سکوت معنادار؛
میراث فرهنگی نامی که موجب دل زدگی میشود
چرا میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری جایی در برنامهها، طرحها و صحبتهای مدیران ارشد نظام ندارد؟
تاريخ : دوشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۲ ساعت ۱۲:۳۳
معاونت میراث فرهنگی هرگز نتوانست آن جایگاهی که دو معاونت دیگر ریاست جمهوری در برنامههای دولت به دست آوردند، کسب کند. یکی از این دو همزاد سازمان میراث، سازمان تربیت بدنی بود که به وزارت خانه ارتقا یافت و دیگری سازمان حفاظت محیط زیست بود که در دولت جدید به جایگاهی در خور رسید. و چراغهای امید را برای محیط زیست ایران روشن کرد. اما سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی با تمام عرض و طول و با تمام گستردگی و پتانسیلهایش همچنان در بند حواشی ماند.
شاید مهمترین دلیل در حاشیه ماندن این سازمان خالی بودن نامش در وعدههای انتخاباتی بود. که به تبع آن بعد از شروع دولت جدید هم، در طرحها و برنامههای مدیران ارشد هیچ کجا صحبتی از سازمان میراث فرهنگی نشد و اساساً هیچ وقت حساب خاصی به لحاظ سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و... بر روی این سازمان نشد و همواره به چشم اولویت آخر دولت به آن نگریسته میشود.
به قولی، دیگر صحبتی از ورود گردشگر، ارزآوری و فروش و رونق صنایع دستی و حفظ و نگهداری آثار تاریخی و... جایی در برنامههای دولت ندارد. از سوی دیگر آنچنان این سازمان در دولت قبلی دچار شعارزدگی شد که همه از بردن نام این سازمان به نوعی دل زده شدهاند. آن جنجالها و مدیریتهای پوپولیستی در سازمان میراث کار را به جایی رساند که امروز همه صحبت از آرامش و حرکت چراغ خاموش در سازمان میراث میکنند.
اما آفت این سکوت و چراغ خاموش حرکت کردن بیخبر بودن اهالی میراث فرهنگی از طرحها و برنامههای مدیران فعلی سازمان است. اصولا بازار جلسات پی در پی مدیران سازمان گرم است اما خروجیهای این جلسات جایی دیده نمیشود. حتی خبرگزاریهایی که کار مرتبط با سازمان میراث فرهنگی انجام میدادند هم به نوعی دل سرد شده و کم کم همه به وضعیت آشفته و تصمیمات عجیب و غریب این سازمان عادت کردهاند. این دل سردی به حدی است که حتی در آستانه سال نو و تعطیلات عید نوروز هیچ گونه تبلیغاتی از این سازمان در رسانهها دیده نمیشود نه اینکه گوشها به شعارهای محیرالعقول مدیران دولت قبل در سازمان میراث فرهنگی جهت ورود گردشگران چند ده میلیونی عادت کرده است، و نه به اینکه امروز حتی برای گردشگران داخلی هم کمترین برنامه و طرحی از سازمان به گوش نمیرسد.
البته به نوعی به مدیران فعلی سازمان هم باید حق داده شود زیرا وقتی طبق آمارهای منتشر شده در وزارت خانه نفت با قدمتی و ساختاری نزدیک به صد سال، در یک دوره ۸ ساله آنچنان آشفتگی به وجود میآید که مدیران قبلی اظهار میکنند در ابتدای این ۸ سال وزارت خانه را با نود هزار نیرو تحویل دولت قبلی دادهاند و با وجود خصوصی سازی گسترده و واگذاریهای اساسی در طول این ۸ سال اکنون این وزارت خانه ۱۵۰۰۰۰ هزار نیرو دارد! دیگر نمیتوان توقعی از سازمان میراث فرهنگی که دست مدیران آن در دولت قبلی برای هر کاری به صورت تام الاختیار باز گذاشته شده داشت.
قطعا در این سازمان هم، چنان آشفتگی در خصوص جذب نیرو در ۸ سال گذشته و از دست دادن کارشناسان واقعی صورت گرفته که دغدغه مدیران فعلی صرفا رساندن بودجه برای حقوق این کارمندان جذب شده است که البته از قضا هیچگونه درآمد زایی و کارایی هم برای سازمان ندارند و صرفا هزینهبر هستند.
قطعا مشکلات فراوان دیگری هم در این ۸ سال وجود دارد که هرگز به چشم ما اهالی میراث نخواهد آمد و طبق سنت جهت آبرو داری افشا نخواهد شد!
اما توقع اهالی میراث از مدیران فعلی یک حرکت قاطعانه برای رفع مشکل نیروی انسانی در یک برنامه اضطراری و کوتاه مدت است تا برای یک بار از بابت این معضل رهایی یابد و فرصت انجام کارهای اساسی و برداشتن قدمهای بزرگتر برای میراث فرهنگی و صنایع دستی و گردشگری فراهم شود.
به بیانی تا سازمان درگیر مسائل داخلی خود است و این مسائل را قاطعانه حل و فصل نکرده از انجام وظایف دیگر خود باز خواهد ماند. امیدواریم بعد از گذراندن تعطیلات نوروزی و به پایان رسیدن سفرها و بازگشت آرامش به سازمان میراث فرهنگی، در سال جدید شاهد یک خانه تکانی منطقی در سازمان میراث فرهنگی در همه ردهها و تمام سطوح به صورت کشوری و همچنین شاهد ساز و کاری جهت جذب نیروهای کارشناس واقعی و شایسته در سازمان بر اساس علم و تجربه و پژوهش باشیم.
و البته امیدوارم این افسردگی هم که در بین فعالان حوزه میراث فرهنگی حاکم شده است در سال ۹۳ بر طرف شده و دوباره همه فعالان این حوزه نسبت به کوچکترین خبر و فعالیت حوزه میراث فرهنگی و صنایع دستی و گردشگری حساسیت نشان داده و آن را آنچنان که هست جهت ارتقا جایگاه این سازمان و کمک به پیشرفت سازمان منعکس نمایند.
با تشکر
فرخ کاظمی باستانشناس و پژوهشگر آزاد