شاهدی از جبهه
دل نوشته ای برای یک زندگی عاشقانه؛
شاهدی از جبهه
من شاهدم،که از غروب می آیم، شاهد ایثار و حرکت و فطرت تو برادر، شاهد مکتب وسیع و جامعه ساز تو برادر،پاسدار اسلام، دورد برتو پاسدار اسلام، درود برتو سرباز وطن، درود برتو که از جان گذشته ای و از خود بریده ای، درود برتو که صخره سخت مبارزی، درود برتو که قامت بلند چون کوهی در مقابل دشمن افراشته است.
 
تاريخ : شنبه ۶ مهر ۱۳۹۲ ساعت ۱۰:۲۸
می‌توان تو را سرباز وطن، سرباز اسلام، سرباز شرف وعزت و زندگی و پاسدار مکتب توحید نامید. درود برتو که در منطقه درس ایثار و شرف و جهاد شهادت می‌دهی. توئی که از نامردان، مرد و از دشمنان برادر می‌سازی. پناهندگان و اسرا نیز دست برادری به سویت دراز می‌کنند و اشک شوق و ندامت به پای تو روان می‌دارند و تو را در آغوش می‌کنند.
راستی تو کیستی، چیستی، به چه چیز مانی؟ مرد جنگی یا نوری از ایمان و نبوتی؟ یا درخت عشقی؟ تو نمونه محبت و پاسدار اسلام و نگهبان مرز و بوم، در جبهه رزمنده و در خانه محبتی. این هم یک نوع زندگی است. زنده بودن و زنده کردن دیگران در میان مرگ و زندگی. بگذار بگویم زندگی دیگری هم وجود دارد مثل زندگی گروهی از شهرنشینان که هاله‌ای از غبار، حقیقت زندگی را برآنان پوشانیده وعمر خود را با زور و تزویر سپری می‌کنند. اینان مرد سخن و مرد حرفند، اینان در حاشیه زندگی زنده‌اند و به زندگی خود ادامه می‌دهند، ولی در آنجا صحنه جنگ وجبهه زندگی است، حیات است، زیرا احساس است، زندگی کردن بدون احساس پوچ است و واهی، آنجا حتی خودت را لمس می‌کنی.
پایت را، دستت را، اسلحه‌ات را، چشمانت را، و بالاخره خود را فراموش کرده، در وجود همرزمان خلاصه می‌کنی، اینست ایثار و جهاد! کوههای زبان بسته با تمام بی‌زبانی ترا به کمک می‌طلبند، می‌خواهند که نگاه‌شان داری و افتخار می‌کنند که بر فراز آن‌ها سنگر دفاع بزنی و از حریمت حفاظت کنی و کوه‌ها پلکان ترقی تو باشند و شاهد پیروزی تو! بله این است زندگی، این است بودن و شدن! انسان در میدان جنگ تکامل می‌یابد، زیرا جنگ مبارزه در سرشت و اصالت زندگی انسان است پس توکاملی چون درخت تنومند و پربار! در عظمت نگاهت دریاهای ایران را و در صلابت کمالت کوههای ایران را و در پرباری اعمالت آبادیهای سرزمینمان را نظاره می‌کنی.
اینست عملکرد مکتب الهی که سراپا ایثار است و سازندگی.‌ای پاسدار مهربان،‌ای مسول،‌ای متعهد، تو دیگر سیر تکاملی خود را یافته‌ای و به عنوان یک انسان والا با مسئولیت فراوان خدائی قدم بر می‌داری. می‌خواهم همراه تو باشم و با هم در قطب خدا حرکت کنیم.
می‌دانیم واقعیت زمانمان جنگ است و برای پیروزی همه ما، برادر و خواهر، به فرمان امام در کنار هم. بگذار منهم در این کشاکش حق و باطل سهمی داشته باشم، در کنار تو در صخره، در سنگر، و در کنار تو لااقل ناظر و شاهد پیروزی تو باشم. این را ایمان دارم که پیروزیم زیرا این وعده الهی است که حق بر باطل پیروز است. در اینجا به یاد اعتراف ابوسفیان افتادم که می‌گفت محمد (ص) از دروازه وارد نمی‌شود که با لشگر وارد شویم، محمد (ص) از دل‌ها وارد می‌شود که ما از جلوگیری آن عاجزیم. بله، اکنون شما با عملکرد الهی خود که فرمان رهبر کبیرمان با اسرای جنگی میزبان مهربانی هستید، از دریچه دل‌ها وارد می‌شوید و از طریق قلب‌ها و با نیروی الله اکبر است که انقلابمان را صادر می‌کنید، دعای امام وملت مسلمان آگاه بدرقه راه شما باد.

اکرم شبستری زاده
کد خبر: 64217
Share/Save/Bookmark