پخش «در چشم باد» همانند جریان تولید این مجموعه تلویزیونی خبرساز و پر از افت و خیز بود؛ مجموعهای که به تعبیر برخی یک اثر قابل توجه تاریخی و به اعتقاد گروهی دیگر مجموعهای دور از انتظار از فیلمسازی چون مسعود جعفری جوزانی بوده است.
به گزارش هنر نیوز به نقل از خبرآنلاین، «در چشم باد» حاصل پنج سال تلاش گروه تولید این اثر بود، گروهی که با امید بسیار برای دستیابی به موفقیتی ارزشمند در عرصه مجموعهسازی وارد میدان شد، در ایران و تاجیکستان و آمریکا کار کرد تا در نهایت مجموعهای به دست آمد که جمعه شبها روی آنتن شبکه اول رفت و همانند هر اثر تاریخی در جریان پخش با چالشهایی در مورد مطابقت با تاریخ و مانند اغلب آثار درجه الف ویژه صدا و سیما با مشکل نامتناسب بودن تعداد قسمتهای مجموعه با کشش و جاذبه قصه مواجه شد.
روایتها از «در چشم باد» متفاوت است، روایت کارگردان که حامی همهجانبه کار است تا محقق و تدوینگر و بازیگران. بخشی از اشکالاتی که در جریان پخش به این مجموعه گرفته شد متوجه ناظرانی بود که مسئولیت تطابق داستان با دورههای تاریخی و سایر جزئیات را به عهده داشتند.
از نگاه کارگردان
مسعود جعفری جوزانی کارگردان پیشکسوت و خوشنام سینمای ایران است؛ کارگردانی که از سالهای اولیه انقلاب اسلامی، جزو پایهگذاران سینمای تازهای در ایران بود و فعالیت آن سالها اعتباری بسیار برای این کارگردان به وجود آورده است. جوزانی که به واسطه کارهای سینماییاش با فضای آثار تاریخی بیگانه نبود، در دهه ششم زندگی خود سراغ ساخت مجموعهای تاریخی با عنوان «در چشم باد» رفت؛ مجموعهای که جوزانی دلمشغولی خود را برای ساخت این اثر چنین توصیف کرد: «طبیعی است هر کس دلش برای این آب و خاک میتپد، دغدغه تاریخ معاصر ایران را در ذهن داشته باشد. چرا که جایگاه امروز ما، حاصل عملکرد دیروز پدرانمان بوده است. من پیشتر هم فیلمهای «شیر سنگی» و «در مسیر تند باد» را ساخته بودم اما به علت آزارهایی که در جهت ساخت آنها دیده بودم، دیگر نمیخواستم دست به چنین عملی بزنم تا اینکه آقای رضا انصاریان یک روز به جوزان فیلم آمدند. روز خوبی بود، گپی زدیم و استکانی چای خوردیم از من خواستند با هم همکاری کنیم و کاری درباره تاریخ معاصر ایران بسازیم. من به شدت جذب شیرینی برخورد و کلام ایشان شدم و انگیزه ساخت به وجود آمد. به هر حال این ایجاد انگیزه عمل مهمی بود که توسط آقای رضا انصاریان به وجود آمد و خود ایشان هم یکی از پژوهشگران بودند. من بابت این عمل همیشه قدردان ایشان هستم.»
او درباره موارد جذاب این کار به خبر گفت: «در چشم باد به معنی دقیق کلمه «ایرانی» از کار درآمده است. از «ایرانی» بودن مجموعه منظورم حوزه گسترده فرهنگ پارسی گویان است که تا قسمتی از شبه قاره هند را در بر میگیرد. این حوزه وسیع سهم قابل توجهی در رشد و تمدن جهان داشته و دارد. این نگاه در شکلگیری شخصیتهای مجموعه «در چشم باد» نقش کلیدی داشتند و هر کدام از شخصیتها باید قسمتی از فرهنگ جغرافیای بزرگ پارسی گویان را به نمایش میگذاشتند. بنابراین از رفتار و کردار اقوام مختلفی که مردم این جغرافیای عظیم را به وجود میآورند - تا فولکلور و گفتوگوهای آنها باید تحقیق میشد تا امکان شخصیت پردازی واقعی به وجود میآمد. آن گونه شخصیتهایی که به شکل طبیعی بتوانند در بحرانهای سیاسی اجتماعی عکسالعملهای واقعی و طبیعی از خود نشان بدهند. آدمهایی که حامل روح ملی ایران بزرگ باشند.»
او درباره انتخاب قصه اصلی مجموعه گفت: «عشق سرآغاز هر حرکت و انگیزه زیستن است هیچ درامی بیعشق شکل نمیگیرد. هیچ اتفاق قابل ذکری بیعشق واقع نمیشود. طبیعی است که عشق محور اصلی این مجموعه باشد. چه انگیزهای قویتر از عشق ممکن است شخصی را وادار کند تا سینهاش را سپر سرب داغ دشمن کند. هسته اصلی مجموعه «در چشم باد» عشق به معنی وسیع کلمه است.عشق است که شخصیتهای مجموعه «در چشم باد» را پله پله بالا میبرد. عشق است که عباس را از حجله رفتن با تازه عروس باز میدارد و به میدان رزم میکشد تا اسطورهاش کند. عشق بیژن را وا میدارد که با یک هواپیمای کوچک به غولهای شرق و غرب هجوم بیاورد. این عشق است که هم او را آواره میکند و هم به آغوش وطن برمیگرداند. تاریخ را خوب مطالعه کنید، ببینید! در این مملکت هر وقت ما عاشق شدیم، دشمنان وحشت کردند و جنگ به ما تحمیل شد.»
جعفریجوزانی درباره تصویر مناطق مختلفی از کشور در این مجموعه و گسترده کردن داستان در شهرهای مختلف گفت:«در کنار رویدادهای تاریخی، ما سعی کردیم تصویر جغرافیایی ایران را هم نشان بدهیم. از فضای سرسبز شمال، تا مناطق برف خیز و کویر جنوب را به تصویر بکشیم. این عمل به ما کمک میکرد تا آیینها، آداب و رسوم، گویشها و نحوه لباس پوشیدن اقوام مختلف کشورمان را که نمایشگر روح ملی است نشان بدهیم.
او تولید این مجموعه را کاری گروهی ارزیابی کرد و گفت:«به جرأت میتوان گفت یک گروه بیش از دو هزار نفره این مجموعه را ساختهاند. من هم فقط یکی از آنها بودم که اقبال یاریام کرد و فرمان این ماشین عظیم در دستم قرار گرفت.»
جوزانی همچنین اهداف خود را از ساخت مجموعهای تاریخی چنین تشریح کرد: «مجموعه «در چشم باد» سعی داشت با واقع بینی و به دور از دروغپردازی، تاریخ معاصر ایران را بازسازی کند. شاید جاهلهای تاریکاندیش و بد سرشت هم بیدار شوند و ببینند، عمل آنهاست که فقر و خفت برای فرزندانشان به جای میگذارد. این مجموعه سعی داشت به مردم این دیار یادآور شود که هر وقت ملت و قدرت حاکم یکی شدهاند، شکوه و عظمت و پیروزی نصیبشان شده و هر وقت دست اجنبی را بوسیدهاند خفت و تحقیر ملی را قسمت خود کردهاند.»
او ادامه داد: ««در چشم باد» قصد داشت حافظه تاریخی بیدار شده ملت شریف ایران را بیدارتر کند و به آنها یادآوری کند که به لحاظ جغرافیایی در چشم باد ایستادهایم و همواره باید بیدار و هوشیار به منافع ملی و اعتقادی خود پایبند باشیم تا عزت و شرف خود را حفظ کنیم و آیینه بهتری برای نسل آینده به جا بگذاریم و به دولتمردان هشدار بدهد تا وقتی به پشتوانه این ملت و در کنار آنها باشند آسیب ناپذیرند.»
این کارگردان همچنین درباره طراحی صحنه و لباس «در چشم باد» گفت: «تحقیق و پژوهش برای ساختن یک کار تاریخی سنگ اول و ستون اول طراحی فیلم است. اگر ما این کار را انجام ندهیم، نمیتوانیم فیلم را درست بسازیم و اگر ستون اول غلط بنا شود، مابقی ستونها نیز غلط گذاشته خواهد شد. همینطور چنانچه از ابتدا بدون تحقیق و یا حتی با تحقیق جهتدار ستونی را بنا کنیم، تا پایان کار فرمایشی و دروغ جلوه خواهد کرد و دروغ بوی مشمئزکنندهای دارد که هر عامی آن را درک میکند.»
جوزانی همچنین درمورد گریم بازیگران گفت: «امروز افتخار ما در ایران این است که تکنیک در امر گریم تا حد زیادی پیشرفت کرده و گریمورهایی داریم که اگر بهتر از گریمورهای جهان نباشند، کمتر نیستند. پیوست اهمیت بسیار زیادی در مجموعه داشت. ما نسبت به شخصیت مان که پیر شده، کار را شکل می دهیم. برای مثال نادر شخصیتی است که اهل مشروب و خوشگذرانی است و به خودی خود زیر چشمانش آویزان و حتی پوستش پیرتر از برادرش میشود که در فیلم هم رعایت شد.»
از نگاه تدوینگر
مهدی حسینیوند، مسئولیت تدوین مجموعه تلویزیونی «در چشم باد» را برعهده داشت. او درباره نوع کار خود در این مجموعه و چگونگی تدوین آن به خبر گفت: «کار در «در چشم باد» به دلم نشست و آن را دوست داشتم. حرفه تدوین به گونهای است که مواد خامی در اختیار تدوینگر قرار میگیرد و این فرد موطف است با خلاقیت خود و نظارت کارگردان اثری قابل قبول ارائه دهد. تدوین مجموعه «در چشم باد» حاصل همفکری من و جوزانی بود. در حد توان خود تلاش میکردم ایدههایی که متناسب با این کار بود عرضه کنم و تلاش کنم کار به سمتی پیش برود که نتایج خوب و مثبتی به دست آید.»
او درباره جزئیاتی که برای تدوین این کار مدنظر داشته، گفت: «در این مجموعه با سه مقطع از تاریخ مواجه بودیم که قرار شد هر یک از این مقاطع با توجه به ویژگیهایش ریتم مناسب خود را برای تدوین داشته باشد. برای ایجاد فضایی متناسب با بخش اول مجموعه که مربوط به اوایل 1300 بود، ریتم کندتری را برای تدوین انتخاب کردیم. این اتفاق کاملاً آگاهانه رخ داد و به گونهای بود که بتواند فضاهای ایجاد شده را برای تماشاگر باورپذیرتر کند.»
او ادامه داد: «دو مقطع دیگر نیز همسو با زمان خود تدوین شدند به این ترتیب که هرچه به سالهای اخیر نزدیکتر میشدیم سعی میکردیم شیوه مدرنتری برای تدوین برگزینیم. لختیهایی که گاه در شکل تدوین بخشهای قدیمیتر داستان دیده میشد بر همین اساس بود.»
حسینیوند همچنین در مورد نحوه کارگردانی جوزانی گفت: «جعفری جوزانی دقت نظر بالایی در جریان تولید این کار داشت. او به جزئیات صحنه و بازیها و تمامی مواردی که لازم بود برای ساخت کار رعایت شود، احاطه داشت و این را در مورد تدوین نیز اعمال میکرد.»
این تدوینگر درباره انتقاداتی که مربوط به طولانی شدن کار مطرح میشود، گفت: «هرچند که نظرات مطرح شده در این مورد کاملاً محترم است، اما من به عنوان کسی که درگیر این مجموعه بودم هیچگاه در از دیدن آن خسته نشدم. مسئله این است که وقتی کسی به تماشای «در چشم باد» مینشست باید میپذیرفت که با یک رمان روبرو است و نباید انتظار یک داستان کوتاه راداشت.»
او ادامه داد: «خواننده رمان میداند در بعضی از بخشهای داستان، قصه اصلی به گونهای به کناری رها شده و توصیفاتی را از شخصیتها شاهد خواهیم بود. این مسئله به نظر میرسد هیچگاه از نگاه برخی مخاطبان مورد توجه قرار نگرفت. در چنین کاری حتی توصیف برخی حرکات شخصیتها جزو داستان است و نباید انتظار کشید هرچه زودتر قصه به پایان برسد.»
حسینیوند معتقد است این کمحوصلگی در مواجهه تماشاگران با «آشپزباشی» نیز دیده میشود: «به نظر میرسد توان و تحمل تماشاگر امروز پایین آمده، زیرا انتقاد مشابه طولانی شدن کار را در مورد مجموعه «آشپزباشی» نیز شاهد هستیم. تصور میکنم مشکل از جایی شروع میشود که تماشاگر با هدف خواندن یک داستان کوتاه، خواندن یک رمان را آغاز میکند.»
از نگاه محقق
فتحالله جعفری جوزانی، پژوهشگر این مجموعه تاریخی در ارتباط با اهمیت تحقیق در ساخت آثار تاریخی و منابع مورد استفاده با اشاره به اینکه پژوهش، جستجوی علمی برای یافتن حقایق مربوط به موضوع است، به ایرنا گفت: «پژوهشگر حاصل پژوهش خود را در اختیار نویسنده قرار میدهد تا او بتواند با استفاده از واقعیتها فیلمنامه خود را بنویسد. در نتیجه بدون تحقیق و پژوهش درست نمیتوان یک اثر تاریخی و ماندگار ساخت.»
او درباره چگونگی پژوهش در مورد سکانسهای مربوط به نمایشهای سنتی و عروسکی این مجموعه، اظهار داشت: «بازیها، متلها و شعرها در کتابهای تاریخی وجود ندارند، اما در بسیاری از موارد روشنگر واقعیتها هستند. ما اینها را از ادبیات معاصر استخراج کردیم. در بسیاری کتابهای تاریخی اوضاع و احوال مملکت را در آن مقطع زمانی، همراه با آزادی نگارش کردهاند، اما شاعری که در همان دوران زیسته میگوید (با مشت و لگد مگو که آزادی هست / با ناله ز من شنو که آزادی نیست).»
این مترجم و پژوهشگر با بیان اینکه مطالعه ادبیات معاصر حقیقت را روشن می کند، یادآور شد: «بنابراین در پژوهش مجموعه «در چشم باد» ما فقط به خواندن کتابهای تاریخ بسنده نکردیم. اشعاری از نسیم شمال و دهخدا که در بخشهایی از سریال با ریتم خوانده شد، همگی در خدمت پیام و هدفی که سریال دنبال میکرد، بوده است.»
او به بخشهایی از فاز اول مربوط به مبارزات جنگلیها اشاره کرد و خاطرنشان شد: «عدهای از جنگلیها مبارزه را رها کرده، اسلحهها را تحویل دادند و ریشهای خود را تراشیدند. عدهای با کشتی از کشور خارج شده و بعضی هم به زندگی زیرزمینی و یا انواع دیگر مبارزه روی آوردند. در همان مقطع سلمانی که مشغول تراشیدن ریش اینها است شعر «سبیل آمده و ریش قدغن شد» و «گفتم چو بیایی غم دل با تو بگویم / دیگر چه بیایی چه نیایی قدغن شد» را می خواند. این چند شعر وصف حال آن روز است که در کتابهای مرسوم تاریخ وجود ندارد و باید در تاریخ اجتماعی یا ادبیات به دنبال آن گشت.»
فتح الله جعفری جوزانی در ارتباط با منابع مورد استفاده برای قسمت های مربوط به کشته شدن تعداد زیادی از مردم ایران بر اثر قحطی و گرسنگی در جنگ جهانی دوم بیان کرد: «در فهرستی که تهیه کردیم 140 جلد کتاب تا آن مقطع خوانده شده بود. ضمن اینکه تا پایان کار نیز تعدادی به آن اضافه شد. اما این یک واقعیت است که نه تنها در ایران بلکه در چند کشور دیگر هم که متفقین یا متحدین به خاطر جنگ جهانی دوم اشغال کرده بودند، مشکلات متعددی از جمله قحطی و گرسنگی پیش آمد. واقعیت این است که علی رغم اعلام بیطرفی از سوی ایران باز هم این کشور اشغال شد. در نتیجه متفقین برای حضور در ایران و استفاده از راهها و وسایل نقلیه و سایر امکانات باید به ایران هزینههایی را پرداخت میکردند که البته مقرون به صرفه نبود.»