زهرا حبیبی زاد در گفت و گو با هنرنیوز، گامهای نخست برای تشکیل اکوموزه در ایران را انتخاب خانههای بومی، مرمت و سکونت در آن، استفاده از معماری داخلی ساده محلی، پذیرایی با غذای اصیل محلی، درگیر کردن ساکنان محلی در فعالیتهای خود، احترام به فرهنگ و آیینهای مردم بومی، معرفی موسیقی ایرانی، عرفانی و تلفیق آن با موسیقی جهان و معرفی هنرها و صنایع خاص منطقه عنوان کرد.
وی خاطرنشان کرد: گروههایی که به صورت خودجوش و مستقل نگهبان فرهنگ و بوم خود و میزبان توریستها بوده، از آنان حمایت کرده و باعث حفظ و تبلیغ و ترویج فرهنگ و آداب منطقه میشوند اولین اکوموزهداران آینده ایران هستند.
او با تأکید بر این که نیاز به انسجام اجتماعی در پایان جنگ جهانی یکی از دلایل اصلی برای تولید طرحهای خاص در موزه بود، گفت: موزه آبا و اجدادی یک ابتکار واقعی در تاریخ علم موزه داری است که بر روی جوامع محلی متمرکز شده است. مهمترین وظیفه این موزه آبا و اجدادی خدمت کردن به مردم و کسانی است که در موزه فعالیت میکنند. همچنین این موزهها بر هنرهای سنتی و دستی صنایع بومی تاکید دارد.
وی افزود: مسأله دیگر نگاهی است که این موزهها به میراث و تاریخ بومی خود دارند. صفت مهم فعالیت آموزشی، تحرک و خصوصیت رشد و تکاملی در این موزهها
” اکو موزه کمک میکند تا بومیها به میهمانان خود عمق و گستره اعمال، رفتار و صمیمیتهای خود را بهتر به آنها نشان دهند و بهتر بفهمانند. “
است که با نمایش ایستا و بیتحرک اشیا در موزههای سنتی در تضاد است.
حبیبی زاد تصریح کرد: نوع دیگر موزه، اکو موزهها هستند بر پایه ویژگیها و نیازهای فرهنگی – محیطی شکل میگیرد و به طور کلی پدیدهای است که میراث، طبیعت، تاریخ، فرهنگ و صنعت را ارج مینهد و باعث حفظ و ارتقا آن میشود.
این کارشناس موزه با بیان این که در موزههای سنتی عناصر تشکیل دهنده موزه « مکان »، « اشیا» و « مردم» هستند، اظهار کرد: در موزه، « مکان»؛ همان ساختمانی است که موزه نام میگیرد. « اشیا» ؛ مدارک ، اسناد و مجموعهها هستند و « مردم» ؛ یعنی موزهداران و بازدیدکنندگانی که با موزه درگیر هستند. اما در اکو موزه،« مکان» ؛ قلمرو یا سرزمینی است که افراد در آن زندگی میکنند. « اشیا» ؛ میراث و حافظه طبیعی، تاریخی، فرهنگی و صنعتی آن منطقه است و «مردم »؛ موزهداران، بازدید کنندگان و ساکنین آن قلمرو هستند.
حبیبیزاد تصریح کرد: اکو موزه آیینهای است که قومی، ملتی، امتی، جامعهای ( خرد و کلان ) در آن مینگرد تا خود را در آن بازشناسد. جایی است که این مردم بیان سرزمینی را که به آن وابستهاند، در آن میجویند، مردمانی که به این قلمرو پیوند خوردهاند و تداوم نسلهای سلف خویشند.
او خاطرنشان کرد: اکو موزه کمک میکند تا بومیها به میهمانان خود عمق و گستره اعمال، رفتار و صمیمیتهای خود را بهتر به آنها نشان دهند و بهتر بفهمانند.
وی با اشاره به این که اکو موزه پیوند انسان و طبیعت را نشان میدهد، گفت: همچنین باعث میشود انسان در آن، در محیط طبیعیاش تفسیر و تبیین شود. طبیعت در آن به حالت وحشیاش ولی به صورتی نمایش داده میشود که جامعه سنتی و جامعه صنعتی آن را مطابق با خواستههای خود درآورده و با خود منطبق کرده است.
این کارشناس موزه اظهار کرد: این
” صفت مهم فعالیت آموزشی، تحرک و خصوصیت رشد و تکاملی در این موزهها است که با نمایش ایستا و بیتحرک اشیا در موزههای سنتی در تضاد است. “
نوع موزه به ما نشان میدهد که انسان در کجا ظاهر شده، مرحله به مرحله و طبقه به طبقه در طول زمانهای ماقبل تاریخ و تاریخی در آن زیسته، از آن گذر کرده و به زمانی رسیده که در آن زندگی میکند.
حبیبیزاد گفت: اکوموزه همچنین بیانگر آن است انسان در ناحیه معین جغرافیایی خرد و کلان در روی زمین چگونه زندگی میکرده، چگونه زندگی میکند و احتمالاً چگونه زندگی خواهد کرد. به نظر خودش چگونه این زمین را از نظر فیزیکی( مقابله جغرافیایی انسان با طبیعت ) و شیمیایی ( مقابله فرهنگی و تکنولوژیکی انسان و طبیعت با زندگی خود)، یا نیازهای جسمی و روحی خود منطبق کرده و چگونه خود را با آن انطباق داده و چگونه از آن بهره برداری کرده، میکند و خواهد کرد.
او اضافه کرد: یکی از نکات جالب توجه آن است تنوع اکوموزهها نامحدود است و در هیچ جا نمیتوان دو اکوموزه را یافت که شبیه هم باشند، همه آنها متفاوتند و بسته به این که فرهنگ خاص و موقعیت آن مکان چه عرضه کنند، تغییر میکند.
وی یادآور شد: اکو موزهها موزهای نیست که فقط برای گذشته و در حافظه ماندن باشد. بلکه آزمایشگاهی است که در آن جوامع با کمک هم آینده میسازند.
این کارشناس موزه در مورد تجارب جهانی به اکوموزه سوگا اشاره کرد که اولین اکو موزه چین است.
او بیان کرد: اکوموزه دریاچه دنیش، موزهای بدون دیوار که در دانمارک بنا شده ، اکو موزه هیرانوچو در ژاپن، اکو موزه تورینو در ایتالیا، اکو موزه تویا لیک ژاپن، اکوموزه هالانگ در ویتنام نمونههای موفق جهانی هستند.
حبیبی زاد درباره ضرورت ایجاد اکوموزهها گفت: مطالعه تجربههای کشورهای موفق در شکلگیری اکوموزهها نشان داده که همواره پس از آن که چالش و نیازی در منطقه منجر به بحران شده است، مقامات محلی و آگاه منطقه به همراه کارشناسان، صاحبنظران و نمایندگان مردم بومی در پی چارهاندیشی و حل بحران بودند که تشکیل اکوموزه را بهترین راه حل دانستهاند.