به گزارش هنرنیوز، دکتر حمید عبدالهیان استاد ادبیات داستانی دانشگاه تربیت معلم است و کتاب حاضر اولین مجموعه داستانی است که از این نویسنده منتشر میشود.
این مجموعه شامل هشت داستان کوتاه است که در آن ها به مسائل روزمره و اجتماعی پرداخته است. هر کدام از داستان های این مجموعه در فضای متفاوتی روایت میشوند اما نقطه ارتباط و محور اصلی آن ها مسئله خشونت در بین انسان هاست. خشونت در داستانهای این کتاب گاه به شکل قتل و گاه در اشکال مختلفی چون سرکوب احساسات، و دیدگاه ها و مرگ علایق بیان شده است.
عنوان کتاب برگرفته از بخشی از داستان «عشق و سطر ششم»، یک داستان سه بخشی است که در جایی از آن میخوانیم: «بدو. میدوم. بدو. میدوم. میدوم تا جایی که این صدای ناگهانی کوبنده در هم شکننده ضربه زدن قطع شود. تا جایی که همهمه شنیده نشود. تا جایی که چیزی از درون فشار نیاورد. چیزی از دورن مشت به گوشها نکوبد، لگد بر سینه نزند. انگشت در چشمم نکند. می دم. باید بدوم.شاید بتوانم همیشه بدوم. چقدر بدوم؟ هنوز از جایم تکان نخوردهام. باید بدوم. زرد و خاکستری و قرزم سنگفرش است که میدود. زمین تلو تلو میخورد. زمین نزدیک میشود و باز دور میشود و میکوشدتا صدای ضربه زدن در هم کوب را خاموش کند. زمین به پاهایم چنگ می زند. باید بروم. اگر نمیتوانم بدوم باید بروم. رفتن تنها راه است. بروم تا جایی که زمینش ارام گیرد و آن که در درون لگد می پراند، ساکتشود. چنگ نیندازد. نخراشد. همه از سر راهم کنار می روند. نروید. بمانید. باشید. شاهد باشید. محض خاطر عزیزانتان. یکی مثل خودتان است است که دارد می دود. خودتان را جای من بگذارید، از گل ها فرار نکنید. فردا نوبت خودتان خواهد شد. من هم مثل خودتان زن و بجه دارم. آن ضربه زن را خفه کنید. خفه اش کنید. باور کنید می توانید. از ته دل نعره میکشم ولی نعره ام را نمی شنوم. نعره ان را لب خوانی کنید. به دادم برسید»
داستان «زمزمانه» روایت نویسنده ای است که شخصیت های داستان هایش در زندگی او حضور دارند و او را وادار به نوشتن میکنند.اما همسر او به خاطر تأثیر منفی داستان های او مخالف نوشتن اش است و برای او از روان شناس وقت میگیرد. در داستان «در گوشه تاریک پستوها» جوانی با نام «براهام» شبانه بر بام مردم ده راه میرود و به سوراخ سمبه های زندگی آنان سرک میکشد تا ببیند مردم به چه فکر میکنند و چه چیزهایی را از دیگران پنهان نگه داشته اند. اهالی ده که از این کار او به ستوه آمده اند با پدر براهام اتمام حجت میکنند که اگر براهام را بگیرند، او را حسابی خواهند زد.
«ب مثل بلکک»، «تسلیت»، «هجاهای مکرر نا آشنا»، «مسافر تخت آخر» و «آن که رفت، آن که آمد» دیگر داستانهای این مجموعه هستند و همگی با زبانی ساده و خواندنی روایت شدهاند. روایتی از انسان هایی هر کدام ممکن است در اطراف ما زندگی کنند و درگیر مسائلی از این قبیل باشند.
در ابتدای داستان «هجاهای مکرر نا آشنا» نیز میخوانیم: «احمد رنجبر. اگر کسی می خواست در جمله معرفی اش کند چیزی در این حدود میشد: «مردی که به ندرت حرف میزند.» زنش چند سال پیش ـ یک سال بعد از ازدواج ـ ترکش کرد تا با مردی زندگی کند که احساسات بیشتری داشته باشد. دیگران نمی دانستند، اما خودش می دانست که تقریبا از هیچ چیز نمیترسد. خودش آغاز همه مشکلاتش را از آن شب می دانست. شبی که هنوز هم نمیتوانست تصمصم بگیرد که کابوسی در خواب بوده یا چیزی شبیه به مکاشفه در بیداری. شبی که به شکل عجیبی گسترش پیدا کرده بود و همه روزها و شب های دیگر زندگی اش را بلعیده بود. می توانست آن شب را زندگی واقعی اش بداند و بقیه سال ها و روزها را کابوسی که در آن شب گنجانده شده. گاهی احساس می کرد آنچه بر سرش آمده ناشی از تب و هذیان های همان شب است. شبی که گویا قرار نیست سحر شود.
«عشق و رب به اندازه کافی»، اولیتن مجموعه داستانی از حمید عبدالهیان است که به تازگی توسط انتشارات هیلا روانه بازار نشر شده است. کتاب حاضر در ۹۶ صفحه و شمارگان ۱۰۰۰ نسخه به چاپ رسیده و با قیمت۳۰۰۰ تومان عرضه میشود.