گستره‌ای ناشناخته که زیر سدها غرق می‌شود
تمدن حاشیه کارون همپای زاگرس؛
گستره‌ای ناشناخته که زیر سدها غرق می‌شود
به گفته یک پژوهشگر حوزه زاگرس تمام این مسیر در حاشیه رودخانه کارون از چهارمحال بختیاری تا خوزستان با خرده فرهنگ‌های کوچک و بزرگ ناشناخته عجین است.
 
تاريخ : شنبه ۱۷ تير ۱۳۹۱ ساعت ۱۳:۳۴


به گزارش هنرنیوز، در حاشیه رود کارون پرآب‌ترین و بزرگ‌ترین رودخانه ایران تمدن‌های بزرگی از ایران شکل گرفته ‌است. این رود که از ارمند و بازفت و چشمه دیمه، زردکوه بختیاری در استان چهار محال و بختیاری سرچشمه گرفته است با طول ۹۵۰ کیلومتر طولانی‌ترین رودی‌ست که تنها در داخل ایران قرار دارد. شاخه‌های فرعی کارون از کوه‌های مختلف مانند خرسان از دنا در استان کهگیلویه و بویراحمد و دز از ارتفاعات لرستان سرچشمه می‌گیرد. 

رود کارون در کنار رشته‌کوه‌های زاگرُس قرار دارد. منطقه زاگرس به دلیل نبود جاده مواصلاتی مناسب، همچنان منطقه بکری است. رشته‌کوهی که در امتداد غرب و جنوب ایران از کرانه‌های دریاچه وان در کردستان ترکیه آغاز شده و پس از گذشتن از استان‌های آذربایجان غربی، کردستان، کرمانشاه و اصفهان و كهگيلويه و بويراحمد و چهارمحال و بختیاری و خوزستان و لرستان تا استان‌های فارس و کرمان و هرمزگان ادامه می‌یابد.

به گفته سامان فرجییکی از فعالان فرهنگی و پژوهشگر فرهنگ حوزه زاگرس- همچنان در کنار شهرهای بزرگ مثل اهواز، خرمشهر، آبادان، شیراز، اصفهان به دلیل نبود جاده نامناسب و عدم ارتباط، فرهنگ روستایی مخصوصاً فرهنگ عشایری حوزه زاگرس نادیده گرفته شده است. به همین دلیل مسایل فرهنگی و اجتماعی آنها هم از دید همگان پنهان مانده است.

کارون پیچ و خم‌های کوه‌های زاگرس را که بگذراند، خوزستان را به جلگه‌ای بی‌نظیر تبدیل می‌کند. این رود، پس از عبور از مناطق کوهستانی و پر پیچ و خم، در منطقه‌ای به نام گتوند وارد دشت خوزستان می‌شود. رود کارون در شمال شوشتر به دو شاخه تقسیم می‌شود که در جنوب شوشتر به یکدیگر متصل می‌شوند. مهم‌ترین شاخهٔ فرعی کارون، رود دز است که در شمال اهواز به کارون

جبر رانده شدن در اثر سد سازی و ورود به جامعه جدید آنها را وادار می‌کند تا از دامداری شغل آبا و اجدادی ‌شان فاصله بگیرند چرا که شهر پذیرای دامداران نیست. و این تعارض آسیب جدی را به فرهنگ این مردم وارد می‌کند ، آسیبی در حد نابودی.»
ملحق می‌شود. رود کارون در مرز ایران و عراق، به اروندرود پیوسته و روانه خلیج فارس می‌شود.

سدهای مختلفی بر روی رودخانه کارون ساخته شده‌اند که مهم‌ترین آنها، سدهای کارون ۱، کارون ۳، کارون ۴، مسجد سلیمان و در پایین‌تر، سدهای گتوند علیا و سد تنظیمی گتوند است.

فرجی می‌گوید:« تمام این مسیر در حاشیه رودخانه از چهارمحال بختیاری تا خوزستان با خرده فرهنگ‌های کوچک و بزرگ ناشناخته عجین است. هنر سنگ‌تراشی بختیاری روی قبور و کوه‌ها، وجود پیکره‌های تراشیده عظیم، فرهنگ ‌و آیین‌های فراوان مثل آیین‌های طلب باران، آیین‌های عروسی، تولد فرزند، سوگواری، جنگ، شکار، کشت محصول و برداشت آن، آوازها، قصه‌ها، فرهنگ فولکلور و...با سد سازی از بین می‌رود.»

او از کشف مرتفع‌ترین محوطه باستانی دوران پارینه سنگی خاورمیانه در کوهرنگ چهارمحال و بختیاری به عنوان دلیلی برای اثبات تمدن باستانی در حوزه رودخانه کارون یاد می‌کند و می‌افزاید:« در کوهرنگ چهارمحال و بختیاری مرتفع ترین محوطه باستانی شناسایی شده متعلق به دوران پارینه سنگی میانی با بیش از ۴۰ هزار سال قدمت است.»

از سویی رودخانه کارون در شوشتر در زمان باستان به دو شعبه چهاردانگه و دودانگه تقسیم می‌شد. حد فاصل این دو رودخانه سرزمینی حاصلخیر به نام «میان آب » وجود داشته که هخامنشی‌ها نیز به میان آب و شهرک کلالک توجه خاصی داشتند.

یکی از بهترین سازه‌های آبی دنیا در دوران ساسانی در شوشتر احداث شده که آسیاب‌های آن باعث رونق منطقه شده بود. با کاوش انجام گرفته در ۲۶ هزار مترمربع از اراضی خریداری شده این منطقه، پنج آرامگاه المیایی بی‌نظیر کشف و شناسایی شده است. از طرفی آب آشامیدنی کلان‌شهر اهواز از رودخانه کارون تامین می‌شود.

اما براستی ساخت این تعداد سد بر روی مهمترین رودخانه کشور چه عواقب فرهنگی و اجتماعی به دنبال دارد؟
رودخانه کارون برای مردم خوزستان و چهار محال و بختیاری نقش اساسی دارد و حیاتشان به این رودخانه وابسته است در برخی از نقاط حتا به طور مستقیم محل ارتزاق آنهاست.

فرجی با تأکید بر این که هیچ گونه مطالعات مردم شناسی، باستان‌شناسی جامعه شناسی عمیقی درباره حوزه تمدنی زاگرس و خرده فرهنگ‌های آن انجام نشده است، درباره عواقب ساخت پی در پی این سدها می‌گوید:« احساس خطری که با سدسازی بیشتر نمایان می‌شود، جابه جایی فرهنگ‌هاست. مردم از بالا دست رودخانه به دلیل ساخت سد به سمت پایین دست رودخانه گسیل داده و دچار تعارض می‌شوند. پیوند این افراد با کارون یک پیوند نمادین نیست. بزرگترین خسارت به حوزه تمدنی این منطقه وارد شده است. روستاهای بسیاری بدون هیچ گونه مطالعات تاریخی زیر آب رفته است. در سایه تبلیغات رنگارنگ درباره محسنات سدسازی جدای از توجه به مسایل میراث فرهنگی و زیست محیطی و ...فرهنگ
آخر چگونه ممکن است همه جا سخن از اهمیت گردشگری، حفظ داشته‌های طبیعی، میراث فرهنگی، تاریخ وهنر یک سرزمین باشد اما در اینجا به راحتی اظهار شود که بوجود آمدن دریاچه‌ای مصنوعی می‌تواند جایگزین تمام این داشته‌ها شود؟!»
مردم این منطقه خاموش شده است.»

او یادآور می‌شود که نظریه شکل‌گیری تمدن‌های باستانی در کنار رودخانه‌ها و حوضه‌های آبی از دیر باز مورد تائید باستان‌شناسان و مورخان تاریخ بوده است. به گواه تاریخ، بزرگترین تمدن‌های بشری در کناره‌های رودخانه ها و آبرفت‌ها شکل گرفته است.

درعین حال فرجی ابراز تأسف می‌کند که به لحاظ تمدنی ، فرهنگ و موسیقی و آوای زاگرس از کردستان  تا خوزستان هرگز به طور جدی مورد مطالعه قرار نگرفته است. دانش مربوط به شکار، آیین‌های کشاورزی، نگهداری محیط زیست و احترام به طبیعت و حیوانات، آوازها، رقص‌ها، اشعار این گستره همچنان برای بسیاری از مردم هنوز ناشناخته است. این درحالی است که به بهانه ورود به دنیای معاصر و رقابت برای بدست آوردن موقعیت بهتر از سد سازی آن هم در این گستره به عنوان نمادی از پیشرفت و ترقی یاد می‌شود و آنچه در این بین مورد توجه قرار نمی‌گیرد از بین رفتن فرهنگ و تمدنی است که به اندازه قدمت این سرزمین حرف برای گفتن دارد. در این بین رودخانه کارون، محوریت تشکیل تمدن ایران باستان یعنی ایران پیش از اسلام، از جمله تمدن شوش و عیلامی ها بوده است.

این فعال فرهنگی ادامه می‌دهد:« مردم بالا دست رودخانه زمانی که رانده می‌شوند دچار تعارض فرهنگی می‌شوند. کسی که لری حرف می‌زند با کسی که فارسی صحبت می‌کند دچار مشکل می‌شود. در یک کلام فرهنگ او با مردم پایین دست رودخانه متفاوت است. شغل بیشتر مردم بالا دست رودخانه دامداری است. جبر رانده شدن در اثر سد سازی و ورود به جامعه جدید آنها را وادار می‌کند تا از دامداری شغل آبا و اجدادی ‌شان فاصله بگیرند چرا که شهر پذیرای دامداران نیست. و این تعارض آسیب جدی را به فرهنگ این مردم وارد می‌کند ، آسیبی در حد نابودی.»

او با بیان این که انتظامی در ساخت سمفونی کارون به این موضوع اشاره داشته که این سمفونی به یاد شهدای کارون ساخته شده است، یادآور می‌شود که اکنون بواسطه ساخت این سدها فرهنگ، هویت، خانه و آداب و رسوم خانواده همین شهدا و کسانی که آنها را پرورش داده‌اند از بین می‌رود.


فرجی با اشاره به بکر بودن گستره زاگرس و حاشیه کارون با تعجب اظهار می‌کند:« آخر چگونه ممکن است همه جا سخن از اهمیت گردشگری، حفظ داشته‌های طبیعی، میراث فرهنگی، تاریخ وهنر یک سرزمین باشد اما در اینجا به راحتی اظهار شود که بوجود آمدن دریاچه‌ای مصنوعی می‌تواند جایگزین تمام این داشته‌ها شود؟!» 

هزاران هزار پدیده طبیعی و زیست محیطی بی‌نظیر به همراه آثار باستانی و فرهنگ مردمانی که روزگارانی بس طولانی را در این خطه سپری کردند در اعماق آب‌ها مدفون می‌شوند تا ما از ایران به عنوان کشور نخست سد ساز جهان یاد کنیم. براستی ما در این رقابت چه چیزهایی را از دست می‌دهیم تا به چه منفعتی دست یابیم؟
مریم اطیابی

کد خبر: 43049
Share/Save/Bookmark