به گزارش هنرنیوز به نقل از روابط عمومي فرهنگسراي فردوس، در این نشست نمایش نامه« خشت خام خانه» به نویسندگی و کارگردانی علی اصغری نمایش نامه خوانی و سپس توسط دکتر فارس باقری(مدرس، منتقد و نمایش نامه نویس) به همراه بهزاد صدیقی(پژوهشگر، منتقد و نمایش نامه نویس) مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
علی اصغری پس از خوانش این نمایش نامه در رابطه با این نمایش نامه گفت: در این نمایش نامه سعی شده براساس معماری شهر و طبقه بندی اقشار جامعه و مناطق آن تهران را ترسیم کنم.
وی ادامه داد: تمام تلاش من این بود که داستان را با توجه به این که شخصیت های نمایش نامه با مشکلات عدیده زندگی روبرو هستند به طور غیر مستقیم امیدوارانه به پایان برسانم.
دکتر فارس باقری در ادامه این نشست در خصوص نمایش نامه گفت: خشت خام خانه یکی از نمایش نامه های خوب مجموع نمایش های سی امین جشنواره بین المللی تئاتر فجر بود که در یک مجموعه منتشر شده و من قصد دارم در این جلسه درباره ساختمان و معماری این متن صحبت کنم.
وی افزود: ما در این نمایش نامه با واقعیت داستانی نمایش نامه روبرو هستیم نه ما به ازاهای بیرونی واقعیت، بنابراین اثر به صورت غیر مستقیم جهان آدم هایی را که نویسنده نوشته است مورد توجه قرار می دهد البته دراین متن هیچ کدام از شخصیت ها به عنوان شخصیت اصلی مطرح نیستند بلکه شخصیت اصلی نمایش نامه مکان رویداد این قصه یعنی خانه است و نویسنده در واقع با توجه به شناختی که از آدم های قصه اش دارد دست به یک انتخاب خیلی خوب از مکان داستان و آدم ها و بحث ها زده است و مکان را به عنوان یک عنصر قالب در اثرش نشان داده است و کنش شخصیت ها را براثر آن تعریف می کند.
باقری همچنین در خصوص محتوای اثر یادآور شد: نمایش نامه در مورد فروپاشی وضعیت به خوبی توانسته حرف خود را بیان کند و در واقع در خصوص زوال به طور حساب شده ای سخن گفته است در این اثر همچنین همه آدم ها زندگی موقتی دارند و شخصیت ها به طور موقتی در محل زندگی خود ساکن هستند و خانه متعلق به هیچ یک از آنها نیست.
او ادامه داد:در مفهوم نمایش نامه هیچ گونه شتابی وجود ندارد و مفهوم اثر، کنش شخصیت ها و کاراکترها است. اين منتقد و پژوهشگر در ادامه پيشنهاد داد از آنجا كه اثر خيلي قصهگويي دارد و نويسنده درواقع در حجم زيادي قصه ميگويد و آدمهاي نمايشنامه قصههاي زندگي خود را به طور مفصل تعريف ميكنند، نياز به اين همه قصه گفتن نيست. نمايشنامه ميتواند از پايان صحنه دوم شروع شود، اما نمايشنامه ويژگي ديگري نيز دارد كه مربوط به پايانبندي داستان نمايش ميشود. در واقع نويسنده بهترين بخش خود را در پايانبندي تصوير كرده است و اگر غير از اين ميشد اثر به نابودي گرايش پيدا ميكرد.
اين مدرس دانشگاه اظهار داشت: با اين نسبت، پايان داستان در صحنه نهم خيلي موجز و به درستي توسط نويسنده نشان داده شده است. كاراكترها و شخصيتهادر صحنههاي ابتدايي زياد حرف ميزنند و نويسنده به تفضيل و طولاني آنها را معرفي ميكند، اين نوع معرفي ضرورت چنداني ندارد.
وي تصريح كرد: از ويژگيهاي ديگر اين اثر زبان كاراكترها و رابطه آنها با يكديگر است. نويسنده اين دو را به خوبي تصوير كرده و فضاسازي نمايشنامه از طريق زبان متفاوت آدمها مشخص ميشود. اثر آنجا كه مربوط به صحنههاي موجز است و شخصيتها به طور كامل قصه زندگي خود را تعريف نميكنند موفقتر است. از اين رو بايد يادآور شوم در هر نمايشنامهاي اثر بر پايه رابطه آدمها شكل ميگيرد نه قصهگويي آنها، قصهگويي يكي از عناصر درام محسوب ميشود.
بهزاد صديقي در ادامه سیزدهمین نشست "صحنه کاغذی" ضمن اشاره به زبان آدمها، طبقه اجتماعي و رخدادهاي درون اثر، گفت: نمايشنامه «خشت خام خانه» از آدمهايي سخن ميگويد كه متعلق به طبقه پايينتر از متوسط و پايين شهر هستند. نويسنده با درايتي كه داشته توانسته از خانه به عنوان كليتي همچون يك رخدادگاه مهم استفاده كند و از اين مفهوم به عنوان يك نماد و نشانه بهره گرفته است.
وي ادامه داد: براساس اشاره نويسنده در اين نشست درخصوص پژوهش و تحقيق درباره موضوع داستان نمايشنامه، او به خوبي زبان هريك از آدمهاي اثرش را با توجه به شخصيتي كه دارد و تعلق به هريك از اقشار جامعه در متن خود نشان داده است. نويسنده از طريق همين زبان دست به فضاسازي زده و ناتمام ماندن برخي از موضوعات فرعي نمايشنامه را به طور عمدي انجام داده تا اثر اصلي پس از به پايان رسيدن در ذهن مخاطبانش شكل بگيرد.
اين منتقد اظهار داشت: توجه به اين امر در واقع از مسائل مهم و عمدهاي است كه هر نمايشنامهنويسي تلاش ميكند با پايانبندي باز يا نيمهباز، قصه اصلي درامش را در اذهان مخاطبان تصوير كند. «نمايشنامه خشت خام خانه» با توجه به زيادهگوييهايي كه دارد، برخي از آدمهاي اثر در دو سه صحنه ابتدايي حضور پررنگي دارند.
وي افزود: البته نبايد ناديده بگيريم كه اثر جزو نمايشنامههاي بسيار موفقي است كه ميتواند با مخاطبان زيادي ارتباط برقرار كند و به لحاظ موضوعي جزو نمايشنامههاي رئاليسم اجتماعي محسوب ميشود كه توسط نمايشنامه نويسي معاصر به نگارش درآمده است.
صديقي در پايان، گفت: اين اثر به دليل قوتها و موضوعي كه دارد ميتواند از منظرهاي مختلف با ذهنيتهاي گوناگون مورد مداقه و كندوكاو قرار بگيرد.
محمدرضاعليمرداني يكي از نقشخوانهاي اين اثر در ادامه نشست ضمن اشاره به شهامت قلم نويسنده سخناني را در باره اثر مطرح كرد و از اين منظر كه واقعيتهاي جامعه را به نمايش گذاشته است تحسين كرد.
اين هنرمند همچنين اثر را به دليل موضوع انتخابي جزو آثار جهاني قلمداد كرد كه مي تواند در هر جغرافيايي روي صحنه اجرا شود.
اين نشست با استقبال مخاطبان و پرسش و پاسخ آنان و مدعوين به پايان رسيد.