چرا وضعیت سفید را می بینیم؛
عشقِ سالهای ِ جنگ
تاريخ : يکشنبه ۸ آبان ۱۳۹۰ ساعت ۱۱:۰۷
روزهای جنگ گذشت؛ حالا هر چند وقت یکبار، فیلم سینمایی؛ تله فیلم و گاه مجموعهای تلویزیونی ما را به آن روزها میبرد؛ اما در پرداختن به جزئیات اغلب یا ناتوان میماند و یا کاملاً به بیراهه میرود. اما چرا ما شبها منتظر میشویم تا تیتراژ زیبای «وضعیت سفید» آغاز شود و ما را به درون چند خانواده ببرد؟ آنچه ما را ترغیب به دیدن میکند چیست؟
آغازی همراه با خاطره
شاید بشود گفت «وضعیت سفید» ضربه اول را در همان تیتراژ میزند؛ فکرش را بکنید جلوی تلویزیون ایستادید و در حال عوض کردن شبکهها هستید؛ یکدفعه با تصاویری مواجه میشوید که شما را به روزها و ماهها و سالهای دهه شصت میبرد؛ مردم در صف نان و نفت هستند؛ ماشینهایی که تردد میکنند تفاوت چندانی ندارند و تاکسیها همه نارنجیند؛ این پلانها یکی پس از دیگری میگذرد و همه بیانگر طبقات مختلف و میانی جامعه و زندگی آنها در آن روزگار است. تیتراژ شما را به کلی از تعویض شبکه منصرف میکند؛ حالا آماده شدهاید برای اینکه مجموعه تلویزیونی را ببینید که نعمتالله ساخته. روایتی مصداقی از زیست مردمانی که از طبقه متوسط جامعهاند با تمام علایق و سلایقشان؛ با دردها و شادیهایشان و با آمال و آرزوهایی که انگار جنگ هم آنها را کم و غیر قابل دسترس نکرده است.
خانوادهها و رفتارهایی که میشناسیم
در این مجموعه با چند خانواده طرفیم که به درستی نماینده طبقه متوسط جامعه هستند؛ با این تفاوت که برخیهاشان از رفاه بیشتر و عدهای کمتر برخوردارند؛ اما آنچه کاملا آنها را به هم متصل میکند نخست رخدادی بیرونی به نام «جنگ و موشک باران» و دیگری ارتباط «نسبی و سببی» است. نکته مهم این است که دو بزرگ در این مجموعه هست که یکیشان نماید تفرقه افکنی و دیگری نماد دوستی است.
بیش از هر رفتار دیگری آنچه در بین این چند خانواده مورد واکاوی قرار میگیرد برخی روحیههای مردم ایران است که در ایام مختلف و روزگار مختلف تفاوت نکرده و حتی پدیدهای چون جنگ هم نتوانسته آن را پس بزند. «وضعیت سفید» روابطی را روایت میکند که نوعی «جنگ» است. اما با «جنگ» آن روزها متفاوت است. در واقع هر دوی این جنگها نکوهیده است اما آنچه میتواند باعث تعالی شود «آشتی و محبت» است. در واقع تمام رفتارهای خانوادهها در این مجموعه به نوعی خواسته یا نخواسته به سوی تفرقه افکنی میرود اما آنچه در نهایت شکل میگیرد تفوق آشتی بر رفتارهای این خانوادههاست.
«وضعیت سفید» نقد جنگ است در ساحت خانوادهها و مقایسهاش با ساختار جنگی بزرگتر که کشور ما را تهدید میکرد و ما مجبور به دفاع بودیم. در این نقد رفتاری، به نقد برخی دیگر از رفتارهای فردی و گروهی افراد بر میخوریم که باید مورد واکاوی قرار گیرند. یکی اعتیاد دارد؛ دیگری به آزار همه دست میزند تا به مقاصدش برسد؛ آنیکی عاشق است؛ فرد دیگر به دنبال درس خواندن و معلم بودن؛ همه به هر حال درگیر کارند.
آنچه میبینیم جمیع رفتارها و اختلافاتی است که در یک دایره شکل گرفته و سپس یکی یکی حل میشود. این در واقع نگاهی است که در شکل خانوادههای ایران در آن روزگار مرسوم بود و بزرگان خانوادهها نقش به سزایی در ترمیم و اصلاح ساختار اقوام داشتند.