بسياري معتقدند كه «آل»بيشترين ضربه را از اكران نامناسبش خورد، اما نظريه اي وجود دارد مبني بر اينكه بزرگترين ضربه را علي معلم تهيه كننده فيلم بر پيكره آن وارد كرد. حجم بالاي تبليغات پبش از نمايش و بالابردن سطح توقع مخاطبين با مانور روي حواشي توليد موجب شد تا همه در انتظار فيلمي خارق العاده باشند،اما «آل» با وجود اينكه فيلم خوش ساختي است و قواعد ژانر را هم رعايت كردهو بازي هاي خوبي دارد و مصطفي زماني و آنا نعمتي نقش هايشان خوب و باور پذير ازكار درآورده اند، ولي اثر خارق العاده اي نيست و شايد همين عامل باشد كه مخاطب توقع اش از فيلم برآورده نمي شود. به گزارش هنر نيوز ،در خصوص شكست تجاري فيلم و عدم استقبال مخاطبين علي معلم و بهرام بهراميان گفت وگوهاي متعددي در طول اكران انجام دادند، همشهري جوان براي بررسي اين موضوع با آنا نعمتي بازيگر نقش اول زن اين فيلم هم صحبت شديم و دلايل عدم موفقيت تجاري فيلم را از زوايه نگاه او مورد بررسي قرار داديم.
ژانر وحشت ویژگی های خاصی در دنیا دارد، برای گیشه ساخته می شود و مخاطب خاصی هم دارد. در ایران هم قبل از «آل»، تجربه های متفاوتی داشتیم. مثلا «پارک وی» جواب داد با انکه استقبال از آن کمتر از انتظار اولیه بود. اما در مورد «آل» با این که نامش یعنی «آل» برای مخاطب آشنا بود و با وجود بازیگرها و ابزارهایی که فیلم برای جذب مخاطب داشت،آنطور که خیلی ها انتظار داشتند، از فیلم استقبال نشد. خودتان فکر می کردید مخاطب چقدر از فیلم استقبال کند؟
من از اولین روزی که وارد گروه شدم ، از زمانی که فیلمنامه را خواندم دیدم که همه گروه با جدیت کار می کنند. در پشت صحنه برای همه ابعاد کار از فیلمبرداری گرفته تا نورپردازی، طراحی صحنه و... دقیقا فکر می شد. فیلمنامه چندبار توسط آدم هایی که در نقد فیلم تجربه داشتند بازنویسی شد؛ آقای معلم حدود دو سال لحظه لحظه برای کار انرژی گذاشتند. زمان فیلمبرداری تمرین ها و بحث های زیادی بین اعضای گروه بود، بین بازیگرها با هم، بین بازیگرها و کارگردان و حتی بین بازیگرها و فیلمبردار با این نکته هایی که دیدم فکر می کردم که فیلم باید با استقبال فوق العاده ای روبه رو شود.
یعنی انتظار داشتید «آل» فروش میلیاردی داشته باشد؟
نه، اصلا. برنامه ما برای فروش میلیاردی نبود. لیدر کار با بازیگرها حرف می زد، بازیگرها با هم درباره نقش هایشان بحث می کردند، کارگردان ساعت ها با فیلمبردار درباره تک تک صحنه ها، نورپردازی و... حرف می زدند؛ حتی زمانی که وارد ارمنستان شدیم با آن لوکیشن ها،فضای سرد، نوع معماری و فضاهای وهم آلود انرژی همه ما چند برابر شد. تمرین و مشورت ادامه داشت ولی با این شرایط بالقوه به این فکر نمی کردیم فیلمی کار می کنیم با ویژگی هایی که وارد باشگاه میلیاردی شود. در اصل دوست داشتیم یک فیلم متفاوت کار کنیم. من با اطمینان می توانم بگویم ما تجربه ای مثل «آل» در سینما نداریم . تقریبا هیچ تهیه کننده ای در سینما پیدا نمی شود که چنین ریسکی کند. در سال های اخیر کارگردان هایی دیدیم که ملودرام و تراژدی ساز های متبحری بودند ، اما حالا به ساختن کمدی هایی روی آوردند که نمی دانم چه اسمی می شود رویشان گذاشت. اما «آل» در ژانر و شرایط متفاوتی ساخته شد. سینمای ما این قابلیت را دارد که در ژانرهای مختلف خودش را در سینمای بین الملل نشان دهد نه این که فقط کمدی ساخته شود و چون می فروشد بگوییم فیلم موفقی است.
ببینید حرف مان فقط فروش نیست، اصلا اصل را روی حرف شما بگذاریم که می خواستید کار متفاوتی انجام دهید، اما تماشاگر با دیدن آل غافلگیر نمی شود. به هر حال به این فکر می کردید که تماشاگر را با یک فیلم متفاوت در ژانر وحشت غافلگیر کنید اما آن عنصر تفاوت وجود ندارد ؟
فلسفه ای برای ساخت این فیلم وجود داشت، اما به اشتباه در ذهن ها جا افتاد که این فیلم در ژانر وحشت، تریلر یا هارول است .ما درباره این فیلم این طور فکر نکردیم. ما فیلم و شخصیت ها را در حوزه روانشناختانه طراحی کردیم. درباره بازی در فضای ذهنیت فکر کردیم و حرف زدیم. درباره فضای توهم و اضطراب. اصلا قرار نبود چیز وحشتناکی نشان داده بشود.
اما مردم از«آل» تصويروحشتناكي در ذهن دارند، و وقتي نام ال براي يك فيلم انتخاب ميشود به مردم كد مي دهد كه برويد و فيلم ترسناك ببينيد.قبول نداريد؟
بله،در کشور ما از «آل» تصویرهایی وجود دارد ، کشورهای دیگری هم به نوعی «آل» را می شناسند. اما تعریف ها فرق می کند. ما نمی توانیم مثلا جن بختک یا آل را دقیق تعریف کنیم، هر کسی ذهنیتی درباره آل دارد و ما نمی خواستیم تصویری از آل نشان بدهیم که زن باردار را می کشد و می برد . اگربخواهیم کل فیلم را خلاصه کنیم باید بگویم آل یک تریلر روانی است با دو شخصیت روانی مقابل هم قرار گرفتند. حالا باید سوژه ای وجود داشته باشد که یکی از این شخصیت ها با درگیری با آن سوژه داستان را پیش ببرد. آل همان سوژه پیش برنده بود. به همین دلیل طراحی اضطراب ها، ترس ها و کابوس در کابوس به وجود آمد. من فکر می کنم بعد از نمایش فیلم در جشنواره آن مخاطب خاص سینه به سینه مخاطب را به سمتی سوق داد که درست نبود.
به نظر شما ما با آن حجم خبرهای و عکس هایی که در طول ساخت فیلم منتشر می شد، با پوستری که از فیلم دیدیم به عنوان مخاطب خاص باید چه برخوردی می کردیم. ما بعد از دیدن فیلم از خودمان پرسیدیم این «آل» که منتظرش بودیم، این بود؟
این توقع که فیلم باید در ژانر وحشت باشد توقع اشتباهی بود که وجود داشت . فیلم ما در ژانر وحشت نبود، حتی «پارک وی» هم هارول نبود. ما نمی توانیم در سینمای مان این سبک را داشته باشیم چون مخاطب با این فضا آشنایی ندارد. در دنیا فیلم های زیادی در این ژانر ساخته می شود که ادامه دار هستند، اما این فیلم ها بیننده خاص خودشان را دارند و قرار نیست کل مخاطبان سینما بیننده و دوستدار آن فیلم باشند. من حتی اعتقاد داشتم «آل» از لحاظ سنی هم مخاطب خاص دارد و از یک سنی به بعد به خاطر فضای فیلم ،نوع صدا ، موسیقی و.... مخاطب اصلا نمی تواند از فیلم لذت ببرد.
یعنی با این طبقه بندی معتقدید این حد استقبال، استقبال مقبولی از آل بوده و نمی توانیم به آن شکست بگویم؟
نه، من اصلا این میزان فروش را شکست نمی دانم. ما قبل از شروع کار با دوستان که صحبت می کردیم به این نتیجه رسیدیم که در «آل» باید قالب متعارف را بشکنیم. مثلا این اتفاق در بازیگرها افتاد. در بازی من، مصطفی زمانی، همایون ارشادی و حتی هنگامه حمیدزاده این قالب شکنی وجود داشت. ببیند کار برای ما آنقدر مهم بود که زمان اکران فیلم برای افتتاحیه به سینماها، فرهنگسراها و حتی شهرستانها رفتیم و دقیقا پایان هرجلسه من می گفتم سن آدم هایی که در این جلسات هستند را ببینید . مخاطبانی که ما دیدیم از سن مثلا 13 تا حدود 30 سال بودند و بعد قشر دیگری که پدر و مادرهایی بودند که با نوجوان هایشان برای تماشای فیلم آمده بودند. جز این ها گروه دیگری از مخاطب ها را ندیدم. اما همین گروه خاص مخاطبان نشان می دهد که آل با ویژگی هایی ساخته نشده که مورد پسند همه مخاطبان باشد.
اما به نظر می رسد که فیلم آن گروه را هم نتوانسته جذب کند؟
نه، اینطور نیست، آل مخاطب خودش را داشت. ببینید فیلم های کمدی نازلی که پرفروش و میلیاردی می شوند نمی توانند ملاک و معیار خوبی برای شناسایی مخاطب باشند. فیلم ژانر وحشت هم برای سینماگر خاص است نه مخاطب سینما دوست. بعضی از مخاطب ها هر فیلمی که اکران می شود را می بینند چون سینما را دوست دارند حالا آن فیلم در هر ژانر و هر نوعی که باشد. اما گروهی از مخاطبان، مخاطبان خاص سینما هستند که هر فیلمی را نمی بینند. باید قبول کنیم مخاطب ژانر فیلم هایی مثل آل در سینمای ایران کم است.
اما «کینه» اینجا اکران شد و نسبتا خوب هم فروخت. الان هم خیلی ها منتظر دیدن «شاتر آیلند» هستند و اگر اکران شود خوب می فروشد.
خوب این بیننده ها هم مخاطب خاص هستند. شما نمی توانید توقع داشته باشید اعضای یک خانواده همه با هم فیلمی مثل آل را ببیند. اشتباهی که برای آل اتفاق افتاد نوع تبلیغاتی بود که برای فیلم انجام شد. از روز اول قرار نبود نوبت اکران فیلم اینقدر زود باشد.در واقع قرار بود فیلم الان که ما با هم صحبت می کنیم اکران شود(29 ارديبهشت )! اما بدون هیچ پیش زمینه سينماهاي گروه متوجه شدند فیلم قرار است اکران شود. در شرایطی که نه تیزرش آماده بود نه کاری برایش انجام شده بود نه برای مردم ذهنیت آشنایی ایجاد شده بود. تهیه کننده هم بارها توضیح داده که چه اتفاقی افتاده. این لطمه بزرگی برای فیلم بود. حتی خیلی از اطرافیان من که اهل مطبوعات و سایت ها نبودند از اکران آل خبر نداشتند . ما اصلا فرصت تبلیغات نداشتیم.
اما در ادامه تبليغات خوب شد و نوبت هاي پخش تيزر هم در تلويزيون خوب بود.
نه اصلا هم اينطور نيست، تیزری که به تلویزیون دادیم با مميزي پخش شد. یک خط قرمز کلی در تلویزیون وجود دارد که چیزی مثل وحشت، اضطراب و فضای وهم آلود نباید نشان داده می شد. من در بین مخاطب ها بچه های نوجوانی را دیدم که دفعه چهارم بود فیلم را تماشا می کردند اما مادر همان دختر می گفت موسیقی و صدای فیلم آزار دهنده است. به هر حال استقبال مخاطب هم به ذائقه او هم بر می گردد هم به این نکته که به چه انگیزه ای به سینما برود. مثلا فقط سینما برود که بخندند و چهار تا جوک بشنوند و فیلم میلیاردی بشود (البته فیلم هایی مثل آتش و درباره الی مورد نظرم نیست چون اینها تنها فیلم هایی بودند که در طول چند سال اخیر میلیاردی شدند ولی کمدی نبودند) . باید این را در نظر بگیرید که مخاطب ما در سینما و تلویزیون عادت کرده همیشه در سینما و تلویزیون در 15 دقیقه اول همه شخصیت ها تمام و کمال معرفی شده باشند، روابط واضح باشد و... یعنی ما باید کل فیلم را مثل غذای جویده شده تقدیم کنیم و بعد مخاطب با خیال راحت ببیند و بگوید چه فیلم خوبی بود و از سالن سینما بیاید بیرون. اما «آل» برای این مخاطب ساخته نشده.
ببینید شما معتقدید آل یک فیلم روانکاوانه است. حتی با در نظر گرفتن این نکته هم من همچنان معتقدم لازم است تماشاگر غافلگیر شود اما این اتفاق نمی افتد. ما یک طرف شخصیتی مثل سینا داریم که تکلیفش مشخص است و دائم در توهمات خودش است نقطه مقابل هم الهه است. من می گویم مخاطب از الهه رودست نمی خورد، می اید جلو و منتظر است الهه شخصیت روان پریش خودش را نشان بدهد یعنی او هم کمک کند تا مالیخولیا سینا بیشتر شود اما آخر فیلم میبینیم که این کار را نمی کند.
اما نباید فراموش می کردیم که قصه درباره یک فرد نبود. قصه یک زن و شوهر نبود که زن دیگری زندگی آنها را بهم می ریزد. قصه قصه فردی بود با ذهنیت مالیخولیایی . ما با سوژه ای سر و کار داشتیم که هم اعتقادی است و هم غیر اعتقادی است. ما به نوعی نه باید می گفتیم «آل» وجود دارد و نه می توانستیم بگوییم وجود ندارد. این خیلی سخت است که موضوعی را کار کنید که نمی توانید تکلیف خودتان و تماشاگر را با آن روشن کنید. زمانی که «آل» پروانه ساخت گرفت دقیقا این گفته شده بود که نه بگویید هست و نه بگویید نیست. ما باید این سوژه را معلق نگه می داشتیم. سعی کردیم این اتفاق بیفتد. کابوس های این ذهن آشفته قرار بود بیننده را گول بزند که الان اتفاقات عجیب و غریب و ترسناکی می افتد و در نهایت رودست بخورد که ماجرا آنطوری نیست که فکر می کرد و به نظر من این اتفاق هم افتاد. باید فیلم را با دقت بیشتری ببینید تا متوجه جزییات و رمزها بشوید.
اما مخاطب سینما ما هنوز عادت نکرده دنبال رمز گشایی برود. بهرامیان در طول قصه مین گذاری های زیادی کرده و کدهای روانشناسانه زیادی گذاشته تا شخصیت ها کشف شود اما این راز و رمزها آنقدر زیاد است که تماشاگر دیگر بی خیال می شود.
خوب بیاییم تماشاگر را عادت بدهیم که اینطور نباشد. چرا همه سریال «لاست» را نگاه می کنند و هر لحظه کلیدی برای رمز گشایی قصه پیدا می کنند؟ چرا تمرکز می کنند کلیدها را پیدا کنند؟ اول از همه مخاطبین خاص که در دسته خاص سینمایی قرار می گیرند باید یاد بگیرند که رمز گشایی کنند. همین الان من می توانم 10 نکته از یک صحنه بگویم که شما 6 تایش را رمزگشایی کرده اید. با این اوضاع ما و شما که مخاطب خاص هستید باید مخاطب را ترغیب کنیم و با قلممان بگوییم که «آل» یک فیلم متفاوت است که استاندارد ساخته شده.جز معدود فیلم های ایرانی که بیشتر آن در کشور خارجی ساخته شده و حتی این نکته هم می تواند به پیشرفت سینمای ما کمک کند.
اما ما یک عنصر کاملا ایرانی طرفیم که عنصر اصلی فیلم است و دنبال ترس ایرانی از این عنصر هستیم. چرا لازم بود این ترس در جایی که فضای خیلی متفاوتی دارد، نشان داده شود؟
من موافق حرف شما نیستم. اگر قرار باشد مخاطب قبل از دیدن یک فیلم درباره آن ذهنیتی داشته باشد و با ان ذهنیت برود و فیلم را ببیند . مسلما ان فیلم ایراد دارد . مثلا وقتی ذهن بیننده انتظار داشته باشد شخصیت قصه را در کوچه پس کوچه های شهری در کویر که مثلا می گویند جن دارد دنبال آل ببیند، ولی به جایش این موضوع را در یک فضای جدید تجربه کند، پیش خودش می گوید ای چه جالب!
این چه جالب را باید مخاطب بگوید اما الان شما دارید می گویید
ببینید اینطور نیست که من بخواهم از کارمان دفاع کنم. خیلی های دیگر هم اعتقادشان بر این است که این فیلم با استانداردهای بین المللی ساخته شده. حتی پوستر آنقدر با دقت طراحی شده بود که می بینید چهره شخصیت ها نرمال و عادی نیست. عیبی ندارد اگر موقعیت مناسبی برای دیده شدن فیلم فراهم نشده، جلوی چاپ بعضی از حرف های کارگردان و تهیه کننده گرفته شده و... . من از مخاطب سینمادوست و سینمارو می خواهم با حمایت از یک فیلم متفاوت کاری کنند که تهیه کنندگان دیگر تشویق بشوند و دراین ژانر سرمایه گذاری کنند. الان ممکن است که خیلی ها فکر کنند اگر فیلمی میلیاردی فروخت فیلمی خوبی است و اگر نفروخت نه. از نظر من نکته مهم اینجاست که با مرور زمان چندتا فیلم مثل «آل» و نمونه برداری شده از آن ساخته خواهد شد. مهم نیست که آل فدای این فضای متفاوت بشود.
این نکته هایی که شما می گویید قابل احترام است. بازی شما و مصطفی زمانی، دکوپاز فوق العاده بهرامیان، فیلمبرداری فرشاد محمدیان قابل احترام است. اما وقتی آدم چلوکباب می خورد باید کباب و گوجه و سماق و... باشد، باید روی زمین بنشینی و چلوکباب را بخوری تا حسابی بچسبد.حالا شما فکر کن پنیر پیتزا که اتفاقا خوش مزه است را روی کباب بریزی و بخواهی از خوردنش لذت ببری. حالا حکایت قصه «آل» در فضای ساختاری اش مثل حکایت چلوکباب و پنیر پیتزاست. وگرنه نورپردازی و کشف و شهود در بازی ها که جای حرف ندارد . من بحثم ترکیب ناهمگون است.
نه به نظر من می شود کباب را با سس گوجه فرنگی هم خورد.(باخنده) مثلا همبرگر همان کباب کوبیده است که گرد است و سس رویش می ریزند و می شود رویش پنیر پیتزا هم ریخت و خورد. خوشمزه هم است. آل خودش را فدا کرد ولی باعث خواهد شد که راه برای فیلم های دیگر شود. حتی بهرامیان هم به عنوان کارگردان از این همه انتقاد استقبال کرده. گرچه کارش بی نظیر بوده گرچه هوش این ادم خیلی زیاد است اما الان قبول دارد که درگیر قصه ای شده و آن قصه اجازه نداده پیرامونش را ببیند.
شخصیت «الهه» با بازي آنا نعمتي دومین شخصیت مهم فیلم «آل» است. شخصیتی که می توانست بیشتر پرورش پیدا کند، همانطور که خودش را به تماشاگر معرفی می کند پیش برود و در نهایت او را غافلگیر کند. اما این اتفاق نیفتاد.
زمانی که فیلمنامه را می خواندم تمام ذهنم این بود که الهه در ادامه قصه چه کار می کند. اولین پلانی که الهه را می بینیم مشغول تماشا کردن یک شادی از بالاست و سنگینی نگاهش حس می شود. من هم تمام مدت منتظر بودم که الهه یک جایی بیاید و حرکتی توسط این آدم شکل بگیرد. اما در فیلم وقتی جلو می رویم می بینیم که الهه آرام آرام فید می شود.چرا؟ چون که باید همه شخصیت ها و اتفاق ها در بطن قصه که آل بود حرکت می کردند و از این بستر خارج نمی شدند. با صحبت هایی که کردیم فهمیدیم که اگر بخواهیم شخصیت الهه را بزرگ کنیم فیلم به یک داستان و یک قصه دیگر تبدیل می شود. پس شخصیت الهه جمع و محدود شد.
درباره الهه چقدر تحقیق کردید، اصلا آدمی با این ویژگی ها وجود دارد؟
با آقای بهرامیان به این نتیجه رسیدیم که رابطه الهه و سینا را تعریف کنیم. این موضوع سوال بود که این زن که اینقدر روی این پسر مسلط است و پسر را به قدرت رسانده چطور اجازه داده سینا ازدواج کند. نتیجه گرفتیم الهه شخصیت نرمال ندارد، الهه دو شخصیتی است. ما درباره این شخصیت مشاوره روانشناس داشتیم. خود من با سه تا روانشناس صحبت کردم ،پرونده آدم های شیزوفرنی که دو شخصیتی هستند را خواندم . ما می توانستیم نکته های این شخصیت را هم نشان دهیم ولی غلو می شد و با محدودیتی که شخصیت در فیلم داشت نمی شد رویش مانور کرد اما این دلیل باعث نشد ریزه کاری های شخصیت را نادیده بگیرم. مثلا الهه وقتی عصبی می شود به خصوص در کافه صدایش از ته گلویش بیرون می آید. نوعی صدای خرناس مانند که سینا در کابوس هایش هم می شنود.گریم من در تک تک سکانس ها متفاوت است،نوع لباس پوشیدنم متفاوت است. حتی الهه تغییر حالت و تغییر چشم دارد. »
گزارش از وحید سعیدی، محبوبه افتخاری