« تا حالا چیزی راجع به "مایكل آنجلو" شنیدی؟
اون یه هنرمند مشهوری بود كه دوران میانسالیش رو تو ایتالیا زندگی می كرد. همه توی كلاس ادبیات انگلیسیبه نظر میاد می شناسنش، چون وقتی من فكر كردم كه اون از فرشته های اعظمه ، همه بهم خندیدند. به اسمش میاد كه فرشته باشه ،نه ؟ مشكل من با كالج اینه كه توقع دارم چیزهایی رو بدونم كه تا حالا یاد نگرفتم. بعضی وقتا خیلی خجالت می كشم. اما حالا دیگه وقتی دخترها راجب چیزی حرف می زنن كه من نشنیدم، تو ذهنم نگه می دارم و توی دایرةالمعارف دنبالش می گردم. روز اول یه اشتباه وحشتناكی كردم . یه نفر اسم " ماریك مترلینك " رو آورد و من پرسیدم سال اولیه ؟! این جوك همه جای كالج پخش شده. ولی در هر صورت من هم به اندازه بقیه تو كلاس می درخشم، حتی بیشتر از بعضی هاشون !» بخشی از نامه جودی آبوت به بابا لنگ دراز.
زهره شکوفنده اهل تهران با مادری اراکی و پدری کرمانشاهی متولد ۱۳۲۹ است. او عاشق سفر است اما مشغلهی کاری خیلی به او مجال نمیدهد. هرچند صدایش در آنسوی سیم پیام مثل یانگوم، سوسانو، دونگییی و یا حتا جودی آبوت بابا لنگ دراز نیست تا آنجا که من شک میکنم و میپرسم به عنوان مدیر دوبلاژ این مجموعه میتوانید بگویید دوبلور صدای دونگییی کیست؟ و او در پاسخ باخنده میگویید خودم و من خیالم راحت میشود اما شادابی و جوانی شخصیتهای دوبله شده در صدایش همچنان موج میزند تا آنجا که من بیاختیار به یاد این سخن میافتم « تنها صداست که میماند»
آیا تا به حال به کرمانشاه سفر کردید؟
هرچند آنجا سرزمین پدری من است اما تا کنون سفری به این خطه نداشتم. اما اصفهان، شیراز، اراک، کرمان و یزد هم رفتم. شمال را هم که همهی ایرانیان حداقل یک بار رفتهاند.
کدامیک از این شهرها را بیشتر دوست دارید؟
شیراز خیلی زیباست. نقاط دیدنی بسیاری دارد به گونهای که در دوبار سفرم به شیراز همچنان جاهای دیدنی بسیاری است که متأسفانه فرصت بازدید آن فراهم نشد.
از طرفی به نظرم مردم شیراز اصالت ایرانی بودنشان را خیلی خوب حفظ کردند.
این اصالت ایرانی چه بوده که شما را جذب خود کرده است؟
هنوز همان آداب و رسوم و پایبندی به اخلاقیاتی که مخصوص ما ایرانیان است مخصوصاً مهماننوازی و لهجه شیرازی آنها، هر چند من در سوته دلان به این لهجه صحبت کردم اما تا دو سه سال پیش به این شهر سفر نکرده بودم و مهمان نوازی آنها مثال زدنی است.
صدای شما را با یانگوم، سوسانو، دونگیی میشناسیم. آیا تا به حال سفری به کره داشتید؟
به کره خیر اما سفیر کره در ایران برای سریال یانگوم یکبار تمام عوامل ایرانی دوبله و پخش را به سفارت دعوت کردند. غذا و لباس و رفتارشان را دیدم.
غذاهایشان چگونه بود؟
غذای خیلی خوبشان را که به ما پیشنهاد کردند اصلاً به مزاج ما سازگار نیست. آنها همه چیز را خام میخورند در حالی که ما همهی غذاها را یا پخته میخوریم یا سرخ کرده .
چرا برای ایرانیان جذاب است سریالهای کرهای را نگاه کنند؟
برای این که روحیه آنها به ما ایرانیان نزدیک است. آدمهای خیلی احساساتی و پایبند اصول و اخلاقیاتشان هستند.
آنها با فیلمهایشان که دست برقضا برای ایرانیان جذاب است آداب و رسوم و تاریخشان را به نمایش میگذارند. چه چیزی در فرهنگ ما این جذابیت را دارد که تبدیل به فیلم و سریال شود و به جهان معرفی گردد؟
خیلی چیزها اما پیگیر نبودند که آنها را به دنیا نشان دهند. اخیراً مقداری به لهجهها توجه میکنند سادهترینشان همین چهارشنبه سوری و عید نوروز است. مراسمی که ما داریم و یا حتا غذاهای لذیذی که هیچ جای دنیا با آن آشنا نیستند. همسر برادر من که به عنوان یک خارجی ۴۰ سال با برادرم زندگی میکند روز اول سفر به ایران از قیافهی قورمه سبزی، زرشک پلو و ته چین اصلاً خوشش نیامده بود اما حالا از ما بهتر این غذاها را درست میکند.
از سوغاتیهای اراک و کرمانشاه چیزی بخاطر دارید؟
بله، نان برنجی و کاک کرمانشاه شاهکار است. خیلی خوراکیهای خوشمزهایی دارند که آدم وقتی یادش میافتد، آب دهانش را غورت میدهد. گوش فیل و فتیر اراک هم معروف است. جالب است بدانید من سقز را برای نخستین بار اراک خوردم. یا یک نوع سقز دیگر هم دارند که قهوهای تیره و گرد است که من هیچ جای دیگر به غیر از اراک ندیدم.
غذای سنتی هست که در سفرها به یادتان مانده باشد؟
کلم پلو شیراز و یک نوع آش مخصوص یا شله شیرازی. همینطور چون شوهرم اهل جنوب است قلیه ماهی جنوبی ها و یک مایعی بنام هشرو که در شکم ماهی میگذارند و برای من خیلی خوشمزه و خاطرهانگیز است.