نگاهی به پنج فیلم کوتاه به نمایش درآمده در شصت و پنجمين نشست سینما فردا؛
مضامین تطبیقی و کارکردهای اجتماعی دغدغه ذهن سازندگان فیلم کوتاه
تاريخ : چهارشنبه ۲۱ مهر ۱۳۸۹ ساعت ۱۱:۴۱
چهره تازه فیلمهای کوتاه با مضامین تطبیقی وکارکردهای اجتماعی و موضوعات روز بیش از گذشته، دغدغه ذهن کسانیست که پروژه فیلمهای کوتاه را سازنده هستند.
در این حال، گذارههای تصویری ارائه شده در آنها، بست سازههای چند معناییست که اغلب در لایههای مفاهیم اجتماعی و بستر پرداخت درونی قابل بررسی است. در فیلم کوتاه «پیش از آنکه بگویم خداحافظ»، عناصر یک طرح اجتماع محور در کاراکتر زنی که تصمیم به جدایی از همسر خویش گرفته است و مشکلات او پس از آن، حضوردارد. ورود این کاراکتر به فضای جامعهی بیرونی، از رهگذر زنی مطلقه است که ابعاد تلخ یک آسیب اجتماعی را بیان میدارد؛ وانگهی تقلای او درفضای جامعه درونی که به صورت وابستگرایی سازوکار کانون خانواده و نقش همسر تعریف میشود، انعکاس عملکرد کاراکترهای دیگری چون دوست و اربابی با حرفه نامشروع، مردهای پیرامون و پایگاه سوء استفادههای اخلاقی و نیز توجیهات شرعی و قانونی نشان داده شده است.
نوع پوشش کاراکتر اصلی مصداقی از موانع غالب در پرداخت تطبیقی نوع اعتقاد درونی و برخوردهای موازیست. این فیلم کوتاه ساخته «محمود غفاری» به رغم ساختار یک فیلم کوتاه، میتواند طرح یک اثر بلند باشد که البته به خوبی در این چارچوب سکنی گزیده است.
در فیلمهای کوتاه «نامساوی» و «زنگ تفریح»، با طرح دایرهای از کلان مفاهیم انتزاعی، در کوتاهترین نمایش زمانی، رهیافتی به پارهای مضامین معناگراست. در «نامساوی» ساخته مهرنوش دشتیزاده، منولوگ وتصویر دایرهوار خطوط بر خاک، اندیشه گذران و دوران زمان وکنش قانون های اثباتی درطبیعت وزندگیست.«زنگ تفریح» نیز خیالوارهی مجسم یک ذهن پردازشگر است. ذهنی که قادراست از بخارقهوهای، دغدغههای روزمرهی خود یا ارتفاع سایر اوهام را در تصاویر موجز بیان کند. این فیلم کوتاه، واکاوی عریان ذهنیست که در فضای انیمیشن و واقعسازی تلفیق شده است.«توکا،یک حس خوب»، به مناسبت عنوان آن، حسی از همدردی واستعانت وجودیست که درغالب دو کاراکتر معلول الجسم تجلی مییابد. به نظر میرسد به رغم تلاشی که برای هم جواری عناصر اجتماع محور در این فیلم کوتاه شده، همچنان یک بافت کلیشهای بر آن غالب است.هردو فیلم ساخته مرتضی نصیری،با تفاوتی چشمگیر در تفوق او بر انتخاب موضوع وساخت، تاملات او را بر دیگر زوایای متعارفهی فیلم کوتاه بیانگرهستند.«ننو» ساخته احسان شادمانی، با طرح مسئلهای روان پندار،که تابعی از چندگانگی محیطیست، تلاقی نیکویی پیداکرده است. لالایی، صوت حاضر در این فیلم با واکاوی درونیات یک زندگی خوابگاهی و بیپیرایگی مانوس با آن و نیز روال خاکستری رنگی که به تعمد، شادمانی تصنعی در آن گنجانیده شده است، اثری با زوایای جامعه انگار است که تعلقات کوچک یک دانشجو به صورت فرسایشی حاد در گذران ایام نشان داده شده است. در همجواری این مضامین آنچه به عنوان زماد روانی این شرایط مطرح می شود،بازگشت به کودکی ونوستالژی همراه آن است که درصوت لالایی مادران انعکاس مییابد. چیدمان پارهای کدهای سمبلیک همچون پنکه و بخاری و در آخر پرواز مجازی با پنکهای بردوش برفراز شهر، نقشه وراه رفتن بر روی دستان وعباراتی که در فاصله راوی دیگری برای داستان این فیلم است. مسئلهی قابل بحث در بارهی برخی فیلمهای کوتاه سینما فردا، فرصت تجربههای سینمایی برای بسترانگیزانی دستیابی به سوژههای بکر و خلاقیت موجود درآن هاست. در این حالت نگاه نیمه حرفهای به ساخت فیلم کوتاه سبب ارائهی طرحهای ملموس وریشهدار در ابعاد گوناگون هستی شناسانه به خصوص تمایل به جوانب معنا سازاست. همچنین کارکرد مفاهیم شاخص اجتماعی که به طور فزایندهای درفیلمهای کوتاه به جزئی نگری و پارتسازی مکمل از یک مرجع و مصداق حقیقیست وجود دارد. این کارکرد، قابلیت تفکیک معضلات عام و هم ریشه را ارتقا داده و میتواند از فکتهای موثر در دیدگاههای جامعه شناسی و آسیبهای آن باشد.
مریم خاکیان