«رژهی پیروزی در بندر آرتور»، نخستین و تنها کتاب جامع دربارهی ادبیات ژاپن است که به فارسی منتشر شده، و این امکان را به کتابخوانان میدهد تا علاوه بر لذت خوانش داستانهای کوتاه ژاپنی، با ادوار مختلف داستاننویسی ژاپن نیز آشنا شوند.
«رژهی پیروزی در بندر آرتور» برگزیدهیی است از همهی دورههای داستاننویسی ژاپن، از آغاز تا امروز: دورهی کهن (۷۹۴-۷۱۰)، دورهی کلاسیک (۱۱۸۵-۷۹۴)، دورهی میانه(۱۶۰۳-۱۱۸۵)، دورهی پیشامدرن (۱۸۶۸-۱۶۰۳)، و دورهی مدرن (۱۹۴۵-۱۸۶۸) و پسامدرن. در این کتاب، سعی شده تا از هر دوره، داستانهایی ترجمه شود، تا خوانندهی فارسیزبان بتواند سیر تحول داستاننویسی ژاپن و بالاخص داستان کوتاه ژاپنی را دنبال کند، با این نکته که هر داستان نیز نمایانگر دورهی خاص خودش است. در مجموع، از دورههای کهن، کلاسیک و میانه، از هر دوره یک داستان از یک نویسنده ترجمه شده، و از دورهی پیشامدرن، دو داستان از دو نویسنده، و درنهایت از دورهی مدرن و پسامدرن نیز نوزده داستان از چهارده نویسنده.
هاروکی موراکامی، کوبو آبه، یاسوناری کاواباتا، ریونوسوکه آکوتاگاوا، یوکیو میشیما، سوسِکی ناتسومه، یوکو اوگاوا، اوسامو دازای، ادوگاوا رانپو، اوگای موری، پاتریک لفکادیو هِرن، هیاکِن اوچیدا،آکیناری وِدا، ایکوجیرو رن، باکین تاکیزاوا، اونو یاسومورو و دو نویسندهی ناشناس، مجموع بیست داستاننویس ادوار مختلف داستاننویسی ژاپندر این کتاب هستند.
ژاپن یا آنطور که مردمانش میگویند «نیهون» یا «نیپون کوکو»، که به معنای خورشید و روز، و ریشه و آغاز است یا خدای خورشید، شرقیترین کشور جهان است؛ همین دو تلاقیِ خورشید و شرق، برای ژاپنیها، سرزمینشان را «سرزمین تابان» یا «سرزمین آفتاب تابان» تصویر کرده؛ نخستین سرزمینی که خورشید از آن طلوع کرده است.
ژاپن، نامی است - از دیرباز و بهویژه امروز در جهان- که وقتی به آن برمیخوریم، به احترامش کلاه از سربرمیداریم؛ کشوری با مردمانی منضبط، قانونمند، فعال، سختکوش؛ کشوری در شرق دور، با آداب و رسوم کهن، با تاریخ و اساطیری دیرین، که برمیگردد به دورهی پساپارینهسنگی، که هنوز خاطرهی تلخ و زخم دیرینِ هیروشیما و ناگازاکی را بر یاد و سینه دارد؛ بااینحال، ژاپنی که بعد از حملهی اتمی آمریکا «بهکلی ویرانشده» توصیف شده بود، اکنون جزو پنج اقتصاد بزرگ دنیا به شمار میآید.
دنیای عجیبِ مردمانِ چشمبادامیِ شرقِ دور، تنها به آیینها و مکاتب بشری و عرفانی خلاصه نمیشود؛ در این گوشه از جهانِ پررمزوراز شرق، ادبیات ژاپن روی دیگر سرزمینی را در دنیای کلمات بازتاب میدهد، که همچون سینما و موسیقیاش پُر است از زیبایهای خاص و منحصربهفردی که توانسته طی این سالها، معتبرترین جوایز سینمایی و موسیقایی را از آن خود کند؛ و همین زیباییهای رازآلود شرقِ دور است که ادبیات ژاپن را در عرصهی ادییات جهان خاص و متمایز ساخته، و اقبال عمومی و نگاه منتقدین را به دنبال خود گسیل کرده: دنیای ساموراییها و سلحشوریها، دنیای آیینها و مناسک و سنتها و اسطورهها هنوز هم از پس قرنها در هالهیی از رمزوراز به حیات خود ادامه میدهد، و همین رازآلودگی با ورود به ادبیات ژاپن که سابقهیی دیرینه دارد، داستانهای امروز ژاپنی را سرشار از قصه و کنش داستانی کرده و خواننده را به دنبال خود میکشاند.
این ادبیات، همپای سینمای (و از سوی دیگر، موسیقی) ژاپن پیش میرود؛ از اقتباسهای بسیار موفقی که از ادبیات ژاپن شده، تا موفقیت روزافزون نویسندگان و فیلمسازان ژاپنی که هر یک به فراخور اهمیت، توانستهاند جوایز معتبر ادبی و سینمایی را برای سینما و ادبیات ژاپن به ارمغان بیاورند: از نویسندگان نوبلیست ژاپنی و برندهی دیگر جوایز ادبی گرفته: یاسوناری کاواباتا، کنزابورو اوئه، یوکو اوگاوا، کازئو ایشیگورو و هاروکی موراکامی تا فیلمسازان برندهی اسکار، کن، ونیز، برلین، بفتا و دیگر جوایز معتبر سینمایی: یاسیجرو اوزو، شوهئی ایمامورا، کنجی میزوگوچی و آکیرا کوروساوا. به این فهرست موزیسینهای بزرگ ژاپنی را که امروزه پرآوازهترین موزیسینهای جهان هستند، نیز اضافه کنید: یوکو کانو، کیوکه آبه، تورو تاکهمیتسو، ریوایچی ساکاموتو و کیتاروی بزرگ.
ادبیات ژاپن از منظر پژوهشگران و نویسندگان جهان:
ادبیات ژاپن قدمتی به اندازهی ادبیات انگلیسی دارد و گونههای داستانی در آن به همان کثرتی است که در ادبیات کشورهای دیگر وجود دارد. ادبیات ژاپن، ادبیاتی بسیاری غنی است که نیاز به فهم و توجّه بیشتری دارد.
(دونالد کین، منتخبی از ادبیات ژاپن، ۲۰۰۶)
داستانهای کوتاه ژاپنی نمونههایی است که میتواند تفکر ما را دربارهی نوشتههای «خوب» گسترش دهد. ادبیات ژاپن، ریشههای غنایی دارد و فضا و زیباییشناسی در آن مهمتر از خطِ داستانی است. برخلاف ادبیات غرب، داستانهای کوتاه در ژاپن اصالت بیشتری از رمان دارد.
(تئودور گوسِن، داستانهای کوتاه ژاپنی، ۱۹۹۷)
ژاپن؛ تنها جامعهی پسابمباران اتمی در دنیا. اگر به کشور ما اینطور نگاه کنید، به راحتی میتوان فهمید که چرا یاسوناری کاواباتا و یوکیو میشیما امیدشان را از دست دادند... برخی فکر میکنند که فرهنگ عامیانهی آمریکایی را میتوان با چیزی که به شکل یگانه و عمیقی ژاپنی است جایگزین کرد. ولی وقتی سعی میکنید آن چیز را به طور دقیق مشخص کنید، میفهمید که چیزی آنجا نیست.
(ریو موراکامی، نویسنده و فیلمساز ژاپنی، ۱۹۸۵)
«رژهی پیروزی در بندر آرتور»، فرصتی است برای دیدار با بزرگترین نویسندگان ادوار مختلف ادبیات ژاپن و خوانش بهترین داستانهای کوتاه ژاپنی از آغاز تا امروز.