مأيوس كننده ملي
نگاهي به مجموعه تلويزيوني ساعت شني
مأيوس كننده ملي
 
تاريخ : پنجشنبه ۲۰ دی ۱۳۸۶ ساعت ۱۷:۳۰
نويسنده: رامين شريف زاده

منبع: روزنامه كيهان
در جهان كوچك شده عصر ارتباطات، تلويزيون به يكي از مهم ترين رسانه هاي شكل دهنده افكار عمومي بدل شده است. در واقع تلويزيون يك وسيله القاگر و ارتباطي است كه با بهره گيري از جادوي تصاوير متحرك به يك پديده تاثيرگذار در زندگي بشر تبديل شده است و ميزان اين تاثيرگذاري نيز رابطه مستقيمي با انديشه نهفته در
لايه هاي زيرين اثر دارد، هر چه اين تفكر ژرفتر باشد ميزان
تاثير پذيري و متقابلا تاثيرگذاري آن افزايش مي يابد. از همين روست كه رهبر معظم انقلاب تاكيد فرموده اند:
«راديو و تلويزيون، يك دستگاه سرگرم كننده نيست؛ يك دستگاه آموزنده است.
صدا و سيما در جمهوري اسلامي، بايد وسيله اي براي سوق دادن مردم به فرهنگ اسلامي و ابزاري براي معرفت و آشنايي مردم با درخشندگي هاي اسلامي و انساني باشد.»
مروري بر ضوابط اجرايي، اهداف و اولويت هاي رسانه ملي در توليداتش، گوياي آن است كه وظيفه اصلي و به تعبيري
علت العلل فعاليت چنين دستگاهي، رشد، تعالي و گسترش باورهاي متعالي دين مبين اسلام در جامعه مي باشد و به يقين تحقق چنين انديشه اي است كه مي تواند صدا و سيما را در چنان جايگاه رفيعي قرار دهد كه معمار كبير انقلاب اسلامي امام خميني (ره) از آن با عنوان دانشگاه ياد كرد. به تعبيري ديگر با توجه به اين موضوع كه در عصر حاضر، برخلاف اعصار گذشته به دليل وجود شبكه هاي گسترده ارتباطي، تخريب ها، شبهات و پرسش هاي گوناگون ديني و اعتقادي به سرعت در سراسر جهان گسترش مي يابد، جامعه به شدت محتاج توليد ابزار انتقال پيام است و به يقين ضرورت توجه به تلويزيون به عنوان بهترين و كارآمدترين ابزار انتقال پيام در چنين شرايطي است كه مفهوم واقعي خود را مي يابد.
در حقيقت مي توان گفت كه مأموريت محوري رسانه ملي مديريت و هدايت فكر، فرهنگ، روحيه و اخلاق رفتاري جامعه بوده و نقش به سزايي را در
آسيب زدايي از فكر و فرهنگ و اخلاق جامعه، تشويق به پيشرفت -يعني روحيه دادن- و زدودن احساس عقب ماندگي ايفا مي كند. اين موضوع به اندازه اي مهم است كه رهبر معظم انقلاب در مناسبتي با توجه به نقش ويژه فيلم ها و سريال هاي پخش شده از تلويزيون كه در واقع محوريت اين مطلب را به خود اختصاص
مي دهد، فرمودند:
«فيلم خنثاي بي اثر
بي محتواي بدون پيام، مطلقاً پخش نكنيد. برنامه بي فايده
بي محتوايي كه فقط يك وقت و يك فاصله زماني را پر مي كند، مطلقاً پخش نكنيد.»
تحريف و واژگوني واقعيات
مدرنيته در معناي دقيق خود نام دوراني در تاريخ تمدن غرب است كه از اواخر قرن چهاردهم و اوايل قرن پانزدهم (پايان قرون وسطي و شكل گيري رنسانس) آغاز شده و با فراز و نشيب ها و تحولاتي تا امروز نيز تداوم يافته است. براي شناخت ماهيت نظام جهاني سلطه و باطن حقيقي سياست در غرب و فهم جوهر فلسفه ها، انديشه ها و دكترين هاي سياسي غربي بايد به درك حقيقت مدرنيته نائل آمد و آن ميسر نخواهد شد مگر آنكه ويژگي هاي مدرنيته به خوبي درك شود.
آنچه كه در مجموع بايد به آن اشاره كرد آنكه مدرنيته ويژگي هاي خاصي چون حاكميت نظام سرمايه، دموكراسي بر پايه نظام پول و قدرت، زايش مكاتبي چون فمنيسم، پلوراليزم، سكولاريسم و... را در خود پرورانده است كه در حقيقت شرط نخست ورود به دنياي مدرن براي هر جامعه و فرهنگي، پذيرش و سر سپردن به آن قوانين و باورهاست. بدون شك اين اهداف محقق نخواهد شد مگر آنكه فكر و انديشه حاكم بر يك جامعه و به عبارتي فرهنگ عمومي جامعه آمادگي پذيرش آن را پيدا كند.
براي اينكه ملتها وابستگي به فرهنگ سرمايه داري را بپذيرند و تقليد و پيروي از الگوهاي آن را از ضروريات اجتناب ناپذير زندگي خود بدانند، لازم است كه احساس كنند خود چيزي ندارند و يا آنچه دارند بي ارزش و غير مفيد است. اين خودكم بيني و احساس نيازمندي سبب
مي شود، دست نياز به سوي دنياي سرمايه داري دراز كنند و براي جبران عقب ماندگي و رسيدن به قافله تمدن، فرهنگ سفارشي آنها را بپذيرند. لذا براي ايجاد آن احساس و نياز، نظام سرمايه داري اقدام به بي اعتبار ساختن فرهنگ بومي و از خود بيگانه ساختن ملتها مي كند و براي دستيابي به اين هدف از راهها و ابزارهاي گوناگوني بهره مي گيرد كه در ادامه به برخي از آنان اشاره مي شود:
1- آنان از يك سو با ترويج فرهنگ مادي گرايانه (مصرف گرايي، تجمل گرايي، لذت، و...) بوسيله رسانه هايي چون تلويزيون و سينما توجه مردم را به مسائل مادي جلب كرده و از سوي ديگر با بزرگ نمايي مشكلات و نكات منفي موجود در جوامع هدف، ناكارآمدي سيستم و نظام حاكم بر آن كشورها و عدم پاسخگويي دولت مردان جهت رفع نيازهاي مادي ملت، آنان را نسبت به مسئولان و فضاي حاكم بر جامعه بدبين مي سازند.
2- آنان از يك سو با بيان شعارهاي فريبنده (آزادي، حقوق بشر، دموكراسي و...) به ذهنيت سازي در جوامع پرداخته و از سوي ديگر با ايجاد جو نااميدي، اضطراب و فقدان اميد به آينده اي روشن توسط عوامل دروني خود و همچنين ايجاد غوغا سالاري سياسي در نبود آزادي انديشه و آزادي اجتماعي، افكار عمومي جامعه را نسبت به حكومت و شيوه حكومتداري بدبين ساخته و گسترش آنارشي را تسهيل مي بخشند.
3- آنان از يك سو با ناكارآمد نشان دادن دين در هزاره سوم و عدم توانايي آن در پاسخگويي به جنبه هاي مختلف زندگي انساني (مادي و معنوي) از آن به عنوان مانعي جهت پيشرفت علم و تكنولوژي ياد كرده و تلاش فراواني مي كنند تا با تزريق باورهاي خرافي، اباحه گري در جامعه را افزايش بخشند.
به منظور تحقق اهداف ياد شده، توليداتي پا به عرصه وجود مي گذارند كه در آنها تلاش مي شود تا با نمايش فلاكت و بدبختي اقشار مختلف مردم، مخاطب خود را به سوي چنين باوري سوق دهد كه هيچ نقطه اميدي براي بهبود يافتن شرايط موجود جامعه نمي توان متصور بود. القا و گسترش ياس و نااميدي نخستين دستاورد اجراي چنين
پروژه هايي است.
زن در آينه تصوير
از جمله موضوعاتي كه در دهه اخير شاهد رشد فزاينده آن در توليدات سينمايي و تلويزيوني كشور بوده ايم، بحث دفاع از حقوق زنان و كودكان است. اگرچه توجه به معضلاتي كه زنان جامعه هرروزه با آن روبرو هستند و تلاش براي رفع اين معضلات به خودي خود، امري پسنديده و قابل تقدير است اما هنگامي كه اين دفاع، رنگ و روي شعارزدگي و مردستيزي به خود گرفته به نحوي كه جامعه را به ميدان رقابت ميان زنان و مردان تبديل كند، انحرافات و در پي آن سقوط در ورطه ابتذال شكل مي گيرد.
بحث دفاع از حقوق زن در سينما كه بعد از پيروزي انقلاب اسلامي نخستين بار توسط علي ژكان با فيلم «ماديان» دنبال شد، فراز و نشيب هاي بسياري را پشت سر گذاشته است.
جهت گيري هاي درست و به موقع برخي سينماگران گاه باعث شده تا جريان فوق در مسير واقعي خود كه همانا تنوير افكار عمومي جامعه و بالا بردن سطح فرهنگي مردم مي باشد، قرار گيرد و گاه نگاه شعارگونه و سطحي برخي كارگردانان كه متاسفانه بخش غالب آثار را به خود اختصاص داده است، موجبات انحراف از واقعيات و ترويج افكار نه چندان قابل قبول فمنيستي را فراهم آورده است. در واقع دشمن با استفاده از اين ابزار تلاش مي كند تا جامعه و نظام را در احقاق حقوق زنان ناكارآمد نشان دهد.
سريال «ساعت شني» كه هم اكنون روزهاي زوج از شبكه يك سيما به نمايش در مي آيد ، خواسته يا ناخواسته باور دفاع از حقوق زنان به قيمت ستيز با مردان و در نهايت وجود شرايط نامتعادل در جامعه را القا مي كند. در سريال ساعت شني مخاطب با گروهي از زنان روبرو مي شود كه گاه در نقش تيپ و گاه در نقش شخصيت ايفاي نقش مي كنند. مرز مشترك تمامي اين زنان بدبختي و نحوستي است كه سايه سنگين خود را بر زندگي آنان انداخته است. جالب تر آنكه سرمنشا تمامي اين بدبختي ها نيز كسي جز مردان نيستند!!
رفتارهاي عجيب و روان نژندگونه شوهر مينا ، شرايط جدايي مينا از همسرش را فراهم آورده است. مينا براي ادامه زندگي خود مجبور به تن دادن به هركاري از جمله دزدي و احيانا... است. مينا نه تنها بايد مشكلات يك عمر زندگي فلاكت بارش را بر دوش كشد بلكه از اين پس بايد زندگي فرزند عليل خود را نيز اداره كند.
مهشيد دختر جواني كه با هزار آرزو به خانه بخت رفته خيلي زود به دليل اعتياد و رفتارهاي خشونت آميز شوهرش، تن به جدايي مي دهد. او از نعمت مادر داشتن محروم شده و پدري دارد كه او نيز اسير چنگال اعتياد بوده و براي ادامه زندگي، پنج فرزند ديگر خود را به تكدي گري واداشته است. مهشيد نه تنها بايد براي آينده خود تلاش كند بلكه بنا بر قولي كه به مادرش هنگام مرگ داده بايد زندگي پنج كودك بينوا را نيز سرو سامان داده و از چنگال ستم هاي پدرش نجات بخشد.
رفتارهاي خشونت آميز پدر و برادر مهتاب ، مهتاب را به فرار از خانه مجبور ساخته است. او كه در زندگي طعم محبت را نچشيده خيلي زود فريب جواني را
مي خورد كه تنها در فكر
سوء استفاده از اوست. مهتاب پس از آگاهي از اين موضوع نيز حاضر به بازگشت به خانه نيست چرا كه مي داند چيزي جز توهين، كتك و تحقير انتظار او را نمي كشد.
قناري يا به قولي اشرف آمپول زن نيز زن بيچاره و بدبختي است كه علي رغم چهره و رفتار خشنش از مشكلات حاد روحي و رواني رنج مي برد. او به ازدواج با فتحي، پدر مهشيد كه فردي معتاد و بينواست تن داده است و به پست ترين كارها از جمله سقط جنين به صورت غيرقانوني تن مي دهد. او در آرزوهاي خود بال هايي را تصور مي كند كه روزي بتواند زمينه پريدنش را از اين وضعيت
فلاكت بار فراهم آورد.
ماهرخ علي رغم زندگي راحت خود از بيماري شديد روحي رنج مي برد. او قدرت باردار شدن ندارد اما به اصرار غيرمنطقي پدرش كه نوه
مي خواهد بايد بار يك مشكل عظيم را بردوش كشد. گم شدن در كودكي و تصادف با يك زن، ماهرخ را دچار اختلالات روحي كرده است تا آنجا كه رفتارهايش به مجنوني مي ماند كه حتي مهشيد را به دلسوزي براي او وادار مي سازد. روشنك كه در ظاهر تنها دختر خوشبخت فيلم به شمار مي رود از نعمت پدر داشتن محروم بوده و دچار بيماري صرع است.
با كنار هم قرار دادن زندگي اين زنان كه در حقيقت نمونه كيفي كوچكي از ساحت زيستي زنان اين سرزمين است با دو واقعيت روبرو مي شويم. نخست آنكه تمامي زنان جامعه به نحوي دچار آسيب ديدگي هاي روحي، رواني، جسمي و مالي هستند، حتي تا آنجا كه خوشبخت ترين آنان نيز به نوعي از اين موضوع در رنج است و دوم آنكه به هيچ وجه نمي توان از نقش مردان در ايجاد اين بدبختي ها غافل بود. در واقع پشت سر هر رنج و فلاكتي مي توان سرانگشت مردان اعم از شوهر، برادر و پدر را ديد.
به يقين آنچه كه از برآيند توليد چنين آثاري ايجاد
مي شود، ياس و نوميدي در جامعه، ايجاد شكاف بيشتر و رفتارهاي ستيزگونه ميان مردان و زنان، دلسردي از تصوري آينده اي درخشان براي جامعه و ياس از توانايي نظام ديني جهت حل مشكلات مردم است. مسئله اي كه رهبر معظم انقلاب در سفر اخير به استان يزد به آن اشاره كردند و نكته ضروري و مهم ايرانيان را اعتماد به نفس ملي دانستند نه ياس و نااميدي.
همه اينها در حالي است كه مهندس ضرغامي، رياست سازمان صدا و سيما هفته گذشته با وجود همه انتقادها از اين سريال اعلام كرد كه ساعت شني بدون هيچ تغييري ادامه خواهد داشت.
البته بگذريم از مسائلي كه اين مجموعه تلويزيوني در بين عموم جامعه از طريق شبكه ملي مطرح مي كند كه از نظر بسياري از جامعه شناسان و كارشناسان ديني نمي بايست در اين سطح مطرح شود.
پرسش اين جا است كه چرا نبايد مردم شاهد توليد آثاري باشند كه در آن از قابليت هاي اجتماعي و سنت هاي پوياي جامعه ديني جهت امحاء و حل معضلات اجتماعي سخن به ميان آمده باشد.
کد خبر: 475
Share/Save/Bookmark