بیژن امکانیان در پاسخ به این پرسش خبرنگار هنرنیوز مبنی بر اینکه آیا شما با چیزی به عنوان بازیگردانی در معقوله سینما تئاترو تلویزیون موافق هستید یا خیر، گفت: خیر، بنده مشکلی با این موضوع ندارم. یادآورمی شوم که در دهه ۶۰ که در فیلم «دبیرستان» بازی کردم در واقع بازیگردانی آن کار را هم به عهده داشتم. و هنوز این مسئله به این شکل در ایران وجود نداشت و در کل پذیرفته نشده بود و دخالت در کار کارگردان محسوب میشد. درست یک روز بعد از فیلم برداری فیلم «دبیرستان» در ساری با دو تا از بچههای جوانی که کارمی کردیم اولین باری بود که جلوی دوربین میرفتند و نقشهای مهمی هم داشتند بعد از اینکه یک روز با آن ها کارکردم؛ از فردا ازمن خواستند که با آنها کار کنم و هدایت شان را به عهده بگیرم که با موافقت کارگردان این کار صورت گرفت.
وی در ادامه افزود: این یک بعد قضیه است اما باید این نکته را در نظر بگیریم فردی که این مسئولیت را برعهده میگیرد تا چه حد نسبت به این کار اشراف دارد. البته این حرفم به این معنا نیست که بازیگردان باید حتماً بازیگر باشد اما در عین حال نباید بیاستعداد هم باشد. این نکته مهمی است چون بازیگری ظرایف و دقایقی دارد؛ که بسیار توضیح دادنش سخت است. یک بازیگردان به نوعی باید این ها را درک کند. در بازیگری دو وجه مهم داریم یکی درک نقش و دیگری اجرای آن است. این دوتا دو بال یک پرنده هستند. درک بدون اجرای درست یا اجرای بدون درک درست باعث میشود؛ تا کار به درستی انجام نشود.
امکانیان در بیان این مطلب که زیباییشناسی درست جزو مواردی است؛ که بازیگردان باید به آن تسلط داشته باشد؛ گفت: قاعدتاً باید زیبایی را بشناسد اما زیبایی یک مفهوم کلی را در بر میگیرد و مقداری تعیین حد و مرز برایش سخت است. اما با پارامترهای مشخص که همگان تایید کردند میتوانیم متری را داشته باشیم. وقتی بحث استعداد را میکنم زیباییشناسی هم یکی از این موارد است. بسیاری از این مسائل باید در خود هنرمند وجود داشته باشد و در طول آموزش تربیت بشود.
بازیگرفیلم سینمایی «تقاطع» در ارتباط با زیرساختهای این حرفه گفت: متن میتواند یکی از زیر ساختها در این حوزه باشد. طبیعی است که اگر شما متن خوبی داشته باشید و در متن نقشها به درستی پرداخت شده باشند، اگرهم تیپ داریم تیپها هم به خوبی نوشته شده باشند دراین حالت بدیهی است کار بازیگردان راحتتر میشود و خود او هم یک ذهنیت درست تری نسبت به متن پیدا میکند با تاکید بر اینکه خودش به فضای کار اشراف داشته باشد. همین اواخر در یکی از پروژههایی که حضور داشتم بازیگردان هم بود اما عملاً نتوانست آن اتفاق را در بازیگران شکل بدهد. وقتی درآخر کار فیلم را دیدم متوجه شدم ایشان درک درستی از کاراکترها نداشته است.
وی در ادامه افزود: اینکه بازیگر فقط دیالوگش را راحت عنوان کند کافی نیست؛ در واقع بازیگردان باید بازیگر را تفهیم کند تا به شناخت درستی از نقش برسد. درک نقش یک بحث است و اجرای درست آن هم بحث دیگری است که هر دو مورد را باید در نظر بگیریم. در بعضی موارد یک آکسیون غلط در بازیگری میتواند پازل شخصیت و حس آن صحنه را خراب کند که بازیگردان به تمام این ریزه کاریها باید اشراف داشته باشد.
امکانیان درارتباط با انتخاب بازیگردان مناسب در پروژهها باید به چه نکاتی توجه کرد؛ گفت: پای فامیل بازی در این تخصص هم باز شده است. در برخی موارد انتخاب این افراد با آشنابازی و بدون در نظر گرفتن تواناییهای فرد و رزومه کاری او در این ضمینه صورت میگیرد. و این افراد وارد این عرصه میشوند. بدون اینکه کارهای قبلی او بررسی شود. ما کمیت را در نظر میگیریم و نه کیفیت؛ ضمن اینکه یک کارگردان خوب و موفق وقتی خودش در جریان کار حضور دارد نباید همه چیز را به پای بازیگردان گذاشت. اگر فیلم از نظر ساختار و سایر موارد ضعف داشت و بازیگردان در این شرایط بتواند بازیهای قابل قبولی از بازیگران بگیرد آن موقع میتوان تاثیر کار آن را دید و دربارهاش اظهار نظر کرد.
این بازیگر در پاسخ به این سوال خبر نگار هنرنیوز مبنی بر اینکه بین بازیگر و بازیگردان چه اتفاقی باید بیافتد تا او فکر نکند فقط یک تقلید کننده است؛ گفت: واقعیت این است که این یک رابطه متقابل بین این دوباید شکل بگیرد. به درک، دریافت، تواناییها و تجربه آن بازیگر هم برمی گردد. حضورخود کار گردان هم بسیار مهم است. تمام اینها مانند یک زنجیره به هم متصل هستند. ابتدا باید به پیشینه نقش بپردازند و در مرحله بعد به نحوه اجرای آن در عمل بپردازند. بازیگردان ممکن است قسمتی از یک حرکت مورد نظر را بازی کند ایرادی ندارد اما این بدون پشتوانه درک درست آن نقش به نتیجه نمیرسد ضمن اینکه بازیگری پیچیدگیهایی دارد که بازیگردان در شرایطی شاید قادر نباشد آن را توضیح دهد اما بتواند از لحاظ اجرا آن را بهتر انتقال دهد. اما چیزی که مهم است و بازیگر باید به آن تسلط داشته باشد؛ ابتدا درک درست و بعد توانایی اجرای نقش است. به هرحال بازیگردان باید با توجه به شرایط و تواناییهای بازیگر روشهایی را پیدا کند که او بتواند در شرایط ایجاد شده بازی را که کارگردان انتظار دارد پیاده کند. تمرینهای دور میزی و رد و بدل دیالوگها نمیتواند مارا به آنچه انتظار داریم برساند.
امکانیان در مورد این موضوع که در برخی موارد بازیگردان در مقام انتخاب بازیگر هم قرار میگیرد چه مسائلی را باید در نظر بگیرد؛ گفت: در واقع این انتخابها تا آنجا که من اطلاع دارم بیشتر بر اساس رفاقتها و روابط ها انجام میشود. در بسیاری از اوقات هم چون یک گروه چند بار با هم کار کردهاند و باهم راحتتر هستند و شاید رفت و آمد خارج از دایره کاری دارند ترجیح میدهند با هم کار کنند. منظورم این نیست که دوستی یا عضو یک گروه بودن ایراد دارد؛ نکته اینجااست که این موارد سبب میشود توانایی افراد دیده نشود و یا اصولاً در انتخابها لحاظ نشود. شما اگر یک بررسی آماری کنید؛ میبینید که یک سری دوستان دائماً دارند با هم کار میکنند. در هر کاری مسئولیت را بین خودشان می چرخانند یک روز یکی کار گردان و دیگری نویسنده و در سری بعد این پست ها هستند که جابه جا می شوند و نه افراد.
وی در ادامه افزود: به عنوان مثال بنده ۲ سال پیش درفیلمی قرار بود بازی کنم و کارگردان بازی من را در کار قبلیام دیده بود و رضایت داشت اما بعد از مدتی متوجه شدم که کار ساخته شده و برای آن نقش از یکی از دوستانشان استفاده کردهاند البته آن نفر بازیگر خوبی بود اما ملاک دوستان آشنایی بود نه توانایی.
گفتگو: علی دهبان