انتشار عکس‌های عمارت مسعودیه دلسوزی ناشیانه بود
سید محمد بهشتی:
انتشار عکس‌های عمارت مسعودیه دلسوزی ناشیانه بود
فروش کاشی‌های دزدیده‌شده از کاخ نیاوران، بازتاب گسترده‌ای در شبکه‌های اجتماعی داشته؛ با وجود تکذیب این ادعا از سوی کارشناسان، از سیدمحمد بهشتی، رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی، پرسیده‌ایم که آیا حساس‌شدن مردم نسبت به اخبار فرهنگی جامعه خوب است و اگر خوب است، این حساسیت را چطور می‌شود مدیریت کرد.
 
تاريخ : يکشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۵ ساعت ۱۶:۲۵
به گزارش هنرنیوز؛ شرق نوشت:در ادامه حاصل گفت و گو با سید محمد بهشتی، رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی را می خوانید:

انتشار گسترده خبر سرقت و فروش کاشی‌های تاریخی در تهران و بعضی از شهرهای کشور را چطور ارزیابی می‌کنید؟

اینکه قطعاتی از بناهای تاریخی توسط برخی دزدیده شود، موضوع تازه‌ای نیست اما اینکه جامعه ما دارد آرام‌آرام نسبت به این اخبار حساسیت پیدا می‌کند، موضوع جدید و به نظر من، مثبتی است. نگاهی به آثار تاریخی ایرانیان در موزه‌های مختلف دنیا، نشان می‌دهد که تا پیش از این، حساسیتی در زمینه سرقت برخی از آثار تاریخی وجود نداشته اما اکنون، جامعه کم‌کم دارد نسبت به این مسائل حساسیت نشان می‌دهد و چنین اتفاقی خوشایند است. در مثل می‌توان گفت که دزدها در دستبرد به خانه‌ها از پول و جواهرات خانه نمی‌گذرند اما اگر روزی به ما خبر بدهند که یک دزد، تابلوهای نقاشی یک خانه را به سرقت برده، این خبر تلخ یک ‌سویه خوب نیز دارد و آن این است که حتی دزدهای ما هم در حال فرهنگی‌شدن هستند.

‌با این‌ حساب باید در برابر این‌همه خبر عجیب‌وغریب که در شبکه‌های اجتماعی دست‌به‌دست می‌شود چه کرد؟

به‌تازگی در یادداشتی با عنوان «مدیریت دلواپسی» به این موضوع اشاره کردم که واکنش و حساسیت افکار عمومی به مسائل فرهنگی مثبت است اما باید مراقب بود که در حقیقت چه کسی و با چه هدفی این حساسیت را دارد مدیریت می‌کند؛ آیا واقعا خیرخواه جامعه است یا قصد سوءاستفاده سیاسی دارد، چراکه سوءاستفاده از چنین حساسیت‌هایی می‌تواند منجر به صدمه‌خوردن آن ارزش شود. دراین‌میان، گروهی دست به فریب‌دادن جامعه می‌زنند، پیازداغِ ماجرا را زیاد می‌کنند تا اذهان عمومی، از موضوع اصلی منحرف شده و اعتماد جامعه نسبت به متخصصان امر یا متصدیان امور سلب شود.

وظیفه نظام‌بخشی به این حساسیت‌ها با چه گروهی است؟

می‌دانید، وقتی که ماجرای پزشک خمینی‌شهری اتفاق افتاد، حساسیت‌هایی در جامعه به وجود آمد اما گروهی از این حساسیت‌ها برای بی‌اعتمادکردن مردم نسبت به جامعه پزشکی کشور و وزارت بهداشت استفاده کردند. خب، سؤال اینجاست که هدف به‌وجودآوردن چنین حساسیت‌هایی مگر افزایش میزان سلامت در جامعه نیست؟ با بی‌اعتمادکردن مردم به وزارت بهداشت و جامعه پزشکی چطور می‌توان شاهد افزایش سلامت در جامعه بود؟ اتفاقات اخیر عمارت مسعودیه هم یک مثال دیگر است؛ برخی از رسانه‌ها که در این مسئله متخصص نبودند نه‌تنها به نقش خود که اطلاع‌رسانی است اکتفا نکردند بلکه خودشان را در مقام کارشناس و مدیر قرار دادند و یک موضوع علمی و حرفه‌ای، چنین به حاشیه کشیده شد.

درباره انتشار عکس‌های عمارت مسعودیه، شاید بهتر است از واژه دلسوزی استفاده کنیم.

اگر دلسوزی هم باشد، دلسوزی ناشیانه است. اگر به‌عنوان رسانه، حساسیتی را در جامعه ایجاد کنید با زیر سؤال‌بردن بنیه کارشناسی و مدیریتی کشور، این سؤال پیش می‌آید که چرا سراغ تمامی پرونده‌های این‌چنینی نمی‌روید. درخشان‌ترین کار مرمتی کشور در عمارت مسعودیه اتفاق افتاده بود و عکاسی خانم اخلاقی هم زیر نظر بهترین کارشناسان حال‌حاضر میراث فرهنگی کشور در این بنای تاریخی انجام شد، اما برخی رسانه‌ها به‌جای هدایت جامعه به سمت رفتارهای واقع‌گرایانه، رفتار احساساتی و رمانتیکی از خود نشان دادند که نمونه‌اش را بارها دیده‌ایم.

وقتی که جامعه ما آبستن اخباری چون فروش بلیت وی‌آی‌پی بازی فوتبال یا فروش یک خط تلفن است، فکر می‌کنید رسانه‌ها باید در کدام‌سو بایستند؟

جامعه ما این توان را دارد که برخوردی واقع‌گرایانه با مسائل اطرافش پیدا کند اما اگر به‌درستی به این مسیر هدایت نشود، توان تشخیص «توهم» از «واقعیت» برایش سخت خواهد شد. کار رسانه، دقیقا نزدیک‌کردن مخاطب به همین واقعیت است، نه هیزم‌ریختن دلسوزانه بر آتش توهم. رفتار مسئولانه رسانه، نقد منصفانه با درنظرگرفتن جوانب مثبت و منفی یک اتفاق است و اگر در مسیر برانگیختن احساسات مردم پیش برود، در کوتاه‌مدت مردم را ناامید و در بلندمدت، خود را بی‌اعتبار می‌کند.
کد خبر: 91523
Share/Save/Bookmark