اين مطلب را هادي خرسندي چندي پيش به طور سربسته پس از چند سال منتشر كرد كه با اعتراض ديگر عناصر ضد انقلاب روبرو شد و از جمله وبلاگ چشمان بيدار، شكايت از سردبير نشريه سلطنت طلبان را حق آن زن فريب خورده و افسرده دانست. اين وبلاگ با اشاره به انتشار يك صفحه اراجيف از سوي آقاي سردبير سابق عليه زن فريب خورده مذكور در نشريه سلطنت طلبان مي نويسد: مهناز- ح يك نمونه بود ولي مهنازهاي بسياري وجود دارند كه در به در و گم و گور شده اند و قلم و روحشان خشكيده است.
اين وبلاگ مي افزايد: مهناز متلاشي شده، نمونه اي از قربانيان مطبوعات فاسد و طعمه اي براي باند بازي هاي كثيف پشت صحنه و بايكوت در محدوده ايرانيان است كه ما را به فكر مي دارد تا درصدد چاره اي براي اين پديده مخرب باشيم.
گفتني است هادي خرسندي از عناصر ضد انقلاب مقيم لندن كه گويا اختلافاتي با سلطنت طلبان پيدا كرده، پس از 7-8 سال كه از ماجراي سوء استفاده اخلاقي گذشته مي نويسد: خاك بر سر من كه در اين چند سال چيزي ننوشتم. شدم يكي از بقيه! از ترس بهره برداري دشمن. كدام دشمن؟ دشمن آن است كه يك صفحه از يك هفته نامه حرفه اي را با انگيزه هاي حقير شخصي، به گند مي كشد و بين دو خانمي كه شعر مي گويند يكي را بر مي گزيند و مي كوشد ديگري را فنا كند. مگر نمي شد كه شاعر فيلسوف، مهناز را هم پدرانه تشويق كند؟
وي با بيان اينكه دوستان آن شاعر فيلسوف (اسماعيل خويي) هيچ كدام رعايت حال مهناز را نكردند در حالي كه او آن يك صفحه كيهان سلطنت طلب را به عنوان صله اي غير شاعرانه! براي خانم ديگر داده بود كه ريشه آشنائيشان را بايد در هيئت رئيسه كانون نويسندگان ايران يافت. آخ آخ! دشمن الان بهره برداري مي كند و مي گويد شاعر خلقشان اين است!
خرسندي در توضيحي دقيق تر، رسوايي بالا آمده را حاصل تباني عضو "شاعر- فيلسوف" كانون نويسندگان در تبعيد با سردبير نشريه كيهان سلطنت طلبان (وزيري) دانسته و مي نويسد: آيا معني قلمزني در تبعيد براي آن شاعر مبارز و اين سردبير، اختصاص دادن يك صفحه براي قلع و قمع شاعره اي كم شناخته است؟!
وي همچنين خبر مي دهد متن مقاله مذكور چنان رذيلانه بود كه محكوميت آن هفته نامه در دادگاه پس از شكايت مهناز- ح قطعي به نظر مي رسيد. تهديدها هم شاكي را مرعوب نكرد و آن نشريه مجبور شد 7-8 هزار پوند پول وكيل بدهد و چند هزار پوند هم به مهناز دادند تا از شكايتش صرف نظر كرد و رفت اما آن نوشته در تاريخ مطبوعات مهاجرت و تبعيد ثبت شد. بعد هم خوبي آن شاعر فيلسوف مهناز را ديوانه اعلام كرد. خويي، اين شاعر فيلسوف و سياستمدار ما، كه چشم بسته اطلاعيه هاي سرنگون طلبان را امضاء مي كرد، جا داشت كمي از فضاي دوم خرداد زده آن موقع كيهان سلطنت فاصله مي گرفت ولي فرمانرواي كانون نويسندگان در تبعيد ما در حال امضاي عضويت افرادي مثل عليرضا نوري زاده، عباس معروفي، فريدون گيلاني و نادره افشاري در كانون بود. آنها اخلاق بي ثبات و ژله اي داشتند.