این روزها فیلم سینمایی «من و زیبا» ساخته «فریدون حسنپور» در حال اکران عمومی در سینماهاست. فریدون حسنپور با دستیاری مسعود جعفری جوزانی در فیلم «شیر سنگی» عرصه فیلمسازی را در سینمای ایران آغاز کرده، فیلم سینمایی «من و زیبا» بعد از فیلمهایی چون: پای پیاده، نشانی، در مه بخوان، وقتی همه خواب بودند، مزرعه آفتابگردان، دارا و ندارو تعطیلات تابستانی هفتمین فیلم سینمایی اوست. این فیلم روایت شخصی به نام موسی با بازی «پرویز پرستویی» است و که وی در شبی سرد و بارانی قبل از آنکه به خانه برسد. راحله، همسرش را بر اثر درد زایمان از دست میدهد و در تمام عمر فکر میکند که باعث مرگ راحله شده است. او تمام وجود و عشق خود را پای جعفر، تنها یادگار راحله میریزد.
موسی که در گذشته آدم پایبند به اعتقادات مذهبی و باورهای دینی خود بوده است. امروز از گذشته خود شرمگین است و فکر میکند که دیگر هیچ وقت نمیتواند اشتباه و گذشته سیاه خود را جبران کند. به همین دلیل خود را در خانه محبوس کرده تا از نیش و کنایههای مردم و اهالی روستا در امان باشد. تا اینکه در اثر اتفاقاتی وی مجبور میشود که با مردم رو به رو شود و از غار تنهایی خود بیرون بیاید.
فیلم سینمایی «من و زیبا» در واقع از سنتها و آداب مردم سخن میگوید، سنتهایی که امروز با ورود مدرنیته به نظر نسل جوان کنونی رنگ کلیشه و فراموشی به خود گرفتهاند و تبدیل به رسوماتی کهنه شدهاند. ازطرفی فیلم در یک محدوده زمانی مشخص درنگی نیزبر شرایط کنونی موسی و اشاراتی گذرا بر وضعیت گذشته این شخصیت نیز دارد و تلاش میکند تا تصویری درست از ویژگیهای روانشناختی نقش درذهن مخاطبان خود شکل دهد. با توجه به اینکه فیلم در طبیعتی روستایی و سرشاراز جاذبههای جذاب و دیدنی شکل گرفته و گذری هم به سنت عزاداری و نوجه سرایی در ماه محرم و عاشورا نیز دارد، تاجایی که در سکانس اتنهایی فیلم موسی برای توبه و بخشش گناهان خویش با در دست داشتن افسار اسب محبوباش «زیبا» در مراسم گرداندن «ذوالجناح» که «ماریا» دختر بچه مسیحی هم سوار براوست، قدم در میدان روستا و مراسم عاشورای حسینی میگذارد تا با نوحه سرایی از خداوند و در درجه دوم از مردم آبادی طلب عفو و بخشش کند. هر چند کارگردان و فیلمنامه نویس اثر تلاش میکنند در سکانسهایی این چنینی از شعار زدگی و اسیر ملودرامهای سطحی شدن پرهیز کند اما باتمام این تلاشها فیلم اسیر برخی از کلیشههای رایج در سینمای ایران میشود و به نوعی در دام مفهومگرایی بیش از اندازه خود غرق میشود. تا جایی که حتی سکانس جذاب آمدن موسی و نوحه حزن انگیز سرشار از افکتهای صوتی و تصویری با صدای پرستویی هم نمیتواند برای مخاطب قابل باور باشد. البته نباید از فراموش کرد که ساخت فیلمهایی مذهبی و دینی مانند «من وزیبا» که قرار است به معناگرایی هم در فیلم توجه شود حرکت در لبه تیغ است ذرهای اشتباه فیلمنامه نویس و کارگردان اثر ممکن است به کلیت ساختار فیلم خدشه وضربهای جبران ناپذیر وارد کند. در واقع در این اثر آدمها در موقعیت تراژیکی قرار میگیرند و همه در مقابل سرنوشت تسلیم میشوند.
در فیلم «من وزیبا» کارگردان اثر توجه ویژهای هم به حضور کودکان دارد، کودکانی که نماد پاکی و درستکاری هستند وموسی شخصیت اصلی فیلم به دلیل اینکه به بزرگترها اعتماد کافی ندارد اغلب وقتها درد و دلهای خود را با دختربچهای به نام ماریا بیان میکند ومحرم اسرار او ماریا به حساب میآید. ازطرفی کارگردان تاکید فراوانی بر احترام فرزندان گذشته بر فرزدندان عصر کنونی نیز دارد، تا جایی که شخصیت پسر جوان «جعفر» با بازی «شهاب حسینی» با وجود اینکه جوانی رشید وبرومند است اما حیای خود را فراموش نکرده و حد وحدود خود را میداند در تمام شرایط به پدراش احترام میگذارد و در مقابل مخالفتهای او تندی و بیادبی نمیکند.
همچنین این فیلم تاکیدی هم به نزدیک بودن دین اسلام و مسیحیت دارد، جایی که دختر بچه فیلم «ماریا» وقتی ناامید و خسته میشود به خانه موسی مراجعه میکند در مقابل هم در سکانسی ما میبینیم که موسی از ماریا میخواهد که نوار را برای کشیش پرکند. موسی در این نوار توبه خود و اعتماد به رحمت الهی را بیان میکند و برای ماریا که قلب بیماری دارد از خداوند طلب شفا میکند. در اینجا مخاطب متوجه زیبایی نوع ارتباط مسلمانان با خدا و توبه به درگاه وی، در قیاس با روش مسیحیان میشود. همچنین مخاطب به نزدیکی ادیان الهی هم پی میبرد. اینکه همه پیامبران خدا برای یک هدف و مقصود که همان دعوت به راستی و درستی باشد آمده بودند. در چند نمیتوان کتمان کرد که ساخت و تولید فیلمهای فاخر کاری سخت وطاقت فرساست و نیاز به حمایت دارد و به لحاظ بهرهمندی از محتوای ارزشی و آموزنده باید به عنوان ابزاری مناسب برای ارتقای سطح کیفی و کمی سینمای کشور در برنامههای مسئولان و اهالی سینما لحاظ شود و به طور کلی میتوان گفت که سینماگران و هنرمندان سینما میتوانند با بهره گیری از داستانهای قرآنی و زندگی ائمه اطهار دست به تولید فیلمهای سینمایی تاریخی و معاصر با مضامین مذهبی و دینی بزنند. چرا که سینما در شرایط کنونی میتواند با الگوسازی برای مخاطب از طریق ساخت و نمایش فیلمهایی با مضامین دینی و مذهبی در حل معضلات مختلف جامعه و دفع آسیبهای اجتماعی راهحلهای فرهنگی ارائه کند و باعث شود که انسان معاصر به جای کج رویها به سمت پلههای ترقی و کمال گام بردارد.