مگر تلویزیون غیر از «بوعلی سینا» اثر دیگری از زندگی مشاهیر ساخته است؟
گفتگوی هنرنیوز با عباس جهانگیریان؛
مگر تلویزیون غیر از «بوعلی سینا» اثر دیگری از زندگی مشاهیر ساخته است؟
عباس جهانگیریان، نویسنده، پژوهشگر و نمایشنامه‌نویسی است که با تألیفات خود، تا امروز تنی چند از مشاهیر، مثل ابن‌مقفع و فارابی را به نوجوانان معرفی کرده است؛ درباره ساخت آثار تصویری از زندگی مشاهیر با او به گفتگو نشسته ایم.
 
تاريخ : جمعه ۵ خرداد ۱۳۹۱ ساعت ۰۲:۰۸

به گزارش هنرنیوز، جهانگیریان که فارغ‌التحصیل کارشناسی ارشد رشتۀ ادبیات نمایشی است، نگارش مجموعه‌ نمایش‌نامه‌هایی برای نوجوانان را در کارنامۀ خود دارد. او در این مجموعه، داستان‌های شاهنامه (رستم و سهراب، ضحاک ماردوش و...) را به سبک نقالی روایت کرده است. بازنویسی و بازآفرینی متون ادبیات کهن نیز از جمله فعالیت‌های جهانگیریان در حوزۀ ادبیات کودک و نوجوان است. از میان آثار او همچنین باید به کتاب «هامون و دریا» اشاره کرد که جوایزی را دریافت کرده و فیلمی براساس آن ساخته شده است. 

گفتگوی ما با عباس جهانگیریان را در ادامه می‌خوانید. 

- ارزیابی شما از فیلم، سریال و انیمیشن‌هایی که با موضوع و محوریت شخصیت‌های تاریخی و فرهنگی ایران، تاکنون تولید شده چگونه است؟ 

پیش از هرچیزی باید پذیرفت که پرداختن به میراث غنی ادبیات و اسطوره‌های ملی، در ایران به‌طور کلی مورد بی‌مهری قرار گرفته و ضرورت توجه به متون کهن نادیده انگاشته شده است. این بی‌توجهی در حوزۀ فیلم و فیلم‌سازی به روشنی قابل‌مشاهده است. هرچند که به‌طور کلی و بالاخص در همین نمایشگاه کتاب اخیر، کتاب‌های بازنویسی و بازآفرینی‌شدۀ ادبیات کهن با استقبال خوبی در حوزه کودک و نوجوان روبه‌رو شده‌اند اما حتی در قالب کتاب و آثار بازنویسی و بازآفرینی هم نمی‌توان ادعا کرد که از تمام ظرفیت‌ متون کهن استفاده شده است. این وضعیت در مورد فیلم و انیمیشن به مراتب بدتر است.
من در حال حاضر مشغول تدریس فیلم‌نامه‌نویسی اقتباسی هستم؛ در جریان بررسی منابع، به این نتیجه رسیدم که به‌جز چند فیلم از عبدالحسین سپنتا در آغاز تاریخ سینمای ایران که براساس داستان‌های نظامی و فردوسی ساخته شده، در سینما تقریباً نه به ادبیات کهن اقبالی

کدام تولید؟ تاکنون تلویزیون غیر از «ابن سینا» چه مجموعه‌ای را براساس زندگی و آثار مشاهیر ایران تولید کرده؟ من به‌شخصه فیلم‌نامه‌ام را که به‌تازگی براساس زندگی «فارابی» نوشته‌ بودم، نه به تلویزیون بلکه به بنیاد سینمایی فارابی سپرده‌ام
نشان داده شده است و نه معاصر. این مسئله در تئاتر وضعیت بهتری دارد و کارهایی در این زمینه انجام شده است اما در تلویزیون به‌جز «ابن سینا» که اثر خوب و بسیار موفقی بود، من کار چندان برجسته‌ای ندیدم. این درحالی است که حدود ۶۰درصد فیلم‌های خوب و مطرح سینما و تلویزیون در جهان اقتباسی هستند. منتهی این اقتباس یا باید صورت نگیرد یا به‌درستی انجام پذیرد.
در واقع کسی که برای اولین بار یک شخصیت تاریخی یا فرهنگی را به تصویر می‌کشد، رسالتی دارد. اگر این تصویر، تصویر خوب انجام بگیرد، او هم به شخصیت جفا کرده و هم به تاریخ و هم به مخاطب. در اینجور کارها ضرورت انجام دادن تحقیق زیربنایی احساس می‌شود و اینکه باید در این زمینه واقعا حساسیت وجود داشته باشد. 

- یعنی شما معتقدید سریال‌هایی که در تلویزیون برای مشاهیر ایران تولید می‌شود، آثار قابل‌قبولی محسوب نمی‌شوند؟ 

کدام تولید؟ تاکنون تلویزیون غیر از «ابن سینا» چه مجموعه‌ای را براساس زندگی و آثار مشاهیر ایران تولید کرده؟ من به‌شخصه فیلم‌نامه‌ام را که به‌تازگی براساس زندگی «فارابی» نوشته‌ بودم، نه به تلویزیون بلکه به بنیاد سینمایی فارابی سپرده‌ام و علت هم این بود که براساس تجربه دریافته‌ام به این‌گونه آثار در تلویزیون اقبالی نشان داده نمی‌شود. متأسفانه ما در تلویزیون شاهد پخش سریال‌هایی هستیم که چیزی به مردم نمی دهند. در تلویزیون هرسال حدود ۴۰۰ تله‌فیلم ساخته می‌شود که به جرأت می‌توانم بگویم نیمی از این تله‌فیلم‌ها و حتی سریالها تنها بودجه سازمان را هدر می‌کنند؛ به‌خصوص کمدی‌های سبکی که ما را به یاد دورۀ رواج فیلمفارسی می‌اندازند و گاه خواسته یا ناخواسته فرهنگ ایرانی را به سخره می‌گیرند. بنابراین به‌هیچ وجه نمی‌توان نام طنز را به آنها اطلاق کرد. حال آنکه تنوع مضامین تاریخی در حوزه فرهنگ، ادب و علم بسیار جای پرداخت دارد. متأسفانه تلویزیون هنوز دِینش را به متون کهن ادا نکرده است. 

- به ضرورت توجه به متون کهن اشاره کردید. قرابت آثار تولیدی با متون اصلی تا چه اندازه باید باشد؟ 

حرف من این نیست که ما بیاییم و عیناً مثلاً داستان «لیلی و مجنون» را فیلم کنیم. تجربه نشان داده است که کارهایی از این دست با استقبال خوبی از سوی مخاطب مواجه نمی‌شود. ما باید داستان را در نظر داشته باشیم و در عین حال روایت امروز خودمان را داشته باشیم. به نظر من پس از بازآفرینی این آثار، برداشت نویسنده هم باید در اثر جایی داشته باشد. تاکنون ۱۴ فیلم براساس نمایشنامۀ هملت شکسپیر ساخته شده که هرکدام روایت مستقل خود را دارد. کارهای تلویزیونی اگر با ناپختگی تولید شوند، ممکن است در مخاطب تاریخ‌گریزی ایجاد کنند. 

- به نظر شما چه شخصیت‌هایی برای پرداخت و تولید آثاری از این دست مناسب بوده‌اند اما تاکنون کاری براساس زندگی و آثار ایشان
حرف من این نیست که ما بیاییم و عیناً مثلاً داستان «لیلی و مجنون» را فیلم کنیم. تجربه نشان داده است که کارهایی از این دست با استقبال خوبی از سوی مخاطب مواجه نمی‌شود. ما باید داستان را در نظر داشته باشیم و در عین حال روایت امروز خودمان را داشته باشیم.
تولید نشده است؟
 

به نظر من تمام مشاهیر ایران قابلیت ورود به سینما و تلویزیون را دارند ولی در این زمینه دارد کوتاهی می‌شود. در درجۀ اول باید این کوتاهی را پذیرفت. اگر کشوری مثل ژاپن ظرفیت‌های تاریخی و فرهنگی ما را داشت، تا امروز شاهد تولید فیلم‌ها و انیمیشن‌‌های پرشمار ژاپنی بودیم که در سراسر دنیا پخش می‌شد. در این‌صورت ژاپنی‌ها بدون شک با هدف معرفی فرهنگ ژاپنی از همۀ این ظرفیت‌ها در تولیدات رسانه‌ای جهانی خود استفاده می‌کردند. کما اینکه تاکنون آنها از ظرفیت‌های ما هم استفاده کرده و گاهی با اقتباس از شخصیت‌های اساطیری ما چیزهایی ساخته و عرضه کرده‌اند. کشوری که به هویت تاریخی خودش بها ندهد و به ریشه‌هایش توجه نکند، باید منتظر باشد که نسل‌های بعد با هویت ملی خود احساس بیگانگی کنند. به این ترتیب احتمال پذیرش فرهنگ‌های بیگانه از سوی آنها بیشتر می‌شود. 

- برای پیشگیری از چنین رخدادی در آینده چه باید کرد؟ 

خوب است در اینجا به تحقیقی اشاره کنم که در آمریکا روی دو گروه از نوجوانان ایرانی انجام شده است؛ گروهی از این افراد از فرهنگ ایرانی دور مانده و به فرهنگ آمریکایی گرایش داشتند ولی گروه دیگر هویت ایرانی خود را حفظ کرده بودند. در جریان این تحقیق ملاحظه شد که گروه اول، در خانواده‌هایی بزرگ شده بودند که فرهنگ و ریشه‌های هویت ملی خود را حفظ کرده بودند؛ به‌ویژه از طریق فرهنگ و زبان فارسی.
این کار تحقیقی باید برای ما درسی شود تا این روابط را تحکیم کنیم. دولت چین در حال حاضر برای چینی‌های مقیم آمریکا، فرانسه و کانادا به‌رایگان محصولات فرهنگی مثل کتاب و فیلم و... ارسال می‌کند تا به این وسیله زبان و فرهنگ چینی در غربت و مهاجرت از میان نرود اما متأسفانه ما برای ایرانیان مهاجر هیچ برنامه‌ ای نداریم. 

- از شما کارهایی چاپ شده است که در آنها داستان‌های شاهنامه را برای نوجوانان به صورت نقالی درآورده اید. چه چیزی شما را بر آن داشت که به نگارش چنین آثاری روی بیاورید؟ 

من احساس کردم هنر نقالی، هنری است که متأسفانه این‌روزها رو به نابودی می‌رود. این هنر به‌عنوان بخشی از تئاتر ما باید لحاظ شود.از این رو به فکر افتادم که داستان‌های شاهنامه را برای نوجوانان به‌صورت نقالی دربیاورم. از این مجموعه دو کتاب به چاپ رسیده و کتاب سوم نیز در دست نگارش است. با این وجود تا وقتی که چنین آثاری به‌عنوان بخشی از تئاتر نوجوان وارد تلویزیون نشود، اثربخشی لازم را نخواهد داشت. گروه کودک و نوجوان تلویزیون باید به تئاتر و آموزش آن برای نوجوانان توجه داشته باشد. برنامه‌های ساده‌ای که به صورت روتین با حضور یک مجری و تعدادی مهمان کودک و نوجوان اجرا می‌شود، دیگر پاسخگوی رقابت در عصر ماهواره‌ها نیست. بدون شک در سال‌های آینده این رقابت بسیار سخت‌تر خواهد شد و این خطر وجود دارد که به علت کمبود جذابیت و تنوع، این برنامه‌ها مخاطب خود را به‌طور کلی از دست بدهند.

کد خبر: 41302
Share/Save/Bookmark