نقد فیلم همیشه پای یک زن درمیان است
آشفتگي در روايت
تاريخ : پنجشنبه ۲۴ دی ۱۳۸۸ ساعت ۱۲:۳۸
کارگردان : کمال تبريزي. نويسنده: رضا مقصودي، نغمه ثميني بر اساس داستان غير قابل انتشار نوشته سيد مهدي شجاعي. مدير فيلمبرداري: بهرام بدخشاني. تدوين: حسين زندباف. تهيه کننده : محسن علي اکبري. بازيگران: گلشيفته فراهاني، حبيب رضايي، رضا کيانيان، مهران مديري، اسماعيل خلج.
خلاصه داستان: مريم و همسرش به آستانه جدايي در زندگي مشترک خود رسيده اند. آنها به دادگاه مي روند و از يکديگر طلاق مي گيرند. اين ها تازه آغاز دردسرهاي مريم است. رفتار همه پس از اين جدايي با او تغيير مي کند. در خيابان ماشين ها براي سوار کردنش با يکديگر تصادف مي کنند. رئيس شرکتي که او در آن کار مي کند و آدم متديني است به او پيشنهاد صيغه شدن مي دهد و... تا اينکه در نهايت تصميم مي گيرد با اين همه مشکلات سر زندگي سابق خود باز گردد.
کمال تبريزي جزو معدود فيلمسازاني است که هنوز مي تواند با خط قرمز ها شوخي کند و فيلم هاي شاد و شنگولي بسازد که مخاطب را به سالن سينما بکشاند. عده اي اين شيوه حضور او را نوعي سوپاپ اطمينان از سوي ناظران دولتي سينما مي دانند و برخي ديگر آن را به تهيه کنندگاني منتسب مي کنند که قادر هستند فيلم هايي را که او مي سازد را از محاق توقيف بيرون بکشند و....
اما نکته اينجاست که به هرحال تبريزي يکي از پرکارترين کارگردان هاي سينما و تلويزيون ايران است که همواره در حاليکه اثري را روي پرده دارد درحال فيلمبرداري ديگري و درحال پيش توليد مجموعه تلويزيوني ديگر است.
هميشه پاي يک زن در حالي در جشنواره فيلم فجر به نمايش در آمد که تبريزي مشغول فيلمبرداري فيلم پاداش در عربستان بود. فيلم با واکنش منفي منتقدان مواجه شد و اکثر نويسندگان سينمايي اين فيلم را نقطه پس رفتي در کارنامه اين فيلمساز به شمار آوردند. اين در حاليست که تبريزي خود به شدت از فيلم دفاع مي کند و آن را نقطه عطفي در کارنامه شخصي و فيلمي متفاوت در کليت سينماي ايران مي داند.
فيلم هميشه پاي يک زن در ميان است مي کوشد شوخي هاي خود را بر پايه کمدي فانتزي بنا کند. اما عدم تناسب فيلمنامه نويسان اين فيلم با يکديگر باعث شده نوع نگرش آنها به مقوله طنز متفاوت شده و همين مسئله کليت داستان را به اثري چند پاره تبديل کند. نغمه ثميني نمايشنامه نويسي کلاسيک است و رضا مقصودي فيلمنامه نويسي که مهارت در نگارش طنز هاي موقعيت دارد. حاصل اين دو کنار هم باعث شده برخي شوخي هاي فيلم جذاب و برخي ديگر کاملا نچسب و غير قابل باور باشند.
ما در اين داستان با موقعيت هايي جزيره اي رو به رو هستيم. يعني داستان زندگي به پايان رسيده مريم و همسرش تنها دستاويزي مي شود که ما بتوانيم به نقطه هاي مختلفي سرک بکشيم و با شخصيت هاي ديگري آشنا شويم. همين مسئله سبب شده شدت و ضعف قدرت کارگرداني در اين بخش ها و حتي شيوه بازي بازيگران روي طنز مطرح شده تاثير گذاشته و ريتم روايتي فيلم را دستخوش نوسان کند. به طور مثال مهران مديري در اين فيلم نقش يک مشاور را دارد که با حضوري عجيب در فيلم حضور پيدا مي کند. رفتار او در برخورد با زن ها کاملا از روي اغراق است. تبريزي که به هرحال قصد داشته از حضور اقتصادي مديري نيز در اين فيلم سود جويد او را به حال خود رها کرده و حاصل شخصيتي شده که حذف آن هم هيچ تغييري در فيلم حاصل نمي کند.
در مقابل اوشخصيت رئيس شرکت با بازي رضا کيانيان قرار دارد که همه اجزاي آن سر جاي خودش قرار گرفته و آنقدر بازي کيانيان در اين نقش چشمگير مي شود که در عمل بازي ديگران و ساير شخصيت ها را زير سايه خود قرار مي دهد. او مردي به ظاهر عليل است که به محض رو به رو شدن با خبر طلاق مريم از روي ويلچر بلند شده و به انساني سالم و رمانتيک تبديل مي شود. کمدي که شخصيت رئيس شرکت دارد کاملا بر پايه کمدي رفتار پايه ريزي شده و با مخاطب ارتباط خوبي برقرار مي نمايد.
اما ديگر شخصيت ها، حتي شخصيت هاي اصلي فيلم به هيچ وجه همذات پنداري مناسبي را براي مخاطب به همراه نمي آورند. همين مسئله سبب شده نخ تسبيح فيلم ضعيف شده و شخصيت هاي فرعي بيش از آنها که نقش اصلي دارند ديده شوند و همين کار را دچار ضعف و آشفتگي مي کند.
به نظر مي رسد تبريزي هم در اين يکي دو کار اخير خود مرعوب فضاي فيلمنامه هاي فيلم هايش شده است و تنها به عنوان يک نام در پشت اثر حضور پيدا مي کند و کارگرداني را به فراموشي مي سپارد. شايد هم حجم انبوه پيشنهادات به او اين اجازه را نمي دهد که با تمرکز بيشتري کار کند. به هرحال او جزو کارگدان هاي سينماي ايران است که وظايف ئديگري جز ساختن فيلم هاي پرفروش را نيز برعهده دارد.
کامبیز رحیمی