آنچه در نشستهاي شب اول جشنواره فيلم كوتاه مطرح شد؛
جدايي تكنيك از فرم یکی از مشکلات «رنگان ۹۹»
نشستهاي شب نخست جشنواره، سه شنبه شب ۲۲ مهر ماه در سالن شماره سه پرديس ملت برگزار شد.
تاريخ : پنجشنبه ۲۴ مهر ۱۳۹۳ ساعت ۱۳:۳۸
به گزارش هنرنیوز به نقل از ستاد خبري سي و يكمين جشنواره بينالمللي فيلم كوتاه تهران، در اين نشستها فيلمهاي «پژواكها و درخششها»، «رنگان ۹۹»، «تاريكي»،«من دروغ نميگم»، «خونمردگي»، «مارپله»، «تمام چيزهايي كه جايشان خالي است»، «بادبادكهاي بيباد» و «ماهي شكمپر» در بخشهاي مختلف جشنواره مورد بحث و بررسي قرار گرفتند. در اين نشستها حامد سليمانزاده؛ مجري و كارشناس، امير رضا نوري پرتو؛ منتقد بودند.
«پژواكها و درخششها»؛ ملهم از تكنيك هايائو ميازاكي
در نشست پرسش و پاسخ انيميشن «پژواكها و درخششها» امرداد صابري با تاكيد بر سخت بودن كار و زمانبر بودن آن گفت: فيلمنامه «پژواكها و درخششها» را در ۲۰ سالگي نوشتم و به همين علت مسلما يك كار قوي نيست ضمن آن كه برايم كاري سنگين به شمار ميرفت اما با اين وجود نتيجه خوبي به همراه داشت.
در ادامه نوري پرتو ايراد اساسي فيلمنامه را قابليت جابجايي بخشهاي مختلف آن دانست و افزود: اعتقاد دارم ميتوان بخشهايي از فيلمنامه اضافه است و ميتوان آن را حذف كرد. در اين صورت انيميشن ريتم روايي بهتري نيز پيدا خواهد كرد.
سليمانزاده هم در بخش ديگري از اين جلسه بيان كرد: رنگبندي و خطوط فيلم در جاهايي شبيه به كارهاي هايائو ميازاكي؛ كارگردان مشهور ژاپني است و خطوط منحني در آن به شدت مرا ياد اين انيميشنساز مشهور مياندازد.
اين كارشناس ادامه داد: در اجراي «پژواكها و درخششها» كارگردان نشان داد كه ديگر حوزههاي هنري را به خوبي ميشناسد و كاملا تكليفش با خود مشخص است.
«رنگان ۹۹» فرمي دقيق و مناسب داشت
در نشست فيلم كوتاه «رنگان ۹۹»، نوريپرتو ضمن تمجيد از فرم و تصويربرداري مناسب فيلم، درباره اين اثر گفت: از لحاظ فرمي با فيلم خوبي روبرو بوديم كه تمركز و دقت بالايي هم در انتخاب ميزانسن و دكوپاژ آن شده بود. تنها موردي كه در اين فيلم سبب دافعه مخاطب ميشود، فضاي حاكم بر دو رزمنده ايراني وعراقي است كه باورپذير از آب در نيامده است.
وي ادامه داد: در چنين الگوهايي هنگامي كه دو كاراكتر دشمن به تعامل و زبان مشترك ميرسند، بايد پيش از آن يكسري رويدادهاي دراماتيك را پشت سر گذاشته باشند تا به اين مرحله برسند، اما متاسفانه در اين فيلم شاهديم كه كارگردان بدون اشاره به اين پس زمينه يكدفعه به سراغ چنين فضايي ميرود. علاوه براين با وجود تم ضدجنگي، فيلم فاقد زباني جهاني است.
در بخشي ديگر از اين نشست يكي از حضار ايراد اساسي فيلم «رنگان ۹۹» را جدايي تكنيك از فرم دانست و افزود: به نظرم كارگردان بيش از آنكه وظيفه اساسي خود را ايفا كند، با تمركز زياد بر تكنيك سعي داشت «كارگرداننمايي» كند.
تييام يابنده؛ فيلمنامهنويس و كارگردان نيز در پاسخ به وي گفت: ابتدا بايد بگويم كه به شدت با مقوله جنگ و تهاجم در دنيا مخالفم و در كارهايم هم سعي كردهام تم ضدجنگ داشته باشم اما منظور شما را هم از كارگرداننمايي نميدانم زيرا معتقدم يك فرد يا كارگردان هست يا خير پس احتياجي به نمايش خود ندارد. با به كار بردن رياكشنها در اين فيلم قصد داشتم اتفاقات فضاها را نشان دهم.
وي همچنين در پاسخ به انتقاد منتقد جلسه گفت: هنگامي كه ميخواهيد درباره يكسري از ارزشها صحبت كنيد، مميزيهاي زيادي بر سر راهتان وجود دارد.
نوري پرتو نيز گفت: معتقد نيستم اين فيلم گذر از خط قرمزها بود زيرا زبان انساني در آن حاكم است.
«تاريكي»؛ تئاتر زيرآب
در ابتداي نشست فيلم «تاريكي»، نوريپرتو فضاي فيلم را كابوسگونه قلمداد كرد كه به واسطه فرم تداعي ميشود. وي افزود: بازي فرم با رنگ اين فضاي كابوسگونه را تداعي ميكرد البته درباره فيلمهاي تجربي، نميتوان زياد صحبت كرد زيرا تجربهاي شخصي است كه مخاطبان هم خوانش متفاوتي از آن دارند.
سروش آرايش؛ كارگردان فيلم كوتاه تجربي «تاريكي» در ادامه صحبتهاي اين منتقد گفت: هميشه دوست داشتم كه ايدههاي ذهنيام را به مخاطبان برسانم، در اينكه تا چه حد در اين امر موفق عمل كردهام، مخاطب بايد نظر دهد.
سليمانزاده نيز گفت: به نظرم اين فيلم نوعي تئاتر زيرآب بود كه مديريت ميزانسن و دكوپاژ آن مخاطب را به جايي ميرساند كه با فيلمي تجربه گرا رو برو مي شويم.
اين كارشناس در پايان گفت:در اين فيلم به روايت خطي اهميت داده نميشود و روايتي گسسته از جهان دارد.
«من دروغ نميگم»؛ برتري فيلمنامه به كارگرداني
نوريپرتو در ابتداي نشست پرسش و پاسخ فيلم كوتاه داستاني «من دروغ نميگم»، نقطه قوت فيلم را فيلمنامه آن دانست و گفت: لحن فيلم لحني دوپاره است كه بين كميك و تراژيك حركت ميكند اما معتقدم كارگردان ميتوانست هوشمندانهتر عمل كند.
وي ادامه داد:هنگامي كه كارگردان وارد ژانري ميشود، بايد يكسري الگوها را رعايت كند. متاسفانه يكي از عواملي كه به فيلمهاي كوتاه ضربه ميزند و به آن توجه نميشود، بازي نامناسب بازيگران است. به نظرم در اين فيلم هم بازيگر نقش «پونه» نتوانست لحن فيلمنامهنويس را به خوبي اجرا كند.
اين منتقد در پايان صحبتهايش گفت: در كل برتري فيلمنامه نسبت به كارگرداني آن مشهود بود.
گيتي باقري كارگردان و فيلمنامهنويس اين اثر نيز بيان كرد: «من دروغ نميگم» اثري كمدي فانتزي است كه به هيچ وجه فضاي رئال بر آن حاكم نيست.
مجري اين نشست در پايان فضاي فيلم را فمنيستي دانست و افزود: كارگردانان زن در به تصوير كشيدن فيلمهايي با فضاهاي فمنيستي قدرتمندتر از مردان عمل ميكنند. در اين فيلم هم شاهد اين امر هستيم و اينكه كارگردان ميتواند از يك مونولوگ، ميتواند هوشمندانه به فضاهاي بعدي ورود پيدا كند، بسيار تحسينبرانگيز است و نشان ميدهد كه در اجرا موفق عمل كرده است.
«خونمردگي»؛ بازي با دم شير!
در نشست فيلم «خون مردگي»، نوريپرتو مهمترين ويژگي اين مستند را جذابيت و بكر بودن سوژه دانست و ضمن تشكر از محمد كارت؛ سازنده اين اثر براي ساخت چنين مستندي گفت: در ابتدا بايد شجاعت شما را در انتخاب چنين سوژهاي ستايش كرد. با وجود اينكه حساب شده سراغ افراد رفتيد اما كارتان به نوعي بازي كردن با دم شير بود.
وي ادامه داد: در جاهايي مستند به تم داستاني نزديك شده بود. اينكه شخصيتها مانند برخي مستندهاي تلويزيوني سياه نشان داده نشده بود و خاكستري بودند، نقطه قوت اين كار بود. كارگردان در نقش يك راوي با دوربيني بيطرف شخصيتها را به مخاطب معرفي و او را با آنها همدل و همراه ميكرد.
اين منتقد گفت: امري كه به مستند ضربه زده اين است كه سردرگمي در جمعبندي حرف نهايي شما وجود دارد و پايانبندي قدرت لازم را ندارد.
علي علايي؛ منتقد كه در بين حاضران در سالن نشسته بود، با اشاره به وظيفه كارگردان در مستندهاي مردم نگارانه تاكيد كرد: يكي از مهمترين كارها در مستند مردمنگارانه حضور ميداني مولف در ميان مردم است. در اين مستند هم شاهديم كه كارگردان تا اين حد شهامت داشته كه به شخصيتها نزديك شود و در تمامي مراحل با آنها همراه است.
در ادامه كارت با اشاره به تيپ كاراكترها در اين مستند بيان كرد: اين جنس رفتار كه در فيلم نشان داده ميشود، متعلق به تيپي از لمپنيسم در شيراز است كه بسيار شبيه به لاتهاي قديمي در تهران هستند.
وي ادامه داد: برخورد ما در فيلم با اين شخصيتها صرفا تيپيكال است و تنها اصغر را كمي بيشتر از بقيه ميشناسيم. براي اينكه قضاوتي دربارهشان صورت نگيرد، به نظرم تا همان حد نزديكي به آنها كافي است.
سليمان زاده در بخشي ديگر با تاكيد بر سوژه مناسب، اين مستند را اثري قابل دفاع معرفي و بيان كرد: همانطور كه شعار خوب نيمي از جنگ را پيش ميبرد، انتخاب سوژه جذاب نيز نصف مستند را ميسازد. در اين مستند با سوژهاي بكر و دستنخورده مواجه ميشويم كه جهاني اگزوتيك را به ما معرفي ميكند و آشنايي با افراد در فيلم در دل ما ترس و دلهره ايجاد ميكند. ضمن اينكه هر فيلم نقصي دارد و بيچاره اثر هنري كه كسي از آن خرده نگيرد. اين صحبت وي با تشويق حاضران در سالن همراه بود.
كارگردان مستند «خون مردگي» نيز در پايان گفت: فكر ميكنم اين فيلم هنوز نقصهاي زيادي دارد اما به نظرم در حد فيلمي كه سوالي جديد را در ذهن مخاطب ايجاد كند، بسيار خوب است. اميدوارم كمبودها را در فيلمهاي بعديام جبران كنم.
«مارپله»؛ مخاطب عام يا خاص؟!
نشست فيلم «مارپله» ساخته نيما شمسايي با صحبت عليرضا نوري پرتو منتقد حاضر در نشست شروع شد، نوري پرتو درباره فيلم گفت: روايت پسري كه كيفي را ميدزد و از پله ها پرت مي شود و در بيمارستان جانش را از دست ميدهد، يك روايت ساده و خطي است كه با انتخاب يك فرم غير خطي شاخص ميشود و يكي از ويژگيهاي فيلم كوتاه را رعايت ميكند، آن هم در دورهاي كه يك سكانس از يك فيلم بلند را با عنوان فيلم كوتاه ميبينيم... وي ادامه افزود: روايت داستان به درستي شكل ميگيرد و اما در دقيقه يك يا دو فيلم، موضع داستان براي مخاطب مشخص و معلوم ميشود. اي كاش كمي در تقدم و تاخر ديدن بعضي پلانها تامل بيشتري ميشد تا تعليق در فيلم مشخصتر بود و كشش را بيشتر ميكرد.
پس از صحبتهاي منتقد نشست، كارگردان در دفاع از فيلم خود صحبتهايش را با پرسيدن اين سوال از جمع آغاز كرد كه آيا واقعا در دقيقه يك يا دو فيلم موضوع مشخص شد؟ در ميان حاضران جواب مثبت هم به گوش رسيده ميشد كه شمسايي در جواب ادامه داد: خوشحال هستم اين فيلم را براي تماشاگر عام كه نشان ميدهم، متوجه اصل طرح موضوع ميشود اما براي مخاطب خاص و سينمايي كه نشان ميدهم به ندرت متوجه ريزهكاريها و دلايل برخي از اتفاقات ميشود!
او در ادامه به اين نكته اشاره كرد كه «مارپله» يك فيلم خاص است و به كارگيري يك تكنيك كهن اما با كاربردي نوين و امروزي ميتواند از شاخصههاي اين فيلم باشد. در پايان اين نشست عليرضا نوري پرتو خود را يك مخاطب كاملا عام براي سينما معرفي كرد و از اين بابت ابراز خوشحالي كرد.
«تمام چيزهايي كه جايشان خالي است»؛ دوري از فضاي كليشهاي
نشست بعدي سالن ۳ پرديس ملت در شب اول جشنواره، با بررسي فيلم «تمام چيزهايي كه جايشان خالي است» به كارگرداني كاوه قهرمان ادامه پيدا كرد. عليرضا نوري پرتو با بيان چكيدهاي از فيلم، نقد خود را آغاز كرد و گفت: فيلم درباره سفر ذهني يك دختر بچه با همراهي خواهرش و همسفر شدن در يك ابر شهر چون تهران است و در نهايت رسيدن به مزار شهداي گمنام. درباره فيلم بايد بگويم با توجه به ساختار داستانياش ريتم خوبي ندارد، به اين دليل كه گره مناسبي در ابتداي فيلم بوجود نيامده است. وي در ادامه افزود: اگر نوع روايت ميتوانست از پرداختن به گذشته پرهيز كند و كل داستان در زمان حال اتفاق بيافتد، كشمكشهاي روحي رواني و چالشهايي را براي دختربچه داستان ميديديم كه او را به بلوغ فكري نزديك ميكرد. ضمن آن كه در داستان ميتوانستيم چالشهايي چون تفاوت دو نسل را جستجو و مطرح كنيم. در شرايط فعلي، كل فيلم بدون كشمكش و اتفاق خاصي پيش ميرود... پس از صحبتهاي منتقد نشست يكي از حاضران از كارگردان پرسيد: در بخشي از پلانها اگر قسمتهايي حذف ميشد، اتفاق خاصي نميافتاد. چرا زمان برخي از پلانها آنقدر طولاني است؟
كاره قهرمان كارگردان فيلم در پاسخ به اين سوال گفت: ديالوگهاي بسياري در فيلم وجود دارد و اگر قسمتهايي كه شما ميگوييد حذف شود بخشي از فيلم از بين ميرود بنابراين نقد شما بيشتر به خود فيلمنامه است.
در ادامه، يكي ديگر از حاضران با ذكر پرسشي درباره نزديك نبودن كاراكترهاي داستان با تصوير ذهني جا افتاده از پدران و همسران جنگ بحث را ادامه داد و در جواب كارگردان به سوال اين چنين پاسخ داد: تعمدا خواستم از فضاي كليشهاي و مرسوم جنگ و تصويرهاي آن فاصله بگيريم و لزومي به تكرار كليشهها نميديدم. دومين نكته اينكه تلاش بر اين بود كه از فضاي جنگ فضاي عموميتري را بسازم.
در پايان اين نشست مجري با بيان اين نكته كه مديريت كارگردان در زمينه صدا و تصوير مديريت درستي بوده و نوع كارگرداني به يك سطح هارمونيك و منطقي درستي رسيده كه قابل تقدير است.
«بادبادكهاي بي باد»؛ عناصر غافلگيركننده
سالم صلواتي كارگردان «بادبادك هاي بي باد» شركت كننده در بخش كوتاه داستاني، فيلمساز حاضر در نشست بعدي بود. اين نشست با سوالي از يك مخاطب شروع شد كه عنوان كرد: به نظرم تصاوير فيلم از كيفيت لازم برخوردار نيست ضمن آن كه پايان كار رها شده است كه مربوط به ضعف فيلمنامه است و در نهايت هم نام فيلم مرتبط با فضاي كار نيست اما آيا اين مسائل با تعمد همراه بودهاند؟ صلواتي در پاسخ به سوالات اين مخاطب گفت: توليد فيلم مربوط به چند سال پيش است. بخشي از كيفيت مربوط به ابزار قديمي نسبت به امروز است و بخشي ديگر آن با دليل و با خواسته شخصي خودم صورت گرفته است. به نظرم براي انتقال حس كار لازم بود. در بخش پاياني دليلي بر پرداخت بيشتر نميديدم چون مسئله من در فيلم نبوده و بيشتر ميخواستم به فضاي ذهني كودك بپردازم. اين كه او ميتواند تصور كند كه كاپيتان تيم خودش است و ميتواند براي خودش اعمال نظرهاي مهم و اصلي و اساسي داشته باشد.
صلواتي درباره نام فيلم هم گفت: اگر به فيلم دقت كرده باشيد و اگر بدانيد كه بادبادك زماني پرواز مي كند كه باد باشد، شايد جواب سوالتان بگيريد.
در ادامه پرسش و پاسخ ميان كارگردان و حاضرين، نوري پرتو منتقد نشست گفت: به نظر فيلمنامه كم ايراد بود و شروع پرتعليق آن باعث به وجود آمدن كشش و جاذبه براي ديدن ادامه فيلم بود. در واقع اين شروع پرتعليق و سوالهايي كه ابتداي فيلم بوجود ميآيد كار را در ادامه جذاب ميكند. با اينكه فيلم در مناطق كردنشين ميگذشت و شايد فضاي كلي آن قابل پيش بيني بود اما در كل گرههاي داستاني خوبي در فيلم وجود داشت.
وي در ادامه افزود: درقسمتهايي از فيلم، مثلا در بخش درددل پسر و يا پلاني كه مربوط به ميني بوس ميشد، كمي اغراق وجود داشت اما اين از جهان بيني كلي و حرفهاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي كه در فيلم وجود داشت چيزي كم نميكرد. در سكانسهايي ار فيلم كه تنها نگاه و سكوت هست حس خوبي انتقال پيدا ميكرد اما به عنوان مثال ميشد در پلان فرار از سيم خاردار، از صحنه آهسته استفاده نشود و يا در پلان ضد نور توپ دوربين روي دست حركت نكند البته اينها نظرات شخصي است.
مجري در ادامه صحبتهاي منتقد و كارگردان اضافه كرد: چيزي كه درام را برجسته ميكند غافلگيري است كه اين موضوع در اين فيلم خوب به چشم مي خورد.
در پايان كارگردان «بادبادك هاي بي باد» گفت: اين آخرين فيلم كوتاه من بوده است و تنها دوست داشتم كه ديده شود و بخاطر اين حضور از آقاي ايل بيگي دبير جشنواره سپاسگزارم. از تمام شما هنرمندان خواستار تلاش براي رسيدن به حسي مشترك هستم. ما بايد دغدغهاي مشترك داشته باشيم و نياز به كنار هم بودن داريم.
«ماهي شكم پر»؛ رعايت تعريف فيلم كوتاه
آخرين فيلمي كه در اولين روز از سي و يكيمين جشنواره بينالمللي فيلم كوتاه نقد و بررسي شد، فيلمي بود از باران جعفري به نام «ماهي شكمپر» كه در بخش كوتاه داستاني جشنواره شركت كرده است. حاضرين در اين نشست با نقدي بر اين اينكه در دقايق ابتدايي، داستان فيلم مشخص ميشود، بحث را آغاز كردند و در ادامه منتقد نشست عليرضا نوريپرتو گفت: اين فيلم هم جزو فيلمهايي بوده است كه ماهيت و تعريف اصلي فيلم كوتاه را رعايت كرده و از ديدنش ميتوان لذت برد. اين فيلم با يك نگاه ويژه و پرداخت زنانهاي داشته و توانسته ارتباط خوبي با مخاطب برقرار كند. اگر پرداخت كاملترو حساستري وجود داشت تاثير گذاري بهتري هم براي مخاطب بوجود ميآمد.
باران جعفري كارگردان فيلم نيز در اين نشست گفت: در فيلم به دنبال هيچ پيچيدگي و غافلگيري نبودم و بيش تر تاكيد بر محتوا و نوع روايت داشتم.