احمد شاكري معتقد است: ادبيات دفاع مقدس بايد از حوزهي خاطرهنويسي يا زندگينامهي داستاني به رماننويسي گذر كند.
به گزارش هنر نیوز ،اين داستاننويس در آستانهي سيسالگي دفاع مقدس، در گفتوگو با ايسنا، اظهار كرد: گذر از خاطرهنويسي به رماننويسي، نشاندهندهي پختگي، رشد و بالندگي در ادبيات كشور است.
او در ادامه اظهار كرد: همواره در فضاي ادبيات كشور، دو رويكرد ساختاري متفاوت نسبت به دفاع مقدس وجود داشته؛ اول رويكردي كه بر اساس مستندنگاري و خاطرهنويسي است و ديگري رويكرد ادبيات مخيل يا داستاني.
او با بيان اينكه در بررسي ادبيات دفاع مقدس بايد به تحليل جداگانهي هريك از اين رويكردها پرداخت، گفت: حوزهي تاريخنگاري و خاطرهنويسي دفاع مقدس توفيقهايي داشته است؛ تعداد عناوين كتاب، توجه به شمارگان و تعداد چاپ آثار، توجه به ورود خاطرهنگاران جديد در اين حوزه، و اقبال و توجه مردم به اين حوزه گوياي اين است كه خاطرهنگاري ادبيات دفاع مقدس توانسته به نقطهي اوجگيري حركت خود نزديك شود.
دبير جايزهي قلم زرين با بيان اينكه در عرصهي ادبيات داستاني، قالبهاي مختلفي وجود دارد كه آنها نيز بايد تفكيك و جداگانه بررسي شوند، گفت: در قالب داستان كوتاه، تلاشها وسيعتر و فنيتر بوده است. دليل اين نيز به تاريخچهي ادبيات داستاني و سابقه و عمق داستان كوتاه در كشور برميگردد. در بخش رمان، به دلايلي كه لزوما با دفاع مقدس ارتباط دقيقي ندارد؛ بلكه به مشكلات ذاتي قالب رمان در كشور ما بازميگردد، متأسفانه نمونههاي شاخص و ارزشمندي در حوزهي دفاع مقدس نداشتهايم. البته كارهاي موفق انگشتشماري نيز داشتهايم؛ ولي تا نقطهي مطلوب راه زيادي مانده است.
شاكري با بيان اينكه قالبهاي ديگري هم در حوزهي دفاع مقدس مطرح هستند كه از سوي نهادها و مجموعههاي سفارشدهنده، نويسندگان و مخاطبان مورد توجه قرار گرفتهاند، گفت: زندگينامهي داستاني يكي از اين قالبهاست كه نهادهاي متعددي براي داستاني كردن خاطرات، بر روي آنها سرمايهگذاري ميكنند.
اين نويسنده سپس به بررسي معضلات، موانع و فرصتهاي هريك از اين قالبها در حوزهي دفاع مقدس پرداخت و گفت: فرصتي كه در بخش خاطره در اختيار ادبيات دفاع مقدس است، به ساختار خاطره كه ساختاري ساده و غيرپيچيده است، باز ميگردد؛ براي نگارش خاطره به قدرت تخيل و روايت ويژهاي نياز نيست؛ بلكه خاطرات چون بر اساس مستندات نوشته ميشوند، نبايد در آنها از تخيل استفاده كرد و اين امر باعث ميشود كه خاطرهنويس به خلاقيت ويژهاي نياز نداشته باشد.
او افزود: از سوي ديگر، خاطره به دليل ساختار ساده و رواني كه دارد و همچنين به دليل پشتوانهي واقعي بودن، تأثير مطلوبي دارد.
شاكري در عين حال متذكر شد: برخي از اين خاطرهها، حتا با وجود نداشتن ساختار نسبتا درست، پرفروش و پرمخاطب ميشوند.
او در عين حال گفت: يكي از فرصتهاي خاطره اين است كه در خاطره ميتوانيم بهطور مستقيم به سراغ آدمها، حوادث، موقعيتها، مكانها و حتا مضامين مورد علاقه برويم. استخراج و روايت اين امور در خاطره، روايت زوديابي است؛ چرا كه حوادث مشخصاند و افراد قابل دسترس.
او در ادامه عنوان كرد: اما در رمان اينگونه نيست؛ مادهي خامي كه رماننويس استفاده ميكند، موجود نيست و تاريخ هم نميتواند مادهي خام كافي به رماننويس بدهد؛ رماننويسي كه واقعيت تاريخي را موضوع كار خود قرار ميدهد، نيازمند تجربيات مكملي است كه با رويكرد خاص نويسنده به تاريخ ارائه شود.
شاكري دربارهي تهديدهاي خاطرهنويسي نيز اظهار كرد: در مقابل فرصتها و امكانات خاطرهنويسي، تهديدهايي نيز وجود دارد؛ يكي از آنها اين است كه قالب خاطره و موفقيت آن در بازار، ارزشهاي روايت داستاني را تحت تأثير قرار ميدهد و موجب غفلت از ارزشهاي داستاني ميشود و معيارهاي داستاني را تغيير ميدهد. برخي از آثار پرفروش كه دلايل متعدد ادبي و غيرادبي در فروش آنها تأثير گذاشته، در بيان منتقدان به عنوان آثار داستاني تلقي ميشوند كه اين ميتواند تهديدي باشد در تغيير، آشفتگي و بههمريختگي رابطهها.
او با تأكيد بر اينكه ادبيات نبايد در خاطره مكث كند، گفت: رماننويسي نشانهي بلوغ فكري در ادبيات كشور است. گذر رماننويسي از خاطره نشاندهندهي بلوغ فكري در نويسنده، خواننده و برنامهريزان فرهنگي آن جامعه است؛ دليل اين امر نيز به ماهيت خاطره و ريشههاي فلسفي دو قالب خاطره و داستان برميگردد.
او افزود: نگاه داستان به جهان دقيقتر است؛ رمان تنها به جهان واقع نميپردازد؛ بلكه جهاني كه ممكنات در آن جا ندارد، نيز بخشي از رمان است. در رمان برخلاف خاطره تنها به گذشته پرداخته نميشود؛ بلكه حال و آينده نيز مورد توجه قرار ميگيرد. ضمن اينكه شخصيتها و عمق شخصيتها در رمان فراتر از خاطره است.
اين داستاننويس گفت: بايد دقت كنيم خاطرات خوب ارزشمندند؛ اما كافي نيستند و نميتوانند جاي رمانها و داستانهاي خوب را بگيرند.
او تأكيد كرد: اگر سه ضلع نويسندگان، سياستگذاران فرهنگي و خوانندگان نسبت به خاطره دچار اغراقگويي نشوند، در بخش رمان و داستان كوتاه نيز معضلات و فرصتهايي وجود دارد. خاطره و رمان هريك جذابيتهاي خود را دارند؛ اما بايد توجه داشت پرفروش شدن كتابي لزوما به معناي غناي ادبي آن نيست؛ همچنان كه كمفروش بودن اثري به معناي ضعف ادبي آن نيست.
اين داستاننويس از كتاب «تپههاي برهاني» نوشتهي حميدرضا طالقاني به عنوان يكي از نمونههاي موفق در حوزهي خاطرهنويسي دفاع مقدس ياد كرد كه حدود 20 سال پيش منتشر شد و ديگر تجديد چاپ نشد.
به گفتهي او، در حوزهي رمان و داستان كوتاه در چند سال اخير نمونههاي خوب و موفقي در حوزهي دفاع مقدس معرفي شدند كه درخور توجهاند.