به بهانه نکوداشت استاد پرویز اذکایی و علیرضا ذکاوتی قراگوزلو؛
مفاخر فرهنگی، ویترین دولتمردان نیستند
چندی پیش سالن ابن سینای اداره ارشاد همدان شاهد حضور ده ها نفر از مدیران دولتی، نویسندگان، پژوهشگران و علاقمندان به دو چهره فرهنگی و دوپژوهشگر صاحب نام استان یعنی دکتر پروز اذکایی و استاد علیرضا ذکاوتی قراگوزلو بود مراسمی که برای نکوداشت این دو استاد و به پاس یک عمر تلاشی که در جهت بازشناسی و معرفی فرهنگ، ادب و تاریخ ایران زمین، به ویژه زادگاهشان همدان انجام داده اند برگزار شده بود.
تاريخ : شنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۴ ساعت ۱۸:۲۷
در نگاه اول این مراسم قابل تقدیر است، چراکه احترام به هر نویسنده و پژوهشگری کاری پسندیده و مورد قبول است واحترام به بزرگان فرهنگی و دانشمندان از گذشته در همه نقاط دنیا متداول و مرسوم بوده و هست به ویژه برای دانشی مردانی چون دکتر پرویز اذکایی که بیش از ۴۰۰ مقاله و کتاب از خامه هنر آفرینش خلق شده و استاد علیرضا ذکاوتی قراگوزلو با کارنامه ای پربار که بیش از ۳۵ جلد کتاب ارزشمند و ده ها مقاله کم نظیر نگاشته است. این دو استاد پایه و استوانه فرهنگی تاریخ معاصر این شهرند و مجموعا به اندازه یک پژوهشگاه و یا دانشگاه اثر تولید کرده اند پس سزاوار است افزون بر این که هرساله بزرگداشتی در خور نام ومنزلت آنان برگزار شود مجسمه آنان نیز در بهترین نقطه شهر نصب شود.
اما آیا این کار به تنهایی کافی است که برنامه ای برگزار شود ، مسولان در آن به سخنرانی بپردازند، کارنامه تبلیغاتی خود را پربارترکنند و در بوق و کرنا بدمند که ما طرفدار و حامی نویسندگان هستیم؟ این برنامه کدام یک از مشکلات این نویسندگان را برطرف کرد؟ آنچه مسلم است جنبه تبلیغاتی و بهره گرفتن از نام بلند این دو مرد فرهنگ و دانش استان بیشتر از دلجویی آنان بود.
مدیران فرهنگی استان هرگز از خود پرسیده اند یک پژوهشگر و نویسنده به چه منظور می نویسد؟ مگرنه این است که می نویسد تا منتشر کند و همنوعان خود را به پاسخ پرسش های حل نشده نزدیک کنند؟
این نویسنده ها همیشه در خلوت زیسته اند و از ظاهر شدن و مورد بهره برداری سوء استفاده کنندگان پرهیز کرده اند. بیشتر نوشته اند و کمتر سخن گفته اند پس نیازی به ظاهر شدن درویترین مدیران ندارند. استاد علیرضا ذکاوتی در این مراسم تنها یک جمله گفت: «من در این مراسم به این حساب آمده ام که تجلیل از علم، هنر و ادبیات باشد وگرنه من هیچ توهمی نسبت به خود ندارم» او در این یک جمله پیامش را به گوش های شنوا رساند که از چنین مراسمی بی نیاز است و هرآنچه در طول عمرش تلاش کرده برای فرهنگ و علم بوده است. دکتر اذکایی هم در این مراسم تنها به این سروده گویای عین القضات همدانی بسنده کرد« برده دلم به غمزه ای، جان نیز ببر/ بردی دل و دین نام و نشان نیز ببر/ گر هیچ اثرنماند از من به جهان/ تاخیر روامدار آن نیز ببر».
برگزاری نکوداشت اتفاق مبارکی است همیشه در طول تاریخ آن آیین و مراسمی ماندگار بوده که از سوی مردم برگزار شده است وخودنمایی مدیران پیش از این که مراسم تبلیغاتی از سوی نهادهای دولتی برای این بزرگان برگزار شود بهتر بود دلجویی از آنان به عمل می آمد با اطمینان خاطر باید بگویم که در دوره بیماری استاد ذکاوتی که ماه ها است هر هفته برای دیالیز به بیمارستان می رود هیچ نهاد و مسئول دولتی حمایتی نکرده است و به جزهمسرش که همراه همیشگی او است و خانواده اش کسی حتی در مسیر بیمارستان و خانه همراهی اش نمی کند اگر چه به قول دکتر حسین معصومی« استاد ذکاوتی قلندری است بی اعتنا به ظاهر سازی وبی نیازاست از توجه» اما ای کاش این مسئولان تنها هر هفته یک آژانس برای رفت و آمد به بیمارستان دراختیار او قرار می دادند که در این صورت به قول استاد تجلیل بهتری از دانش صورت می گرفت.در هرجای دنیا حتی کشورهای جهان سوم و توسعه نیافته اگر برای بزرگی همچون ذکاوتی عارضه ای پیش بیاید به درمانش می کوشند اما در این شهر تنها وقتی نیاز تبلیغاتی دارند مفاخر را می شناسند.
مهمترین تجلیل برای یک نویسنده این است که شرایطی فراهم شود تا او بتواند بدون دغدغه بنویسد و منتشر کند اما امروز برای ما اسباب شرمندگی است که کتاب ارزشمند دکتر پرویز اذکایی- درگزین تا کاشان- توسط ناشران کاشانی منتشر می شود تنها به این دلیل که بخشی از کتاب با کاشان مرتبط است و هرگز به قبای اطلس مدیران بر نمی خورد که اذکایی و ذکاوتی مفاخر این استان هستند اما آثارشان در قم، کاشان، مشهد و تهران منتشر می شود.
مجموعه مقالات دکتر اذکایی در ۵ جلد گردآوری شده و آماده انتشار است اما سالهاست در گوشه کتابخانه اش خاک می خورد کاری سترگ که حاصل ۵۰ سال دود چراغ خوردن است از مدیران فرهنگی استان باید پرسید چه نکوداشتی از این بهتر که این کتاب ها منتشر شود و هم نویسنده حاصل عمر خود را ببیند و هم خوانندگان چراغ راهی دیگر از اذکایی را تجربه کنند؟
دکتر پرویز اذکایی یکی از نوادر روزگار معاصر است او یک شخصیت دانشگاهی است اما دانشجویان را از حضور دکتر اذکایی در کلاس درس محروم کرده اند وسال هاست به کمک سیاستگذاران فرهنگی او نمی تواند در دانشگاه تدریس کند.
انسان وقتی به نیمه خالی این لیوان بنگرد متوجه می شود که چه بر سر فرهنگ، دانش و دانشی مردان این استان آمده است.
حسین زندی