دولت دهم دوره دوران بلوغ مدیریت در سینمای ایران بود
مهدی عظیمی میرآبادی در گفتگو با هنرنیوز:
دولت دهم دوره دوران بلوغ مدیریت در سینمای ایران بود
مهدی عظیمی میرآبادی گفت: مدیریت سینمایی در دهه ۶۰ به گونه ای بود که تمامی تصمیمات سینمایی پشت درهای بسته اتخاذ می شد و به دلیل نبود نهادهای اطلاع رسانی، اعتراض هیچ سینماگری هم به گوش جامعه نمی رسید.
 
تاريخ : دوشنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۲ ساعت ۱۱:۲۰
مهدی عظیمی میرآبادی در گفتگو با خبرنگار سینمایی هنرنیوز در مورد پرهیز از به کارگیری مدیریت سینمایی در دهه ۶۰ و۷۰ افزود: دوره‌ای که آقای بهشتی و دیگران مسئولیتی در سینما داشتند یک نوع حالت تحکمی در سینما حاکم بود. متاسفانه در این دوره، برخوردی که با هنرمندان و سینما گران می‌شد برخوردهای قیم مآبانه بود. به عبارت دیگر، ما با شیوه مدیریتی «پدر حاکم» نه پدر مصلح روبرو بودیم.

بعد از انقلاب به فارابی نیاز پیدا کردیم

وی اضافه کرد: شاید این شیوه مدیریتی لازمه آن زمان بود. چرا که تازه انقلاب شده بود و ما هنرمندان انقلابی نداشتیم و باید نیروسازی می‌کردیم. لذا شیوه مدیریتی آن زمان می‌طلبید که چنین مدیریتی اعمال شود. تشکیل بنیاد سینمایی فارابی در همین راستا بود. والا قبل از انقلاب هم، ایران سینما داشت اما سینمای قبل از انقلاب نیاز به فارابی نداشت. چرا بعد از انقلاب ما نیاز به فارابی داشتیم به خاطر‌‌ همان نگاه «پدر حاکم» بود که در سال‌های ابتدایی انقلاب نیاز داشتیم و فکر می‌کنم تا بعد از دوره آقای ضرغامی، سینما به همین شیوه مدیریت می‌شد اما مدیریتی که در زمان آقای «داد» شد به دلیل اینکه مدیریت سینمایی کشور به این نتیجه رسیده بود که دیگر نیازی به شیوه مدیریتی «پدر حاکم» با فیلمسازان نیست. بنابراین بخشی از تصمیمات و نظارت‌ها به سینماگران و صنوف واگذار گردید.

«مدیریت ر‌ها»سینمای ایران را از جامعه دور کرد

وی ادامه داد: واگذاری بخشی از تصمیمات به صنوف که در دوره اصلاحات اتفاق افتاد نشان داد این نگاه، نگاه زود هنگامی بوده است یعنی در دوره آقای «داد»، بخشی از تصمیمات و نظارت‌ها به سینماگران واگذار شد، چون نظارتی هم مثل نظارتی که در سیستم دولتی حاکم بود در صنوف وجود نداشت. لذا آثار و تبعاتی را بوجود آورد که خوشایند جامعه نبود به طوری که در آخر دوره اصلاحات، دیدیم به دلیل شیوه «مدیریتی ر‌ها» اغلب آثاری که در سینما به نمایش در می‌آمد آثاری نبودند که به درد جامعه بخورند در نتیجه، مخاطب آن آثار را پس زدند و کسی از آن‌ها استقبال نکرد.
این تهیه کننده سینمای ایران با اشاره به دوره بعد از اصلاحات تصریح کرد: در این دوره که جامعه شاهد تغییر وضعیت سیاسی کشور بود مدیریتی برسرکار آمد که می‌خواست همه چیز را به صورت شفاف در اختیار مردم بگذارد. بنابراین دیگر نمی‌توانست شیوه مدیریتی به صورت «قیم مآبانه» قبل از دوره اصلاحات یا به شیوه «ر‌ها» در زمان اصلاحات باشد، چرا که در این زمان، سینما به شرایط بلوغ رسیده بود و حالا می‌توانست بخشی از تصمیم گیری سینمایی را در اختیارب بخش خصوصی بگذارد.
عظیمی میرآبادی که از این دوره به عنوان «دوره شفاقیت تصمیمات» نام برد یادآور شد: در این دوره به دلیل پیشرفت تکنولوژی و گسترش رسانه - چه در حوزه مکتوب و چه در حوزه دیجیتال - شرایطی ایجاد شد که می‌بایست تمامی تصمیماتی که اتخاذ می‌شود، تصمیم‌هایی باشد که همه از آن اطلاع داشته باشند به طوری که بتوانند راجع به آن اظهار نظر کنند. شاید بتوان به صورت بدبینانه، این دوره را دوره «بحران اظهارنظر» ذکر کرد چرا که هرکسی آزاد بود نظرش را بیان کند و بسیاری از نظر‌ها، به دلیل حمایت‌های رسانه‌ای که از آنان می‌شد فضا را به نحوی مدیریت می‌کرد که آن فضا حتی نسبت به آن واقعیت، تفاوت آشکاری پیدا می‌کرد. بنابراین در این دوره، هر تصمیمی که درباره سینما گرفته می‌شد - چه از جانب فیلمساز و چه از جانب مدیران سینمایی - باید تصمیمات مبتنی بر منطق و قابل اجرا باشد و به همین دلیل می‌توان از این دوره به عنوان دوره «بلوغ مدیریت سینمایی» یاد کرد.

دوران بلوغ مدیریت سینمای ایران

مدیر عامل موسسه سینمای مقاومت انقلاب اسلامی اظهار داشت: در دوران بلوغ مدیریت سینمایی، مدیران سینمایی دیگر نمی‌توانند پشت درهای بسته، تصمیماتی را برای سینما بگیرند. دیگر نمی‌توانند بر اساس منویات و تمناهای شخصی و نگاه‌های گروهی، تصمیماتی را اتخاذ کنند. این درحالی است که این دوره نیازمند به اتخاذ تصمیم‌های معقول‌تر و حساب شده‌تر است. به همین دلیل است که مدیریت دهه ۶۰ دیگر نمی‌تواند جوابگوی مشکلات سینمای ایران باشد.
وی با بیان اینکه بلوغ مدیریت سینمایی از اواسط دولت نهم شروع شد و همچنان باید ادامه پیدا کند یادآور شد: مدیریت در این دوره سخت‌تر است چرا که کوچک‌ترین تصمیم‌های یک مدیر، مورد نقد و ارزیابی دیگران واقع می‌شود و حوزه‌های نظارتی همچون مجلس شورای اسلامی و قوه قضائیه در بخش حکومتی و صنوف سینمایی و همچنین نهادهای تاثیرگذار در حوزه سینما، می‌توانند به این تصمیمات ورود پیدا کنند. لذا ما نیازمند به «مدیریت در می‌دان» و نه مدیریت در پشت درهای بسته داریم تا تصمیمات قابلیت اجرا داشته باشند.
تهیه کننده فیلم سینمایی «سیب و سلما» گفت: در دهه ۶۰ همه تصمیمات پشت درهای بسته اتخاذ و اجرا می‌شد و تقریبا به دلیل نبود نهادهای اطلاع رسانی مناسب، هیچ سینماگری هم قادر به اعتراض نبود چرا که حرفش به گوش جامعه نمی‌رسید و چه بسا کسانی هم که اعتراض می‌کردند این اعتراض به ضررشان تمام می‌شد.

تفاوت ممیزی در دهه 60 با امروز

عظیمی میرآبادی با اشاره به تفاوت ممیزی‌های دهه ۶۰ با این دوره افزود: شورای نظارت و ارزشیابی در دولت دهم، اصلاحاتی که از برخی فیلم‌ها داشت شاید بیشتر از چند ثانیه یا حداکثر بیشتر از چند دقیقه نبود مگر فیلمی که به طور کل اشکال داشت که کلیت آن گوشزد می‌شد که می‌بایست تجدید نظر شود. اما در دهه ۶۰، بدون کمترین ترحم و تفاهم، بعضی از فیلم‌ها تا حدود ۲۰ دقیقه ممیزی می‌شدند و باید حذف می‌شدند تا بتوانند پروانه نمایش بگیرند. حالا شما تصورکنید یک فیلم ۹۰ دقیقه‌ای اگر۲۰ دقیقه آن حذف شود آیا دیگر قابل نمایش خواهد بود؟ ما در آن مقطع، شاهد چنین مدیریتی بودیم.
وی در خاتمه تاکید کرد: در این زمان چاره‌ای جز حرکت به سوی شیوه مدیریت در میدان نداریم وگرنه به تدریج از میدان مدیریت خارج خواهیم شد.
کد خبر: 63506
Share/Save/Bookmark