تلویزیون به عنوان رسانهای سرگرم کننده باید بتواند با تولید آثار با کیفیت و جذاب مخاطب را جذب کند. اگر به هر دلیلی این اتفاق به وجود نیاید، مخاطب این رسانه عظیم و گسترده به راحتی کانال عوض کرده و به دنبال برنامه، فیلم یا سریال مورد دلخواه خود خواهد رفت. تعارفی هم در این خصوص وجود ندارد. در عصر کنونی که به عصر ارتباطات رسانهای معروف است، نمیتوان به هر دلیل سریال یا برنامه بیکیفیت و کلیشهای را با صرف هزینه کم یا زیاد ساخت و روانه آنتن کرد. بعد از هم انتظار داشت که مخاطب عام که همیشه به دنبال تنوع و تازگی بوده وقت و انرژی خود را صرف تماشای آن کند. مخاطب امروز تلویزیون قطعا به دنبال نو بودن و تازگی آثار سیما است. آثاری که بتوانند او را بعد از یک فعالیت روزانه خسته کننده سرگرم کند و بتواند برای لحظهای هم که شده فکر، خیالات و مشکلات اقتصادی یا روی و روانی خود را فراموش کند. حال اگر چنین برنامه، فیلم یا سریالی بتواند مخاطب ما را جذب خود کند موفق عمل کرده و میتواند از سوی مخاطب مورد توجه و احیانا نقدهای سازنده قرار گیرد. اما اگر این اتفاق نیافتد مخاطب به راحتی و سادگی یا تلویزیون خانگی خود را خاموش کرده به تفریحات سرگرم کننده دیگری مثل چرخیدن در اینترنت یا شبکههای اجتماعی میپردازد. یا اینکه بیخیال شبکههای داخلی شده و به راحتی هر چه تمامتر به هزاران شبکه ماهوارهای که مثل نقل و نبات در هر ساعات از شبانه روز که مخاطب اراده کند فیلم، مستند، خبر، سریال و... پخش میکند پناه میبرد.
بنابراین میتوان گفت که عناصری مانند، جذابیت، تنوع طلبی، داستان گویی، کیفیت، ساختار مناسب، بازی بازیگران و... میتوانند در جذب مخاطب ایرانی تاثیرگذار باشند. در مقابل همان گونه که اشاره شد عناصری مانند، کلیشه سازی، روایت ضعیف، مضمون گنگ یا تکراری، بازیها و کارگردای ضعیف، زمان پخش نامناسب، بیاهیمت بودن به درک و شعور مخاطب هم میتوانند در ایجاد دافعه برای یک اثری تلویزیونی اعم از سینمایی یا سریال موثر باشند.
مجموعه تلویزیونی «دودکش» ساخته «محمد حسین لطیفی» که امسال هر شب روی آنتن شبکه اول سیما رفت را میتوان در زمان کنونی تلویزیون که در اوج بیبرنامه گی و نبود سریالها و فیلمهای جذاب و مخاطب پسند یک اتفاق خوب دانست. چرا که این سریال تلاش کرد که بتواند با خلق موقعیتهای طنز و کمدی در شرایط جدی بتواند لحظات شیرین و سرگرم کنندهای برای مردم فراهم اورد که در این خصوص تا حدودی موفق به انجام چنین رسالت بزرگی شد. حال میتوان موفقیت نسبی این سریال را در خلق آدمها و کارکترهای معمولی و عادی به شمارآورد.
شخصیتهایی که برآمده از بطن جامعه بوده و مردم هم به این دلیل ازاین مجموعه تلویزیونی استقبال کردند که شخصیتهای این سریال را کسانی دیدند که همه جا این گونه آدمها از خیابان تا کوچه و بازار حضور دارند. شخصیتها و کارکترهایی که هیچ گونه برجستگی خاصی به لحاظ ظاهری، تواناییهای مهارتی، جایگاه اجتماعی، ناتوانی جسمی و... نداشتند و مانند اکثریت مردم جامعه زندگی متوسط و عادی را داشتند. به همین دلیل مخاطب تلویزیون از تماشای لحظلات کمدی و طنزی که شخصیتهای این سریال خلق میکردند لذت میبرند. تاجایی که در «دودکش» شخصیت «فیروز» با بازی «هومن برق نورد» آدمی ما بین مثبت و منفی است و برای رفاه و آسایش خانوادهاش به هر کاری دست میزند تا آنها را خوشبخت کند. خودرا به آب و آتش میزند، جر و بحث میکند، تا به حق خود و خانوادهاش برسد و میخواهد توجه مخاطب سریال را جلب کند. مدام با «نصرت» با بازی «بهنام تشکر» کل کل میکند و نویسنده سریال هم برای اینکه موقعیتهای کمدی «فیروز» و «نصرت» برای ایجاد موقعیتهای طنز و کمدی با ویژگیهای متضاد خوب و بد که این دو دارند برای مخاطب قابل باور باشد. همیشه در داستان سرایی یا خلق یک سریال تلویزیون نویسنده برای اینکه بتواند به کارکترهای مختلف در غالب آدمهایی مثبت یا منفی نزدیک شود مجبور است که یک سری آدمهای خوب و بد خلق کند تا بتواند سرفرصت آنها را رو در روی همدیگر انداخته تا بتواند برای مخاطب شوخی و خنده خلق کند. در مجموعه تلویزیونی «دودکش» آدمها در غالب کارکترهای مختلف باید به جنگ شرایط سخت زندگی و مشکلات اجتماعی جامعه بروند که مشخص نیست چطورهر بار در مقابل آنها ظاهر میشود.
خانواده «فیروز» و «نصرت» در شرایط سخت مالی، شغلی و خانوادگی قرار دارند و مجبورند که مشکلاتی از قبیل «پلمب شدن قالیشویی»، «بیخانمانی»، «بیکاری»، «اختلافات خانوادگی»، «گرانی»، «بیپولی» و... را که ریشههای مشخصی ندارند، تحمل کنند. درچنین شرایط آشفته و سردرگم و نارحت کنندهای فیلمنامه نویس و کارگردان در این سریال ناچار شدند که شوخیهای کلامی و موقعیت طنز کمدی و شوخیهای کلامی را از نوع بزن و بکوب افزایش دهند تا کمبودهای موجود در فیلمنامه پرشود. مجموعه تلویزیونی «دودکش» از معدود آثاری است که در آن از شکلک درآوردن یا زیاده گویی بازیگران خبری نیست و بازیگران سنجیده و درست سخن میگویند و به دل مخاطب هم این نوع دیالوگ گفتن مینشیند. از سویی با توجه به لحن طنز و بامزهای که این سریال داشت، مخاطب با آدمهای شاد و سرخوشی مواجه بود که با تمام سختیهایی که در زندگی با انها دست به گریبان هستند، خنده را به مخاطبان هدیه میدهند. شاید بتوان گفت ویژگی مهم سریال «دودکش» قصه بدون گره افکنی آن باشد که مخاطب را گیج نمیکند و به عنوان مثال اگر مخاطب چند قسمت از سریال را ندیده باشد به راحتی میتواند ادامه آن را تماشا کرده و دوباره داستان را پی گیری کند. به هرحال انتخاب موضوع و محوریت قراردادن خانواده در این سریال نشان از درایت و فهم بالای سازندگان این اثر را نشان میدهد خانواده در جامعه ما با اعتقادات اسلامی که در آن حاکم است واز ارزشو جایگاه بالایی برخودار است و بسیاری معتقدند که سلامت جامعه در گرو سلامت خانواده است و اگر فرد زندگی سالمی در خانواده داشته باشد میتواند در آینده نیز سلامت جامعه خویش را تضمین کند. به همین دلیل میتوان گفت که سریال «دودکش» را میتوان اثری در پاسداشت خانوادههای ایرانی دانست خانوادههایی که با سیلی صورت خودشان سرخ نگه میدارند اما ذرهای از اعتقادات و باورهای خود دست برنمی دارند و عاشقانه و بزرگوارانه در کنار همدیگر زندگی می کنند.
علی یعقوبی