بخشی دیگر میشود گفت چشماندازهایی است که این موسیقی در نوع دستهبندی خود نیز به یدک میکشد. این چشماندازهها همان وجهی است که موسیقی بختیاری را از موسیقی کردی یا کردی را از تربتجام و غیره مجزا میکند.
چشماندازههای موسیقی نواحی که قسمتی از آن را میشود در احساسات و حالاتی مثال زد که درهر منطقه بنابر شرایط اقلیمی بهبار میآید و رابطه مستقیمی با بار نواها دارد، همان علتی است که در منحنیهای سینوسی آوازی و گوشهها نیز موثر و تاثیرگذار است. برای مثال دلشورهای که ما در موسیقی بختیاری سراغ داریم ، بهطور مستقیم تاثیرگرفته از دشتها و شرایط اضطرابآور آن است که در موسیقی این منطقه و روانشناسی فردی اقوام آن نیز، خود را بروز میدهد.
از اینرو ما میتوانیم موثر بودن این موسیقی بر طبع انسانها را مد نظر بگیریم، و به دنبال نسبت آن با تاریخ و شرایط دورانهای مختلف تاریخی برویم. این یعنی پیگیری خاستگاههایی که این گوشهها (موسیقی مقامی و نواحی) علل پیدایی آنها هستند، که باقیماندن آنها نشاندهنده یک تجربه مشترک در حافظه و فرهنگ اقوام است. این موضوع برای دستیابی به جنبههای روانشناختی موسیقی و تاثیر آنها بر حالات یک قوم، چه درگذشته، چه در زمان حال، بسیار مهم تلقی میشود. دستاوردهایی که برای شناخت جامع ما نسبت به این موسیقی ضروری است و میشود گفت این ابعاد روانشناختی، جامعهشناختی و احوال شامل از آن، هم شناخت محیطهای اقوام را شامل میشود و هم بابی میشود برای رویکرد هرچه علمیتر ما با زوایای موسیقی نواحی.
اما با تمام این اوصاف، متاسفانه امروز آنطور که باید، به این موسیقی توجه نمیشود و امروزه روز موسیقی نواحی ما مهجور واقع شده است و برخورد مسلط با این موسیقی بسیار ابزاری و مقطعی است. موسیقی نواحی موسیقی است که در مقام آن قرار گرفتن امری مهم، و جزو ضروریات پی بردن به ماهیت و شناخت آن است. از اینرو برای درک لایهها و سطوح این موسیقی و ترتیب قرار گرفتن مقامهای آن، لازم است که هم اهالی جامعه موسیقی و هم متصدیان اجرایی در این زمینه برنامههایی روشمند را لحاظ کنند که از برخورد سطحی به عمق درک و جذب این موسیقی حرکت کنیم و کمی به ریشههای آن بپردازیم.
به همین خاطر شایسته است ارگانهایی همچون دفتر موسیقی یا معاونت امور هنری وزرات ارشاد همچنان بستری برای حضور اهل فن و پژوهشگران فعال دراین زمینه مهیا کنند تا در کنار اجراها و برنامههایی که گذاشته میشود، با کارگاهی کردن و بهصورت موضوعی پرداختن به موسیقی نواحی فراهم شود برای داشتن برداشتهای متکثر در اتمسفر این موسیقی. چرا که اگر دقت کرده باشید با این که در غرب چنین تکثری در فرهنگ و هنر وجود ندارد اما به علت رویکرد موضوعی و تحلیلی به تولید بالا در عرصه هنر میرسند، حال با این بستر پرباری که ما داریم، متاسفانه آنطور که شایسته است از منابعمان استفاده نمیکنیم.
پس لازم است جامعه موسیقی ما هرچه بیشتر خود را به سمت فعالیتهای گروهی سوق دهد و از حبوبغضهای بیجا فاصله بگیرد تا هرچه پویاتر بتوان در این حوزه فعالیت کرد که دستاوردهای حاصل از آن غنایی خواهد بود برای موسیقی و تاریخ هنر در سرزمین تکثر اقوام و فرهنگها، ایران.
یادداشت: مجید جهاندار