به گزارش هنرنیوز، این کتاب شامل پانزده مقاله مندرج در نشریات علمی ـ پژوهشی و نیز کنگرههای ملی و بینالمللی است و بنیان نظری هنر اسلامی را مورد بحث قرار داده است. دکتر بلخاری این مجموعه را نشان بخشی از تلاش خود در تبیین مبانی نظری هنر و معماری اسلامی و حرکت در مسیر پیکرهبندی این مبانی برای تکوین حکمت و فلسفه هنر اسلامی عنوان کرده است.
در این مقالات ارای فلاسفه و حکیمانی چون فارابی، ابنسینا، امام محمد غزالی، صدرالدین قونوی، جلالالدین دوانی و صفیالدین ارموی در ابوابی چون قوه خیال و عالم مثال و نیز نظریههایی چون نظریه تقلید (همان نظریه مشهور میمزیس در فلسفه هنر) بحث و بررسی شدهاند؛ همچنین مفهومشناسی واژه هنر در متون پهلوی و اوستایی و نیز مقالاتی درباره فلسفه معماری، به ویژه مبتنی بر هندسه مقدس، در کنار نقد آرای کسانی چون الک گرابار و ریچارد اتینگهاوزن که رازگونگی عیسی (ع) و بودا را بنیاد ظهور هنرهای تجسمی در فرهنگهای مسیحی و بودایی و فقدان این رازگونگی در زندگی پیامبر اسلام (ص) را عامل فقر و فقدان هنرهای تجسمی در هنرهای اسلامی میدانند.
بخش نخست کتاب شامل چهار مقاله است که مقاله اول تحت عنوان «رمز و رازهای حیات پیامبر (ص) و قابلیتهای هنر اسلامی» نقدی است بر آرای الگ گرابار و ریچارد اتینگهاوزن، از محققان برجسته هنر و معماری اسلامی در دوره معاصرکه معتقدند نبود راز در زندگی پیامبر، اسلام را دینی بیرمز و نماد و در نتیجه ناتوان در تولید و رشد هنرها، به ویژه هنرهای تجسمی کرده است.
دکتر بلخاری در این مقاله تحلیل آنان را نگاهی بیرونی، سطحی و گذرا به متن و رازهای پیامبر زندگی پیامبر(ص) بر می شمارد و به تفصیل نظر این محققان و نقد آن با رجوع به مهمترین منابع و بنیادهای نظری هنر و معماری اسلامی آیات و روایات و عرفان اسلامی پرداخته است.
در مقاله دوم با ابیان اینکه: «بهار بنا به تحولات ویسعی که در جان طبیعت برمیانگیزد مستعدترین معنا در تشبیهات و تمثیلات روحانی برای جریان و سریان مفاهیمی است که تجرید ناگزیر در پس تأویل پنهان شدهاند.» به اختصار بر یکی دو روایت در آرای ابن عربی و مولوی، از بزرگان حکمت اسلامی تأمل کرده است؛ روایاتی که بهار را تنظیر نفس آدمی و تمثال عقل کلی دانسته و نفحه آن را نحفه احیای الهی در جان آیینه گون خلیفهاللهی میدانند که خود نظیر تمام عالم است.
مقاله سوم رویکرد حکمای اسلامی به صناعت را ، که ازجمله معانی آن هنر است، نشان میدهد. در بخشی از مقاله میخوانیم: «صناعت در تمدن اسلامی، چنان که دوانی متذکر شد، از طبیعت تقلید میکند. این تقلید، که به تعبیری مرادف نظریه میمزیس در فلسفه هنر است، تفاوتی آشکار با رأی افلاطون و ارسطو دارد؛ یعنی نه از صورت، بلکه سیرت طبیعت تبعیت میکند؛ زیرا طبیعت را جلوهای از جلوههای با شکوه خداوندی میداند.»
دکتر بلخاری در مقاله چهارم با رجوع به منابع اصلی فرهنگ ایرانی در دو زبان «دیندبیره» و «هامدبیره» و متونی چون گاتها، متن معیار در متون زرتشتی، نیز دانشنامه بزرگ آیین زرتشت، دینکرد، تصویر جدیدی از معنا و مفهوم هنر در فرهنگ ایرانی و کلمات مترادف هنر ارائه داده است.
بخش دوم کتاب، «قوه خیال و عالم کثال نزد حکمای اسلامی» شامل شش مقاله است. مؤلف در مقاله نخست به علم تأویل و نقد پرداخته و مینویسد: «هنر و ادب اسلامی صورتی نمادین و رمزی از عالم مثال است و همچنان که ذکر کردیم آگاهان و خبرگان عامل رمزگشایی این تماشاگه راز را گاهی تأویل و گاهی نقد نام نهادهاند.»
مقاله دوم این بخش، تأملی است در حکمت شیخ کبیر، صدرالدین قونوی، و نظریاتش درباره قوه خیال و عالم مثال که دو بخش اصلی دارد. بخش اول به شرح حال، آثار و زندگی شیخ کبیر، صدرالدین قونوی، شاگرد و بزرگترین مفسر ارای ابنعربی و نسبت او با بزرگ دیگر قونوی، یعنی مولانا پرداخته و در بخش دوم دیدگاه این دو محقق بزرگ دربارهی قوهی خیال و عالم مثال، که از دیدگاه متنفکران جزو مهمترین بنیانهای نظری هنر اسلامی است، بحث و بررسی میشود.
مقالهی سوم ضمن اشاره به اینکه بحث خیال ازمهمترین و اصلیترین مباحث فلسفه هنر در حوزه ادبیات و هنر است، به بررسی آرای ابنسینا در شفا و تأمل در آرای وی تبیین کرده است که هشتصد سال پیش از کالریج، این ابنسینا بود که، متفاوت با آرای پیشینیان خویش و تمایز میان خیال و تخیل را مطرح کرد. از دیدگاه بسیاری از منتقدان و متفکران، کالریج اولین کسی بود که این تمایز را مطرح کرد.
مقاله چهارم تخت عنوان «ابداعات فارابی در مفهوم و کارکرد تخیل»، قوه خیال و نوع کارکرد آن را در نفس در حکم یکی از مهمترین مباحث معرفتشناسی در فلسفه با تأکید بر آرای فارابی بررسی میکند.
مقاله پنجم با تعمق در متون حکمی جهان اسلام، سعی کرده است به مفاهیمی چون قوه خیال، عالم مثال و ذوق در ارای امام محمد غزالی توجه و در آنها تأمل کند.
مقاله ششم نیز مختصر و فشرده به نظریات دو فیلسوف بزرگ اسلامی، فارابی و ابنسینا، در این مبحث نگاه دارد و به دنبال تبیین نسبت حکمت و خیال، با شرح جایگاه قوه خیال در نفس عالم مثال در مراتب عالم و تأثیر هر دو بر آفرینشهای هنری است.
بخش سوم کتاب به موسیقی اختصاص دارد و شامل دو مقاله است؛ مقاله اول با عنوان «طبل شیوا، صور اسرافیل»، تأملی تطبیقی در معناشناسی نمادهای موسیقیایی در فرهنگ اسلامی و هندو دارد، مقاله دوم نیز با عنوان «حکمت یونانی موسیقی ایرانی» با تأمل در ابتکارات صفیالدین ارموی به بازشناسی تأثیر منابع یونانیبر موسیقی ایرانی پرداخته است. دکتر بلخاری دلیل انتخاب این بحث را «رد پای منابع حکمی و فنی موسیقیایی یونانی در آثاربرخی موسیقیدانان بزرگ اسلامی از جمله صفیالدین ارموی در الرسالهالشرفیه فیالنسب التألیفیه او که در سبک و متن شبیه به متون موسیقیایی یونانی است، بیان کرده است. همچنین در این مقاله اشاراتی به آرای فیثا غورث و نظریههای افلاطون و کندی، فارابی و ابنسینا دربارهی موسیقی شده است.
بخش چهارم نیزبا دو مقاله به معماری اختصاص دارد. مقاله اول نسبت عناصر اربعه با مربع و تأثیرات آن بر هنر و معماری مقدس را بررسی کرده و در مقاله دوم جایگاه کیهانشناختی دایره و مربع در معماری مقدس اسلامی مورد بحث قرار گرفته است.
بنیانهای نظری معماری مقدس در اسلام(با تأمل در معماری کعبه)، هندسه مقدس در معماری اسلامی(دایره و مربع) و شرحی از فتوتنامههای بنایان و معماران مباحث اصلی این مقاله را تشکیل میدهند.
کتاب «فلسفهی هنر اسلامی» نوشتهی «دکتر حسن بلخاری قهی» شامل پانزده مقالهی مندرج در نشریات علمی ـ پژوهشی و نیز کنگرههای ملی و بینالمللی اوست که به تازگی توسط انتشارات علمی فرهنگی منتشر شده است. کتاب حاضر در ۳۳۷ صفحه و شمارگان ۲۰۰۰ نسخه به چاپ رسیده و با قیمت۷۰۰۰ تومان روانهی بازار نشر شده است.