به گزارش هنرنیوز، در ابتدای این جلسه الهام فلاح به بیان توضیحاتی درباره سبک رئالیسم در ادبیات داستانی پرداخت در ادامه حسین جاوید با اشاره به اینکه پاشنه آشیل «نامحرم» پلات (پیرنگ) آن است، توضیح داد: معتقدم هدف نقد شفاهی این است که به نویسنده کمک شود تا نقاط ضعفش را بشناسد و باید بگویم عمدهترین نقطه ضعف رمان نامحرم پلات آن است.
جاوید با اشاره به نقل قولهایی از ارسطو، فیلسوف یونانی و آنتوان چخوف، نویسنده نام آشنای ادبیات روسیه درباره داستان و اضافه کرد: بشر به طور ناخودآگاه از خواندن و شنیدن وقایع علت و معلولی لذت میبرد و بخش عمدهای از جذابیت آثار هنری ارضای چنین احساسی است. نخستین هدف داستان باید پاسخی برای نیاز بشر به ماجراجویی باشد.
وی مهمترین ویژگی آثار داستانی را داشتن پلات مستحکم دانست و افزود: در صورتی که داستانی زیرمجموعه آثار رئالیستی قرار بگیرد، باید علاوه بر باورپذیری، دارای چفت و بست مشخصی هم باشد. برپایه برخی از نظریات، رمان نوشتهای است که ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار کلمه را در بر بگیرد اما معتقدم تعریف رمان بر مبنای حجم، صحیح نیست. امکان دارد اثری در ۸۰ تا ۹۰ نوشته شده اما رمان خوبی باشد. برای مثال میتوان به رمانهای «آئورا»، «شبهای روشن» و «شازده احتجاب» اشاره کرد. جاوید با بیان اینکه جهانی داستانی است که تعریف رمان را شکل میدهد، توضیح داد: اغلب رمانهای نویسندههای جوان ما معنای تئوریک رمان ادبیات غرب را ندارند و بیشتر داستانهایی بلندند. ظاهراً خودمان هم به این مساله معترفیم که داستان کوتاه ایرانی، پیشرفت بیشتری نسبت به رمان داشته است. شاید دلیل پیشرفت نکردن رمان در کشورمان را بتوان نداشتن تجربه زیستی نویسندگان ایرانی عنوان کرد.وی افزود: با دقت در زندگی رماننویسان موفق خارجی متوجه میشویم که آنها شخصیتهایی ماجراجو بودهاند. برای مثال، ارنست همینگوی در جنگ جهانی دوم و جنگ داخلی اسپانیا حضور داشته است. نویسندگانی از این دست روابط عاطفی را به خوبی لمس کردهاند و علاوه بر مسافرتهای طولانی برای آشنایی با جهان، شناخت زیادی از مقوله ادبیات داشتهاند.
جاوید در ادامه به بحث عامهپسند بودن یا نبودن «نامحرم» پرداخت و تصریح کرد: با بکار بردن لفظ عامه پسند برای این کتاب مخالفم. «نامحرم» از نظر زاویه دید، شخصیتپردازی و دیالوگنویسی با آثار عامه پسند تفاوتهای عمدهای دارد و فقط در استفاده از عنصر اتفاق با چنین آثاری مشابه است. مسوول وبسایت «کتابلاگ» ادامه داد: هر اثر هنری مخاطبی دارد و باید ابزاری هم برای گفتن حرفش به مخاطب داشته باشد. سبکهای متفاوتی برای روایت داستان وجود دارد. به نظر میرسد نوع و منطق روایت «نامحرم» گنگ است و نویسنده سبکهای مختلف روایت را درهم آمیخته که این از ضعفهای بزرگ رمان نوروزی است. این منتقد ادبی در پایان به تاثیرپذیری برخی داستانهای ایرانی از رمان «ناتور دشت» اثر سالینجر اشاره کرد و توضیح داد: این اثر نخستین بار حدود ۴۰ سال پیش به فارسی ترجمه و در کشورمان منتشر شد و در برخی داستانهای ایرانی تاثیر مستقیم داشت و در آثار دیگری هم به صورت غیرمستقیم اثر گذاشت. برای مثال میتوان به دو کتاب «روزگار هرمی قلعه مرغی» و «نامحرم» اشاره کرد. حالا چرا نویسندههای ما علاقهمند به خلق «ناتور دشت» وطنی شدهاند و دو نویسنده، پلاتهایی کاملاً مشابه با ناتور دشت مینویسند جای بحث دارد.
جاوید در پایان به نکات مثبت رمان نوروزی اشاره کرد و افزود: «نامحرم» طنز گیرایی دارد که از درخشانترین جنبههای آن به شمار میرود. این طنز صرفاً کلامی نیست و طنز موقعیت هم در آن دیده میشود. نکته مثبت دیگر این اثر، بازآفرین وقایع دهه ۱۳۷۰ شمسی است. سالهای نخستین این دهه مصادف با پایان جنگ تحمیلی بود و مردم و صنعت ایران به سمت مدرنیسم حرکت میکردند. در آن برهه معضلات اجتماعی بزرگی مانند اعتیاد و فرار دختران به چشم میخورد که نوروزی به خوبی از عهده بازنمایی آنها در کتابش برآمده است.
حسن محمودی دیگر منتقد نشست هم در پاسخ به صحبتهای جاوید مبنی برای تعجیل نویسندگان جوان برای انتشار آثارشان گفت: نویسندگان رمانهایی که از آنها به عنوان شاهکار نام بردید قبل از ۳۰ سالگی، این آثار را منتشر کردند، البته این آثار بیشتر برپایه تجربه درونی نوشته شدهاند و وقایع اجتماعی در آنها کمتر دیده میشود.
محمودی درباره رمان «نامحرم» توضیح داد: این اثر در وهله ل رمان خوشخوانی است و می توان بعد از خواندنش به این فکر کرد که آیا ما با رمان سادهای طرفیم؟ یا ان کتاب اثری است که دغدغه ساختار دارد. البته اگر سرفصلها را کنار بگذاریم، لطمهای به کار وارد نمیشود و یکی از مواردی که احساس میشود خواننده رو دست میخورد همین عنوانبندیهاست که اگر کنار گذاشته شوند، اتفاقی نمیافتد. البته این خطا در ویراستاری است. وی ادامه داد: در رمانهایی که داعیه ساختار دارند با یک راوی روبروییم که متحول میشود. رمان «همسایهها» اثر احمد محمود از چنین آثاری است اما در اثر نوروزی این اتفاق نمیافتد و راوی «نامحرم» در اول و آخر داستان یکی است. حتی شخصیتهای دیگر هم تغییر چندانی نمیکنند که این یکی از مشکلات «نامحرم» است.
محمودی قسمت خوب «نامحرم» را مکان این رمان دانست و اظهار کرد: اگر از زاویهای دیگری به اثر نوروزی نگاه کنیم و آنرا رمان مکان بدانیم و شخصیتهای آنرا بهتر بشناسیم، مکان این رمان تبدیل به یک شخصیت میشود. به این ترتیب وقتی تکهای از مکان را بردایم در واقع قطعهای از یک شخصیت را برداشتهایم.
نویسنده کتاب «از چهاردهسالگی میترسم» درباره شخصیتپردازی در رمان «نامحرم»، توضیح داد: نوروزی مقوله رمان را میشناسد اما شخصیتهای این رمان بسط پیدا نکردهاند و انگار شخصیتهای مرد این رمان همگی در یک سطح قرار دارند و تنها صفتهایشان جا به جا میشود. در مورد شخصیتهای زن به نظر میرسد نویسنده عملکرد بهتری داشته است و این شخصیتها از پرداخت بهتری برخوردارند.
محمودی همچنین گفت: ساختار داستان میتوانست مخاطب را بیشتر درگیر کند و او را بیشتر بازی دهد. البته رسیدن «نامحرم» به چاپ چهارم به معنی این است که داستان نوروزی مورد توجه واقع شده و مخاطب از خواندن آن لذت برده است اما من به عنوان منتقد چون از لحاظ ساختاری به کار نگاه میکنم، جاهایی با مشکل روبرو میشوم .
نوروزی هم درباره صحبتهای منتقدان، توضیح داد: بیان نکات مثبت یک اثر هم ممکن است به اندازه نشان دادن نکات منفی آن برای نویسندهاش مفید باشد و صرفاً نباید به بیان ضعفهای یک داستان پرداخت. من برای شخصیتهای داستانم تغییر در نظر گرفتهام، چون معتقدم شخصیت باید متحول شود. وی با اشاره به صفحاتی از رمان «نامحرم»، اضافه کرد: صفحه هشت را باید ورودی رمان دانست، ضمن اینکه در صفحه ۱۰۰ پرسش و پاسخهایی را قرار دادهام. دلیل پرداختن من در داستانم به فوتبال، تاس و منچ، مطرح کردن این پرسش است که انسان تا چه حد میتواند تابع تقدیر باشد؟
نوروزی اضافه کرد: سعی کردم در ترانههای کتاب جهانبینیام را بیان کنم و در صفحه ۲۲۶ کلیت ذهنیام را کاشتهام. شخصیت اصلی داستان من متعجب است از برهه زمانی که در آن وجود دارد و با این پرسش مواجه است که چرا این بلاها سرش میآید و چگونه میتواند از آنها خلاص شود و آیا اصلاً میتواند از این بلایا رهایی یابد یا نه؟
وی در پایان گفت: نمیتوانستم به نگرش و شخصیت یک نوجوان ۱۵ یا ۱۶ ساله چیزی اضافه کنم. به هم ریختگی شخصیت در فرم نمایان میشود. از طرفی دوست داشتم داستانم جذابیت داشته باشد و از طرف دیگر میخواستم وجود پیچیدگی هم در آن به چشم بیاید.