نگاهي به فيلم مستند بلنداي همت
آيا هنوز محروميتزدايي براي رسانهي ملي اهميت ندارد؟
تاريخ : دوشنبه ۸ بهمن ۱۳۸۶ ساعت ۱۳:۵۸
محسن هادي
■
دو سال پيش كه به ايلام رفته بودم، نه چرخيدن چرخ هيچ صنعتي را در آنجا ديدم و نه گذاشته شدن سنگي را بر سنگي ديگر، باورم نميشد كه سينهي سپر ايران اسلامي در ايام جنگ، در چنين مظلوميتي زندگي ميكند. زندگي كه نه، شهردار ايلام هم اسم آن را زندگي نميگذاشت.
سكوت جادههاي منتهي به ايلام حكايت غريب تمركز گرايي افراطي دولتمردان گذشته بود كه نابرابري تمام را سالها به نام توسعه به خورد ملت داده بودند و نتيجهاش خود سوزي ماه به ماه دختران و دختركان ايلامي بود، در مقابل احساس خستگي آقازادهها از رنگ اتومبيلهاي لوكسشان!
آنسالي كه من به ايلام رفتم، هنوز ميدان مين معضل بزرگ مردم آن استان بود و بيكاري شغل اصلي جوانانش. هرگز فراموش نميكنم صحنهاي را كه يك جانباز موجي خراشهاي كنده شده بر ديوار را نشانمان داد و گفت: وقتي ديوانه ميشوم با چاقو به جان ديوار ميافتم، چه كنم؟ كم نبود جانباز و خانواده شهيد در ايلام، نه، كم بود خانوادهاي كه شهيد و جانباز نداشته باشد، دوستي ميگفت: ايلام خود شهر جانبازي است.
من براي ساختن فيلم و فقط براي ساختن فيلم از تبريز به ايلام رفته بودم كه اقبال يارم شد و از استانداري ايلام جواز تصويربرداري اخذ كرده و همراه كاروان رسانههاي همراه رييسجمهور شدم.
مستندي كه ساختم، مستند بود، پر از سندهاي بيتوجهي به ايلام، كسي گفت: تو سياهنمايي كردهاي، گفتم: سياه باد آنكه ايلام را اينگونه در غربت رها كرده است. گفت: نميتوانستي صحنههاي مثبت( بخوانيد پاستوريزه) در فيلمت به كار بري؟ گفتم: نديدم! گفت: نبود كارخانهاي در ايلام كه به تصويرش كشي؟ گفتم: چرا، بود! كارخانهي سيماني كه بركت سفر مقام معظم رهبري به ايلام است، پرسيد چرا تصويرش در فيلم تو نيست؟ گفتم: چون دو سالي ميشود كه تعطيل است...!
القصه گريههاي آن پدر و مادر درماندهي ايلامي هنوز در گوشم هق هق ميكند كه ميگفت: كسي نداريم كه به ما سربزند... .
■
و اما ايلام امروز شهري نيست كه در آن هيچ چرخي به صنعت نچرخد و هيچ سنگي به عمران روي سنگي گذاشته نشود، اين را يك نگاه گذرا هم به ما ثابت ميكند. ايلام را دو سال پس از آن سفرم، توانستم از فيلم يك فيلم ساز ديگر ببينم و چون جابجايش را ميشناختم مستند بودن اين فيلم هم برايم مستند بود.
يادم هست كه بزرگترين خواستهي شهردار ايلام از رئيسجمهور، تعجب نكنيد كه ميگويم بزرگترين، اصلاح كانالهاي فاضلابي بود كه از داخل شهر ميگذشت، ميگفت اين يك پروژهي ملي بايد باشد!، ديدم در اين فيلم كه "يكي" از كارهاي انجام شده در اين 2 سال است. ديدم در اين فيلم كه جوانان ايلام لباس كار بر قامت مردانگي پوشيدهاند و كارخانه به راهانداختهاند.
منتظرديدن شعلههاي برآمده از پالايشگاهي بودم كه 2 سال پيش مردم در آرزويش بودند، كه ديدم، و ميدان مين همچنان ذهنم را اذيت ميكرد كه لاشههاي خنثي شدهاش را يكي از برادران سپاه در فيلم نشانم داد.
حق دارند مديران رسانهي ملي كه باور نكنند اينها را، چرا كه 2 سال پيش هم اين مشكلات را نديده بودند و سفر رييس جمهور به اين استان را صرفا يك سفر از جنس ساير مقامات رسمي ميدانستند!
■
ديشب مستند "بلنداي همت" را كه نزديك به يك ماه است منتظر پخشآن بودم، از شبكهي اول سيما ديدم ولي نميدانم چرا سانسور شده بود! آيا هنوز ايلام و مردم مظلومش براي رسانههاي ملي مهم نيست؟ يا جهاد محروميت زدايي دولت نهم در مناطق محروم كشور بياهميت است؟