سخنگوی همیشه پاسخگوی سازمان سینمایی، باید جور پاسخ ندادنهای بقیه مسئولین سازمان سینمایی را هم بکشد. رجبی فروتن در همه این یک سال به جز هفتهای که جراحی دندان داشت و نمیتوانست حرف بزند، پاسخگوی خبرنگاران بود، حالا در آستانه اتمام دوره سازمان سینمایی گزینه خوبی برای گفتگو درباره عملکرد این دوره است.
آقای فروتن درست ۲ سال پیش، معاونت سینمایی وزارت ارشاد به چیزی به نام سازمان سینمایی تبدیل شد. اتفاقی که با کلی حرف و حدیث پیش آمد و تبلیغات دولتی فراوانی هم در حاشیهاش شکل گرفت.اتفاقی که به انتظار و تصور برای یک تغییر اساسی در سینمای ایران به شدت دامن زد. الان تقریبا ۲ سال از آن روز میگذرد و راس سینمای ایران را به مدت ۲ سال یک سازمان مستقل اداره کرده است.واقعا تفاوتی به وجود آمد؟
به طور طبیعی معمولا همه سازمانها، چه دولتی و غیر دولتی هر چند وقت یکبار به اقتضای شرایط روز و برای اینکه بتوانند راههای بهتری برای رسیدن به اهدافشان جست و جو کنند در صدد باز تعریف و تجدید مهندسی تشکیلات و ساختارهای خودشان برمیآیند. معاونت امور سینمایی هم قبل از اینکه تبدیل به سازمان سینمایی بشود در سه دهه گذشته بارها در درون خودش بعضی از تشکیلات و ادارات ستادی خودش را تغییر داد و ترمیم کرد و به هر حال سعی کرد به اقتضای انتظاراتی که از این سازمان میرود، شاکلهای با شرایط روز را برای خودش درست کند. اینکه چرا در یکی دو سال اخیر تشکیل سازمان سینمایی بیش از سالهای گذشته مورد توجه قرار گرفته است؟ برای این خاطر است که در گذشته باید شاهد یک سری تغییرات سطحی در معاونت سینمایی میبودیم اما این تغییرات انجام نشد تا اینکه در سطح وسیعی معاونت به سازمان سینمایی تغییر شکل داد.
به همین دلیل شاهد توجه و کنجکاوی بیشتر علاقمندان و اصحاب رسانه شد. نفس این کار، یک کار طبیعی است و فقط در این دوره چون، ابعاد گستردهتری داشت مورد توجه قرار گرفت.
هدف اصلیای که برای تغییر معاونت به سازمان سینمایی دنبال شد این بود که ما جایگاه و منزل اداری و سازمانی و دیوانی سینما را در کشور ارتقا ببخشیم. تجربه اداری بر این حکم میکند که هر گاه سازمانی بتواند در بین دیگر سازمانها جایگاه بهتری پیدا کند و ارتقا پیدا کند به همان اندازه بیشتر مورد توجه قرار میگیرد و به همان جهت اعتبارات مادی بیشتری را به سمت خودش جلب میکند.
به هر حال وقتی سازمان مستقل از وابستگی سنتی به وزارت فرهنگ و ارشاد بتواند حوایج و نیازهای خودش را تامین کند، مطمئن باشید که میتواند سرعت بیشتری را به اجرای برنامههاش ببخشد و انتظاراتی را که از او میرود، بتواند زودتر جامه عمل بپوشاند.
از سوی دیگر میدانید که خروجی سینما فقط در فیلمی که در سالنهای تاریک به نمایش در میآید نیست و محدود به آن نخواهد شد. امروزه سینما تجلیات مهمی دارد. فیلم کوتاه، مستند، عرضه فیلم در فضای مجازی، عرضه فیلم در فرمت ویدئو و اشکال متنوع دیگری که اقتضا میکند سازمانی با قد و قوارهها و استانداردهای بزرگتر و رفیعتری بتواند به تمام جنبه های سینما فکر کند و توامان جنبههای صنعتی، هنری، فرهنگی و اجتماعیاش را بتواند پیش ببرد.
سازمان سینمایی با این هدف کار خودش را آغاز کرد که بتواند با یک ساز و کار اجرایی قویتر و بهتری بتواند اهداف خودش را دنبال کند و انتظارات را جامه عمل بپوشاند.
اینها همه اهداف و سیاستها و منظورهای تبدیل معاونت به سازمان سینمایی بود. در حوزه نظری ما هم با شما همعقیدهایم و اصولا مبحث قابل بحثی هم نیست. طبیعی است که وقتی یک معاونت سازمان شود این اتفاقات خوب برایش باید بیفتد. اما کمی هم برگردیم روی زمین سف و سخت. دو سال گذشته است و دوباره سوالم را تکرار میکنم. سازمان شدن معاونت سینمایی در این ۲ سال چه نفعی برای سینمای ایران داشت؟ چه مانعی از سر راه سینمای ایران برداشت؟ دوست دارم عینی حداقل به یک مورد اشاره کنید
افرادی چون من در زمره کارگزاران و شاغلین در دولت دهم هستیم. بهتر این است که قضاوت را بر عهده دیگران بگذاریم و بر عهده همه کسانی باشد که از مجموعه خدمات و فعالیتهای ما بهره مند میشوند. آنچه را که مدعی آن هستیم در گزارشات موجود است. ولی باز به عنوان یک کارگزار کوچک عرض میکنم این دولت هم مانند دولتهای پیشین قطعا نقاط عطف و نقاط ضعفی دارد که بخشی از آن برگرفته یا میراثی از دولتهای پیشین است و نقاط ضعفی هستند که نیازمند اهتمام و عظم ملی سایر دستگاهها است، برای اینکه بتوانیم این نقاط ضعف را کاملا مبنایی و ریشه ای حل کنیم، اگر سوال کنید که منظور من و اشاره من به چه دسته از نقاط ضعف است میتوانم به طور صریح عنوان کنم که کمبود سالنهای سینما، کمبود سالنهای نمایشی در کشور یکی از نیازهای عمده و مبرمی است که ما سالها از آن رنج میبریم و به دلایلی که من و شما میدانیم متاثر از شرایط اقتصاد عمومی کشور است.
به نظر میآید که اگر تهران و شهرداری تهران را استثنا کنیم، ظاهرا نهادهای عمومی در کلان شهرها و دیگر شهرها، عِده و عُده لازم را برای ساخت و ساز پردیسهای سینمایی را ندارند تا بتوانند در غیاب بعضی از شهرداریها، بتواند این نیاز را برطرف کنند. می خواهم بگویم عارضه کمبود سالن در کشور یکی از نکات اداری است که متاسفانه، خودش را به رخ ما میکشد و دولت هم به فراخور و تناسب امکانات و اعتباراتی که اختیار داشت، صرفا انرژی خودش را معطوف بازسازی و نوسازی ناوگان موجود کرد. به این شرح که اگر سالنهایی در کشور وجود داشتند که مختصات لازم و قابلیت لازم را به بازسازی سالن جدید داشتند، با حفظ اسکلت ساختار کلی، تلاشمان بر این بود که از طریق موسسه سینما شهر به احیای آن سالن بپردازیم که نقطه عطف آن در بازسازی پردیس سینمای هویزه شهرمشهد است. در سال گذشته با اعتباری بالغ بر ۷ میلیارد تومان و با تعویض کردن سه سالن آن به ۵ سالن کاملا مدرن توانستیم ناوگان سینمایی را حداقل در شهرستان مقدس مشهد به یک وضعیت ویژهای متمایل کنیم.
این به نظرم بارزترین کار سازمان سینمایی در جهت کمک به سینمای ایران بود.
سال ۹۱ سال پر تنشی برای سینمای ایران بود، نمیخواهم دوباره آن بحثهای بیفایده فیلم تحریمی اکران در سینماهای حوزه هنری و شورای صنفی را باز کنم. اما انگشت اتهام صریحی در جریانات جنجالی سال پیش به سمت سازمان سینمایی روانه بود. انگشت اتهام سکوت. سازمان سینمایی سال گذشته کاملا منفعلانه فقط در حال نظاره بحران بود.
به نظر من سازمان سینمایی تلاشهای خودش را کرد. شاید این تلاش ها وافی و کافی نبود و این مجموعه تلاشها، پوششها و پاسخهای ما مخالفین و منتقدین را نتوانست اقناع کند. اما مجموعه اختلافات مربوط به اکران بعضی از فیلمها که دستمایه اختلاف بین سازمان سینمایی و مدیریت حوزه هنری شده بود با پادر میانی و با حضور، ورود و دخالت بعضی از مراجع ثالث دیگر، خوشبختانه در پایان سال گذشته به نحو خوبی مدیریت شد و اختلافات تا حد زیادی فروکش کرد.
همین اتفاق در مورد خانه سینما هم افتاد. بحث خانه سینما با ورود شخص ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران و انتخاب هیاتی از طرفین و با اصلاح امور و بازنگری اساسنامه خانه سینما، به خروجی خوبی رسیدیم که نهایتا اساسنامه مورد توافق به دست وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی رسیده است که در ادامه به دبیرخانه رسیدگی به مراکز فرهنگی و هنری ابلاغ میشود و ما شاهد فصل تازهای از فعالیتهای خانه سینما خواهیم بود.
در یک جمع بندی میخواهم عرض کنم که در پارهای از مواقع اگر به دلیل نوع مسائل و اختلافات فی ما بین و پیچدگی آنها لازم هست که نهادها و مراجع دیگری بیایند و خیرخواهانه مسائل را بیطرفانه مورد بررسی قرار دهند تا شاید ما این بازههای زمانی را به راحتی از دست ندهیم اما این به ضعف سازمان سینمایی برنمیگردد.
چرا برنمیگردد آقای فروتن؟ مدیریت اکران در سینما به نهادی خارج از سازمان سینمایی سپرده شده است و دائما بحران ایجاد میشود. ولی چرا یک نهادی خارج از سازمان سینمایی باید اکران را در دست بگیرد؟ در بحث اکران نوروز، ما دیدیدم که چگونه اختیار از دست شورای صنفی خارج شد و رونق به سینما برگشت. اقدام قابل توجه اما دیرهنگامی بود
اگر فکر میکنید که اکران عید بیحاشیه بود و اکران سال ۹۱ به این دلیل حاشیه داشت که دولت در آن ورود پیدا نکرده بود باید بگویم که این اشتباه بزرگی است. در هر دو وضعیت، شورای صنفی نمایش، محور و عامل مدیریت اکران فیلم های نوروزی و فیلمهای غیر نوروزی است، منتها قضیه از اینجا آب میخورد که توجه و استناد شورای صنفی نمایش آیین نامهای است که ماخذ تصویب آن، دولت است و حتما خبر دارید که اخیرا آییننامه شورای صنفی نمایش به فراخور دستاورها و تجربیات تلخ و شیرینی که در سالهای گذشته در بحث اکران داشتیم، مورد اصلاح قرار گرفته است و مبنای نظر و مبنای عمل قرار گرفته است.
اما این که چرا اختیار اکران به خارج از دولت سپرده شده پاسخ من به سوال شما این است که با استناد به فرمایش امام راحل و مقام معظم رهبری، کار مردم را باید به خود مردم واگذار کرد. اگر باید سینما را مردم و چرخ آن را بخش خصوصی بچرخاند و دولت فقط و فقط در اجرای سیاستهای حمایتی و نظارتی ایفای نقش کند، بهتر آن است که دولت ترجیحا دخالت خودش را در مسائل جزئی و ریز کم و کاهش دهد و توجه و تمرکز خودش را بیشتر معطوف به سیاستگذاریهای و بسترسازی کند تا ما به این اختلافی که شما اشاره کردین رهنمون نشویم.
یک دوگانگی قانونی کمی مساله ساز در این قوانین داخلی سازمان سینمایی وجود دارد. کار نظارت بر ساخت و نمایش یک فیلم را دو شورای متفاوت بررسی میکنند که به نظر میآید باعث چیزی به نام موازیکاری میشود. سازمان تصمیمی برای ادغام این دو شورا و جلوگیری از این موازیکاریها ندارد؟ در موارد متععدی بوده است که برای یک فیلمنامه پروانه ساخت صادر شده است و بعد همان فیلمنامه وقتی ساخته شده است پروانه نمایش نگرفته است. چون آدمهایی که به فیلمنامه مجوز دادهاند با آدمهایی که به فیلم مجوز میدهند فرق میکنند
کار شورای پروانه ساخت، مطالعه و بررسی دقیق یک اثر مکتوب است که بر اساس استانداردهای فیلمنامهنویسی به رشته تحریر در آمده است. این شورا قصاص قبل از جنایت نیز نمیکند و فقط و فقط بنای خود را بر مبنای آن نوشته مکتوب میگذارد. اگر توصیهای به نظرش برسد به تیم نویسنده و تهیه کننده و متقاضی پروانه ساخت مطرح میکند و اگر هم کار فاقد استانداردها و ویژگیهای فنی و هنری لازم باشد که بدون تعارف و کاملا صریح و شفاف کار را رد میکند و یا نهایتا کار را با یک سری اصلاحات مواجه میکند.
اما بحث پروانه نمایش کار دیگری است، کار مکتوب با بهره گیری از ظرفیتهای هنری مانند صداگذاری، بازی، کارگردانی، عوامل و فاکتورهای دیگر، جان گرفته است روی پرده به صورت کامل قابل بررسی و قابل تماشا است و باید هیاتی از متخصصین کار را ببینند و آن را مورد توجه قرار دهند تا بتوانند درباره آن نظر دهند. جدایی و تفکیک پروانه ساخت و پروانه نمایش یک بحث کاملا بدیهی و عقلایی است که در تمام کشورهای جهان و آنهایی که قائل به سیاستهای نظارتی هستند دنبال میشود و در کشور ما نیز نسبت به یک سری ماخذ، انجام میشود. حالا اگر در متن سوال شما این برداشت نهفته است که اگر یک فیلمنامهای تصویب میشود بعدا در پروانه نمایش رد می شود این به معنی موازی کاری است، خیر درست نیست. این ناشی از این است که فیلمنامهای که مورد تصویب قرار گرفته است در پروسه و فرآیند ساخت دگرگون نشده باشد.
یعنی تیم ساخت پایبندی و التزام خودشان را به آنچه که تصویب شده است نشان ندادهاند و نهایتا آن چیزی که ساخته شده یک چیز دیگری از آنچیزی است که تصویب شده است. فرض کنید که تلقیای که هنگام صدور پروانه ساخت در ذهن و ضمیر خوانندگان و مرجع پروانه ساخت بوده با آن تلقیای که الان از آب در آمده، کاملا متفاوت است. نمیتوانم از قصد و قرض حرف بزنم اما به ماهیت هنر و برداشتهای متفاوت از آن بر میگردد. هنرمند در لحظه ممکن است یک سری ایده، خلاقیت و چیزهای تازه دیگری به ذهنش برسد و نیاز به رنگ آمیزی جدیدی داشته باشد گاهی این رنگآمیزی جدید میتواند جذابیت به کار دهد و گاهی نیز میتواند ماهیت کار را تغییر دهد.
اگر موافق باشید کمی هم در مورد مساله حساسیتبرانگیز این سالهای سینمای ایران، فیلمهای فاخر صحبت کنیم. فیلمهای فاخر موافقان و مخالفان زیادی دارد. دوست داریم نظر رسمی سازمان سینمایی را از زبان سخنگوی سازمان بشنویم
تصویب بودجه فیلمهای فاخر به عهده قوه مقننه است و وضعیت بودجه فیلمهای فاخر، در بودجههای سنواتی کشور توسط مجلس شورای اسلامی بررسی می شود و از طرف مجلس به قوه مجریه و قوه مجریه نیز این بودجه را به وزارت ارشاد اسلامی میدهد. ما توجه قوه قانونگذار کشور به این امر را به فال نیک میگیریم و همین که این دوستان به تولید فیلمهای فاخر توجه و عنایت لازم را نشان دادند، به عنوان کارگزار و کارشناس سینمایی از ایشان تشکر و تقدیر را به عمل میآورم و حالا اینکه در عمل سهم و هزینه بودجه ها در بعضی موارد منجر به تولید کارهای قابل دفاعی شده و حاضریم پایش بایستیم و با آن عکس یادگاری بگیریم و بعضی از کارها، چیز قابل توجهی نشده است، به نظرم یک اتفاق هولآور و غیرمنتظره و غیر مترقبه اینیست.
اگر بعضی از همین کارهای فاخر بتوانند در اکران و از مردم و مخاطبان پاسخ خوب و دلگرم کنندهای بگیرند، فبها ولی اگر بعضی از کارها فاخر و حاوی کارهای ارزشمند فرهنگی هنری و معرفتی هم باشند اما به دلایلی با اقبال عمومی مواجه نشوند، این دسته از کارها ممکن است در واقع قابل سرزنش نباشند. ممکن است ارزش بعضی از فیلمهای فاخر، به مرور کشف شود و مخاطب برای خودش آن را مورد بازبینی قرار دهد. شاید چیزی که مورد انتقاد شما و دیگر صاحب نظران و منتقدان باشد این است که یک دسته سومی از کارهای فاخر داریم که به نظر میاید که نتوانسته مورد اقبال مخاطب قرار بگیرد و نه وقتی در کار دقیق میشویم، از مختصات فرهنگی و زیباشناسی هنری چیز دندان گیری ندارد.
اگر به کارنامه فیلمهای فاخر نگاهی بیندازیم، نمیگویم که این دسته سوم وجود ندارد و پا روی واقعیت بگذارم، اما به نظرم میاید که اکثریت عناوینی که در این سالها ذیل بودجه فیلمهای فاخر تولید شدهاند خوشبختانه یا در گروه اول بودهاند و یا در گروه دوم هستند که به هیچ وجه نمیتوان منکر ارزشهای آنان شد.
فیلم ارزشمند «راه آبی ابریشم» به استناد میزان فروش در گیشه، میتوان گفت که گیشه گرمی نداشته است اما نمیتوان منکر ارزشهای فرهنگی این فیلم شد.
کار خوب دیگری که داشتیم «ملک سلیمان» بود، این فیلم برگرفته از معارف قرآنی است و تهیهکننده و کارگردان این فیلم و مراجع حوزوی ما برای ان فیلم عرقریزان روح کردند و دقت در ساخت این فیلم، دقت نظر داشتند. کار از نظر ظاهری واقعا واجد استانداردهای حرفهای است از کار استقبال خوبی شد اما به گونه ای که بگوییم فیلم، بودجه خودش را بازگرداند، نه اینگونه نبود اما نمیتوان گفت که این بودجه به هدر رفته است و ما از منابع مالی به خوبی استفاده نکردهایم.
در یک جمع بندی بگویم که اگر با مساعدت قوه مقننه کشور و با هماهنگی قوه مجریه شرایط و بستری هماهنگ میشود که ما فیلمهای خوب، مطرح، به یادماندنی و ماندگار تحت عنوان فیلمهای فاخر بسازیم به همان نسبت هم هنرمندان ما باید جهاد بزرگتری به خرج دهند تا بتوانند اثری فاخر و فیلمنامهای ارزشمند را خلق کنند تا نهایتا بتواند کاری خوب و درست درمان را جلوی دوربین ببرد. میخوام عرض کنم که همان طور که شما توقع دارید ما دولتیها و ما کارگزاران اجرایی در اجرا و مدیریت پورژههای فاخر دقت لازم را به خرج دهیم همین توقع و انظار را به صورت چند برابر باید از کارگردانان و جامعه سینمایی کشور داشته باشیم.
به عنوان سوال آخر دوست دارم در رابطه با تصوری که در مورد سازمان سینمایی و رابطهاش با نخبگان سینمایی ایران به وجود آمده است کمی توضیح دهید. بوهای خوشی از این رابطه به مشام نمیرسدو افتادن فاصله کاملا مشهود است. سازمان سینمایی تحت فشار انتقادات متعددی از چهرههای تاثیرگذار سینمای ایران قرار دارد
اینطور نیست شما اگر نگاه کنید میبیند که تمام انتقادهایی که متوجه مدیریت سازمان سینمایی در یکی دو سال اول دولت دهم بوده است این است که اتفاقا شما با نوع سیاستهایی که به کار گرفتید زمینه اکران و نمایش عمومی فیلمهایی را فراهم کردید که بهتر بود این فیلمها اکران نشود.
یعنی میخواهم بگویم که اگر اصرار و ابرار و التزام ما این بود که تشخص انقلابیمان را حفظ کنیم و دایره فیلمسازان را فقط محدود و محصور به این کنیم که پیشینه انقلابی داشته باشند پس این انتقادی که خدمتتان عرض کردم بیجا و غیر موجهی است .در عمل هم شما میبیند که اگر بنا را بر این بگذاریم که در چهار سال گذشته، حدود ۳۰۰ فیلم سینمایی که طی این سالها پروانه ساخت گرفتند و پروانه نمایش گرفتند روی یک صفحه کاغذ بیاریم به نظر میآید که طیف متنوعی از تهیهکنندگان و کارگردانان و فیلمسازان در بین این ۳۰۰ عنوان فیلم، قابل مشاهده است که این برداشت و قضاوت شما را ممکن است زیر سوال ببرد.
همبستگی و ارتباط معناداری بین این ادعا و کارنامه سازمان سینمایی وجودندارد. در این چهار سال فیلمسازانی از کارنامه فیلمسازان نسل اولی و فیلمسازان نسل دومی و سوم و چهارم در دو جشنواره سیویکم جشنواره حضور داشتند و دبیران این دو جشنواره همواره به خود می بالند که در این دو جشنواره در بخش مسابقه و غیر رقابتی آن شاهد فیلمهایی از فیلمسازان نسلهای مختلف هستیم و غیر از این بگذارید بی تعارف باشیم. بعضی از فیلمسازن ما و بعضی از سینماگران ما به فراخور گرایشها و سلایق شخصی خودشان ممکن است از بنده نوعی خوششان نیاد ممکن است دوست داشته باشند کار خودشان را و فیلم بعدی خوشان را با تیم مدیریتی دیگری پیش ببرند که احساس کنند با ان قرابت فکری بیشتری دارند.
به این خاطر ممکن است در این بازه زمانی بیشتر با تلویزیون کار کنند و در عرصه دیگری خودشان را سرگرم بکنند تا شرایط و فضا به گونهای فراهم شود که آنها دلشان میخواهد. این نه مختص دولت دهم باشد من به عنوان کارشناس سینمایی عرض میکنم که شما هرچه به گذشته برگردید معمولا این گونه بوده است که به فراخور دولتهایی که حاکم بودند بعضی از فیلمسازان ممکن است فعالتر بوده و بعضی دیگر کمتر فعالیت داشته باشند. البته در مقاطعی که نقش اقتصادی و نقص اقتصادی دولت پررنگ بوده انتقادها بیشتر بوده چرا چون که معمولا ظرف اعتبارات و کمکهای حمایتی ما محدود است و از آن طرف قریب ۴۰۰ کارگردان در کشور داریم و اعتبارات محدود ما حتی اگر به روش قطره چکانی هم توزیع شود همه کارگردانها را نمیتواند در بر بگیرد
از طرفی حمایتهای دولت معطوف به سیاستهای کلی نظارتی بوده و انگیزه سرمایهگذاری برای بخش خصوصی فراهم بوده است فیلمسازانی از طیفهای مختلف سیاسی و فکری آمدهاند و فیلم ساختهاند. در دو سال اخیر به دلیل شرایط اقتصادی حاکم بر کشور و تحریمهایی که بر ما تحمیل شد یک مقدار باز دوز حمایتهای مالی دولت پر رنگ شدو عدهای محدودی از این کمکها بهره مند شدند و عدهای محروم ماندند. نه اینکه فیلتر شده باشد و گزینش باشدو اعتبارات محدود بوده است و عدهای این این حمایتها به طور طبیعی محروم شدند و این موضوع ممکن است این سوال را برای شما پیش آورده باشد اما در مجموع این گونه نبوده است که افراد را به خاطر دیدگاههایشان بپذریم و یا نپذیریم. اقای کمال تبریزی در این دوره هم فیلم ساخته و هم پروانه ساخت گرفته است اما فیلمهایش موفق به دریافت پروانه نمایش نشدهاند و فیلمسازان مختلفی بوده اند که به دلایل متعددی کار دادهاند اما کارشان مستحق گرفتن پروانه ساخت و یا پروانه نمایش نبوده است. بنده به عنوان یه کارشناس شهادت میدهم که در بررسی فیلمنامهها و بازبینی فیلمنامهها اصلا گرایش فکری و ذوقی و سیاسی و اجتماعی گروه سازنده به عنوان ملاک و عامل تعیین کننده هیچ گاه مد نظر شوراهای ما نبوده است.