقاشي‌هاي مذهبي، نقش شير، گاه به‌عنوان پاسدار جنازه‌هاي خون‌آلود تداعي شده و گاه نشاني از رشادت و دليري داشته و در عين حال تسليم بودن سرداري همچون حربن يزيد رياحي نزد امام حسين(ع) را به‌خود گرفته است. همچنين در نقاشي‌هاي مذهبي مربوط به كربلا و يا در نقاشي‌هاي مرتبط با حضرت علي(ع)، نقش شير را مي‌بينيم كه گاه به‌گونه‌اي نمادين نشان از شجاعت و دليري دارد. در نقاشي‌هاي مذهبي، هر كجا تمثال حضرت علي(ع) نقش مي‌بندد، شمشير (ذوالفقار) ايشان نيز به‌عنوان عنصر جدانشدني، همواره حضور دارد.

در ايام عاشورا علامت‌هايي كه پيشاپيش دسته‌هاي عزادار حركت مي‌كند، گاه خود شمشير و سپر به‌صورت نمادين يادآور حوادثي است كه در كربلا رخ داده است. كشكول و تبر هم به‌عنوان يك سلاح قديمي همواره مطرح و نقوش مختلفي در هر دوره زينت‌بخش آن بوده است. كشكول و تبر به شكل نمادين مي‌تواند هم يادآور جنگ باشد و هم يادآور حضور جبرئيل در نينوا به‌صورت درويشي نزد امام حسين(ع). در كاشيكاري‌هاي مذهبي نيز با چنين تصاويري روبه‌رو هستيم.

سمبل دست بريده يادآور حماسه كربلاست و در اين عرصه، مي‌تواند يادآور نوايي باشد كه در نينوا سر داده شد؛ نوايي كه از اعماق قرون به‌گونه‌اي نمادين در بطن اين نقش جاي مي‌گيرد و براي بينندگان، مجسم‌كننده حماسه كربلاست؛ كبوتر و آهو. كبوتران سفيد در غروب خونين كربلا از واقعه‌اي ناگوار خبر مي‌دهند و گاهي نقاشان، كبوتران سپيد را به كنايه كفن سپيد و خون‌آلود شهيدان نقش كرده‌اند. آهو نماد مظلوميت و بي‌گناهي و ظلمي كه بر پاكان اهل‌بيت(ع) رفته است؛ از اين‌رو تعجبي نيست اگر در كنار صحنه كربلا و جنگ امام حسين(ع) نقش ببندد.

جريان نقاشي قهوه‌خانه‌اي جدا از نقاشي رسمي مانند كمال‌الملك و... در دل مردم و قشرهاي پايين‌تر رشد و نمو پيدا كرد و حتي سفارش‌دهندگان نيز از اين قشر بودند. رابطه تنگاتنگ نقاشي قهوه‌خانه‌اي با نقالي و تعزيه‌خواني باعث شد مردم عادي آرزوي زندگي با قهرمانان اسطوره‌هاي ملي و مذهبي را داشته باشد.
نقاشي قهوه‌خانه‌اي

نقاشان قهوه‌‌خانه‌اي سهم مهمي در خلق مضامين مذهبي و به‌ويژه وقايع عاشورا داشته‌اند و بر خلاف دسته اول، آثار بسياري از اين هنرمندان، در موزه‌ها حفظ و نگهداري مي‌شود. در دوره قاجار، قهوه‌خانه‌ها همچون يك نهاد اجتماعي بودند؛ نقالان و پرده‌خوانان، ماجراي كربلا را بازخواني مي‌كردند و مخاطبان بسياري داشتند. قديمي‌ترين پرده عاشورا را «ناطق» نامي در دوره زنديه به تصوير كشيده است. اين پرده در چند بخش مجزا، اتفاقات مربوط به لشكر عمر سعد، خيمه‌گاه حضرت قاسم، صحنه نبرد علي‌اكبر(ع)، آب آوردن از فرات، قتلگاه و حضرت اباعبدالله(ع) را روايت مي‌كند.

نقاشي قهوه‌خانه‌اي در دوره قاجار اوج گرفت و چهره‌هاي شاخصي در مقاطع زماني مختلف در اين عرصه كار كرده‌اند كه از آن ميان مي‌توان به عليرضا قوللرآغاسي، فتح‌الله قوللرآغاسي، حسين قوللرآغاسي، محمد مدبر، حسين همداني و حسين تفتي اشاره كرد. آثار اين هنرمندان بر 3محور روايت‌هاي حماسي، مذهبي و بزمي متمركز بود.

در نقاشي قهوه‌خانه‌اي هنرمندان به روايت داستان‌ها، باورها و اعتقادات جاري مردم كوچه و بازار مي‌پردازند. علاوه‌بر ارزش هنري، اين آثار از نظر جامعه‌شناسي، اسطوره‌شناسي و مردم‌شناسي نيز داراي اهميت و ارزشند. نقاشي قهوه‌خانه‌اي ايران برگرفته از هنر نگارگري و نقاشي درباري قاجار است و نقاش به ابعاد واقعي شخصيت‌هاي نقاشي اهميتي نمي‌دهد و اندازه‌ها را براساس اهميت شخصيت‌ها در داستان نقاشي مي‌كند.

اين نقاشي در اواخر قاجار و اوايل پهلوي اوج گرفت. محمد مدبر و حسين قوللرآغاسي از مهم‌ترين نقاشان اين رشته به شمار مي‌روند. اين شيوه در دهه‌هاي 20 و 30 شمسي مورد توجه هنرمندان مدرنيست ايراني به‌ويژه اهالي مكتب سقاخانه قرار گرفت.

چليپا در مورد نقاشي قهوه‌خانه‌اي مي‌گويد: جريان نقاشي قهوه‌خانه‌اي جدا از نقاشي رسمي مانند كمال‌الملك و... در دل مردم و قشرهاي پايين‌تر رشد و نمو پيدا كرد و حتي سفارش‌دهندگان نيز از اين قشر بودند. رابطه تنگاتنگ نقاشي قهوه‌خانه‌اي با نقالي و تعزيه‌خواني باعث شد مردم عادي آرزوي زندگي با قهرمانان اسطوره‌هاي ملي و مذهبي را داشته باشد.

اين مكتب پاسخگوي نيازهاي ملي و مذهبي بوده و جالب اين است كه بار ديگر اسطوره‌هاي ملي و مذهبي را با يكديگر پيوند مي‌دهد. نوع چهره‌پردازي در اين نقاشي‌ها يكي است؛ يعني همه آنها پاكي را نشان مي‌دهند؛ مانند چهره‌پردازي‌هاي مشابه سياوش و علي‌اكبر(ع). اين تركيب‌ها يك نوع وحدت در زنده نگه‌داشتن اسطوره‌هاست.

چليپا ارتباط نقاشي قهوه‌خانه‌اي و تعزيه را با اين توضيح كه نقاشي قهوه‌خانه‌اي يك نوع نقاشي شيعي است توضيح داده و مي‌گويد: انديشه‌ها و آرزوهاي شيعه در اين نوع نقاشي به چشم مي‌خورد چنان‌كه در دوره صفويه وجود دارد. البته اين تنها وجه نقاشي قهوه‌خانه‌اي نيست و روي اسطوره‌هاي ملي نيز كار شده و تابلوهايي با موضوع بزم شاهان در دست است ولي بعد از صفويه و اوايل زنديه، از زماني كه تعزيه رواج پيدا مي‌كند، وقايع عاشورا در نقاشي قهوه‌خانه‌اي به شكل تكامل يافته‌اي تصوير شده است كه اين نقاشي‌ها در امامزاده زيد گيلان، تابلو حسينيه‌ها و كاشي‌هاي هفت‌رنگ هست و تا پيش از اين، تصويرسازي‌‌هاي عاشورا نيست.

نقاشي مدرن

نقاشي‌هاي مدرن عاشورايي نيز در دوران هنر مدرن شكل گرفت و موج سوم نقاشي عاشورايي آغاز شد. در اين دوره آثار بيشتري با اين مضمون شكل گرفت و تنوع بيشتري يافت.

شايد مشهورترين تابلو نقاشي عاشورايي در دوران هنر مدرن توسط استاد فرشچيان در سال 1355 به تصوير كشيده شد كه در سال 1369 توسط استاد به موزه آستان قدس رضوي هديه شد.

حبيب‌الله صادقي، مدير دفتر امور هنرهاي تجسمي وزارت ارشاد كه خود نيز آثاري با موضوع عاشورا خلق كرده است درباره كيفيت نقاشي‌هاي عاشورايي كه در دوران معاصر تصوير شده معتقد است: بخشي از اين نقاشي‌ها كه همراه با كلام بودند موضوعات حماسي، بزمي، رزمي و مردمي داشتند و در تكايا و قهوه‌خانه‌ها روايت مي‌شدند.

نقاشان نوگرا هم مي‌‌خواهند شيوه بيان را از حالت عيني خارج كنند و مثالي‌تر نقاشي كنند. بخش ديگري از نقاشي‌هاي قهرمان‌پردازانه نيز مدتي بود كه در ايام محرم و عاشورا بسيار به چشم مي‌خورد كه قهرمانان اين آثار شبيه داستان‌هاي شرق دور و هند بودند كه لباس عربي به تن داشتند. اين نوع نقاشي‌ها رفتارهايي زميني از انسان‌هاي آسماني را به تصوير مي‌كشيدند كه خوشبختانه با اين نوع نقاشي‌ها و تصاوير مقابله شد.

صادقي با تأكيد بر حمايت از نقاشي‌هاي قهوه‌خانه‌اي و مدرن مي‌گويد: از دوران نقاشي‌ قهوه‌خانه‌اي تا دوره نقاشي مدرن تلاش‌هايي براي ثبت واقعه عاشورا شده است ولي همه اين تلاش‌ها به‌نحوي يا روايت مستقيم و در خدمت كلام است و يا اينكه بسيار تجريدي است و احتياج به مداقه بيشتري دارد.

صادقي با اشاره به تابلو «عصر عاشورا» فرشچيان مي‌گويد: البته بعد از انقلاب اسلامي، محمود فرشچيان با خلق تابلو عصر عاشورا بسيار در اين زمينه فعاليت كرد ولي به عقيده من فرشچيان پالت شخصي خود را دارد و هر هنرمندي بايد بتواند روايت خاص خود را از ماجراي عاشورا به تصوير بكشد، ضمن اينكه نبايد هنرمند عيني‌گرايانه عاشورا را روايت كند بلكه بايد كشف بزرگ‌تري از اين ماجرا داشته باشد.

منبع: تبيان
کد خبر: 7164
Share/Save/Bookmark