برای پاسخ به چرایی این مسئله که اساسا چه عاملی سبب شده تا مهمترین نوشته های دفاع مقدس به غیر از اسناد و نوشته های پژوهشی که به گذشت زمان و گردآوری ویژه نیاز دارند پس از گذشت ۲۰ سال از جنگ منتشر شوند.
اگرچه در این باره بحث مهمی که مربوط به گستره ارتباطات جمعی از طریق توده رسانه در یک دهه اخیر است امری انکار ناپذیر محسوب می شود اما مسئله مهم تری که وجود دارد این است که با وجود آنکه در سالهای پس از انقلاب اسلامی، پس از جنگ تحمیلی و شاید تا امروز جمع زیادی از نویسندگانی که قلمشان به وسعت تاریخ ادبیات ایران ماندگار شده است در قیدحیات هستند اما چرا اندک افرادی از بین این نویسندگان درباره جنگ نوشته اند؟!
بدون شک نویسندگان روشنفکر بسیاری با لحظه لحظه های فراز و فرود تاریخ این کشور زیسته و نوشته اند؛ پیش از پیروزی انقلاب اسلامی خیل کثیری از این نویسندگان ثانیه به ثانیه با انقلاب همراه شدند و از دهه ۴۰ تا بهمن ۵۷ نوشتند و نوشتند اما از بعد از انقلاب به دلایل زیادی که هم ممانعت های نظام جمهوری اسلامی به دلیل تغییر خط فکری برخی از این نویسندگان را شامل می شد و هم کنار کشیدن خود این نویسندگان از همراهی با جناح های فکری غالب پس از انقلاب اسلامی سبب شد تا شکاف بزرگی در نویسندگی ایران ایجاد شود.
این مسئله رخ نمود خود را در دوره های مختلفی که هشت سال جنگ تحمیلی را شامل میشد در برگرفت؛ اما به واقع جنگ رویدادی نبود که با ایدئولوژی ها و تفکرات گروهی سنجیده شود؛ جنگ بلای خانمان سوزی بود که به یکباره دامن مردم را گرفت و دردهای زیادی را ایجاد کرد که درد همگانی بود اما نویسندگان بیشماری نخواستند از جنگ بنویسند و کاغذ خود را از این درد عمومی سفید گذاشتند در حالیکه جنگ مسئله ای نبود که بشود از کنار آن به تسامح گذشت.
این برزخ نوشتار از سالهای پس از انقلاب شروع شد و کارنامه نوشته های جنگ را از آثار فاخری که می بایست از سالهای نزدیک به جنگ شروع میشد و تا امروز ادامه می یافت خالی گذاشت.
به واقع روشنفکری داستان ایران صدای جنگ را پشت درهای دهه ۶۰ خاموش گذاشت و گشایشی برای آن حاصل نکرد درحالیکه جنگ ابعاد انسانی کلانی داشت که خارج از مرزها و حدود جای پرداخت فراوان داشت که میشد در کالبد کلمه و فن داستان در رگ های آن خون دواند و آن را با وجوه متعالی انسانی اش به نسل بعد شناساند.
امروز اگر نسل نو، از منظر داستان جنگ را نمی شناسند به خاطر عدم تعهد جریان روشنفکری نسبت به حوزه داستان جنگ است؛ چرا کانون نویسندگان ایران با داشتن افرادی که مغز قلمشان پر از استعداد و جوشش بود نباید در این سالها به چنگ می پرداختند؟! و چرا نوشتار جنگ از بین همه داستان هایی که به قلم بسیاری از نویسندگان آمد تنها در معروفترین خاطرات جنگ همچون «دا»، «پایی که جا ماند» و چند کتاب دیگر متجلی شد؟!
پاسخ این مسئله را باید از روشنفکران پرسید که پنداشتند جنگ در حصار ارگان های دولتی است درحالیکه جنگ برای نوشتن به کسی یا چیزی نیاز ندارد و خود فی نفسه همه چیز دارد لیکن دوره های مختلفی که از پس از جنگ در تاریخ ایران گذشت پرسش های دیگری را نیز در این میانه ایجاد کرد که مستلزم تامل فراوان است.
مریم خاکیان