کارگردانهایی که خواستههای نامعقول از مرکز داشتند
چرا عطارپور، موسائیان و قاسمی دوباره به مرکز گسترش آمدند؟!
از اتفاقات دوره مدیریت جدید در مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی یکی این است که سه تن از فیلمسازان کشور که فیلمهای مستندی را در زمان محمد آفریده مدیرعامل اسبق مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی کلید زده بودند با گذشت چند سال، اینک با دریافت بودجههای جدید در دوره مدیریت کنونی مرکز گسترش، قصد به پایان رساندن فیلمهای خود را دارند.
تاريخ : يکشنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۳ ساعت ۱۲:۵۸
این کارگردانان در زمان مدیریت شفیع آقا محمدیان بر مرکز گسترش نیز برای به اتمام رساندن فیلمهای خود تقاضای بودجههای جدیدتری را کرده بودند که گویا آقا محمدیان با این مبالغ موافقت نکرده بوده و این فیلمها بدون اینکه فیلمسازان آنان پاسخگوی کار خود باشند همچنان نیمه کاره رها شده بودند اما اینک همین فیلمسازان با اخذ بودجههای جدید از مدیریت جدید مرکز گسترش درصدد به پایان رساندن فیلمهای خود هستند.
متاسفانه نگاههای سیاسی برخی از فیلمسازان به مدیریتها سبب شده است که آنان علی رغم آغاز کردن بعضی از پروژههای فیلمسازی در دوران یک مدیر، فیلمها را – شاید به عمد – به پایان نمیرسانند و همچنان منتظر رو کار آمدن مدیران هم سو با خط و ربطهای سیاسی خود هستند که این اتفاق در تولید سه فیلم تولید مرکز گسترش که استارتش در دو دوره مدیریت آفریده خورده، اینک قرار است در دوره طباطبایی به پایان برسد. مستندهای «سمفونی ایران» به کارگردانی وحید موسائیان، مستند «در آفتاب شمس» به کارگردانی ارد عطارپور و «گزارش شنبه» با موضوع زندگی شهید محمدعلی اندرزگو به کارگردانی علی محمد قاسمی از آن دست پروژهها هستند.
شاید یکی از موضوعاتی که در این میان مورد توجه باید قرار گیرد این است که بودجه این فیلمها به دلخواه کارگردان و تهیه کننده به تکرار «متمم» میخورد و افزایش مییابد. وقتی مدیری همسو با کارگردان باشد، اشکالی در این میان برای متممها به وجود نخواهد آمد؛ این موضوع آشکارا کارگردان و تهیه کننده را تحریک میکند که کار را زمانی به سرانجام برساند که مدیر همسو با علائق اقتصادی! او بر سر کار باشد؛ نه اینکه کار تا چه حد مهم است که درست و سر زمان مورد توافق به پایان برسد.
امید است که هنرمندان کشور با توجه به رسالت فرهنگی خود که همواره جایگاهشان بالاتر از سیاست قرار دارد هرگز در دام مباحث سیاسی و جهت گیریهای فکری و حزبی نیفتند و با آزادگی و استقلال به فعالیتهای هنری خود ادامه دهند. اینکه ما با نگرش مدیری همسو نباشیم و مدیریت آن را برنتابیم و به فکر تسویه حسابهای سیاسی باشیم و در این بین، پروژههایی را قربانی کنیم تا اینکه مدیر مورد نظر ما برسر کار بیاید بدور از رسالت فرهنگی خواهد بود.