مسئولان قدر هنرمند را تا زنده است بدانند
امین‌الله رشیدی در گفتگو با هنرنیوز؛
مسئولان قدر هنرمند را تا زنده است بدانند
رشیدی هنرمند پیشکسوت خطاب به مسئولان گفت: مسئولان باید قدر هنرمند را تا زنده است بدانند!
 
تاريخ : چهارشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۲ ساعت ۰۸:۵۱
امین‌الله رشیدی آهنگساز و خواننده آواز سنتی ایران چند کلامی درباره استاد حافظی با هنرنیوز سخن گفت. او درباره استاد فریدون حافظی می‌گوید: یاحقی بدیعی را اسطوره صد ساله اخیر می‌دانست. یکی از بزرگان می‌گوید: «هیچ کس به طور کامل نمی‌میرد. انسان‌ها یک زندگی دوم در ذهن ما دارند. » حافظی برای من همیشه زنده است.

وی درباره آغاز آشنایی اش با استاد فریدون حافظی می گوید: آشنایی من با استاد حافظی در سال 1327 اتفاق افتاد. آن روزها در دفترخانه‌ای کار می‌کردم در خیابان شاه‌آباد که در طبقه دوم ساختمان قرار داشت. در طبقه اول این ساختمان فروشگاهی بنام فرهمند وجود داشت که صاحب آن قاسم جبلی بود. روزی سردفتر استاد حافظی را برای نهار دعوت کرد و قاسم جبلی نیز آن روز پیش ما آمد. عکس آن روز خاطره‌انگیز را برای همیشه نزد خود نگه داشتم.
 
وی درباره امتداد دیدارهایش با استاد حافظی پس از آن روز می‌گوید: نخستین ایستگاه فرستنده را دیویی که در اردیبهشت 1319 تاسیس شد؛ ایستگاهی که در نزدیکی سید خندان بود و ما هر روز از آن‌جا زنده و مستقیم برنامه‌های آوازی و موسیقایی خود را برای مردم اجرا می‌کردیم. آن‌زمان هنوز ضبط صوت به ایران نیامده بود؛ تا سال 1334 برنامه‌های رادیو زنده برگزار می‌شد. یکی از خاطرات من در رادیو که هرگز آن را فراموش نخواهم کرد؛ شبی بود که قرار بود با قوامی برنامه‌ای درباره ارتش اجرا کنیم. علی تجویدی رهبر ارکستر بود. وقتی استاد سومین قطعه را آغاز کرد؛ به سرفه افتاد و از من خواست تا کار او را ادامه دهم. من شعر دیگری از مجموعه را خواندم و کار را پایان دادم. در واقع نجات دادن یک قطعه موسیقایی برایم بسیار ستایش برانگیز بود.ما در برنامه‌های رادیو همدیگر را می‌دیدیم. او در گروه ارکستر استاد روح الله خالقی کار می کرد و علاوه بر نوازندگی و تک نوازی آهنگسازی می‌کرد. ما بارها همدیگر را ملاقات کردیم تا آن که به مناسبت انتشار آلبوم من با عنوان عطر گیسو در 1384 دانشگاه کاشان از ما دعوت کرد و برنامه ای با عنوان سفری به باغ خاطره‌ها ترتیب دادند. فریدون حافظی نیز در این برنامه دعوت شده بود.


خرداد ماه بود. سه شب در این مراسم حضور داشتیم؛ مخالفی را که در مراسم تشییع او پخش شد؛ نواختند و شعر پرویز خائف را با او خواندم:
 
بیهوده مانده‌ایم شگفتا فسانه چیست؟   ‌‌      جز غم نماند، ماندن ما را بهانه چیست
طوفان سهم گین بلا در کمین‌گه است               در رهگذار صید غم آشیانه چیست؟
دریادلیم و غرقه ذورق شکسته ایم                تا بیکرانه‌گیست، غم بیکرانه چیست؟
هنگام های های غریبانه گریه هاست        ای بی ترانه شب به از این بهانه چیست؟
 
به همین منوال یکدیگر را در فرهنگسراها و برنامه‌های گوناگون گاه گاه می‌دیدیم و در بزرگداشت هایی که پس از مرگ برای هنرمند برگزار می‌شود. 
 
این هنرمند خطاب به مسئولان به توجه و حمایت معنوی از هنرمندان تاکید و خاطرنشان می‌کند: بارها به مسئولان گفته ام و امروز دوباره تکرار می‌کنم؛ هنرمند تا زنده‌است باید مورد اقبال و توجه قرار گیرد. پیش از مرگ باید به حال او رسیدگی شود. لازم نیست به حال مادی او رسیدگی کنند! همانقدر که حال او را بپرسند و تا زنده‌ است گرامیش دارند کافیست. بارها این نکته را در مصاحبه های خود تکرار کرده ام. امروز من تنها کسی هستم که در دهه های سی و چهل هنوز آثار ساخته نشده دارم. آهنگ‌هایی که عطر دهه سی و چهل دارد. اما هیچ کس برای ساخت آن‌ها از من حمایت نکرد و هیچ گوشی صدای مرا نشنید.
کد خبر: 59475
Share/Save/Bookmark