سهراب هادی پیشکسوت نقاشی در گفتگو با هنر نیوز؛
گالریدار باید دارای شخصیت متعالی و هنرشناس باشد
سهراب هادی هنرمند پیشکسوت نقاشی معتقد است: خرید و فروش آثار هنری یک امر ضروری بوده و این کار باید انجام شود؛ اما نحوه انجام آن را در کشور مناسب ندانسته و از مسئولان خواست به این موضوعات توجه بیشتری داشته باشند.
تاريخ : سه شنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۳ ساعت ۱۲:۱۶
سهراب هادی نقاش و گرافیست، درگفتگو با خبرنگار هنرنیوز درباره خرید و فروش آثار هنری گفت: اگر در هنر، خصوصا هنرهای تجسمی بحث اقتصاد وجود نداشته باشد تداوم آن ضعیف میشود. وقتی تابلوی نقاشی خلق میشود در واقع ساحت اندیشه هنرمند به روی بوم منتقل شده است. تابلوی نقاشی در عین حال که یک اثر هنری بوده، عینیت ذهن هنرمند هم هست. در اینجا عیار اهمیت پیدا کرده و داد و ستد شکل میگیرد. در نقاشی و هنرهای تجسمی سیستمهای دولتی چندان در بحث اقتصاد وارد نمیشوند. درواقع در هنر نقاشی گالری دارها نقش کمیسیونرها در تجارت را دارند. باید خرید و فروش در نقاشی صورت بگیرد و نمیدانم چرا اسم اینکار دلالی گذاشته میشود. گالری دارها شرایط و امکانات اینکار را دارند و چرا نباید خرید و فروش انجام شود؟ یک هنرمند هم باید زندگی خود را با فروش آثارش بگذراند.
او وضعیت فروش آثار هنری در ایران را نامناسب دانست و گفت: در ایران مردم درگیر گذران زندگی و وضع معیشتی خود هستند، بنابراین نمیتوانند بابت خرید آثار هنری هزینه کنند. اقتصاد در هنر ایران وجود ندارد و جامعه عکاس، نقاش، گرافیک و... مشکلات بسیاری دارند. متاسفانه شیوه انجام خرید و فروش آثار هنری درست نیست؛ وگرنه اینکار خلاف یا بدی نیست و در تمام دنیا اتفاق میافتد اما چگونگی آن مهم است. باید سیستمهایی وجود داشته باشد که نقاش مورد تاراج قرار نگیرد.
این پژوهشگر هنر درباره وضع گالریها نیز گفت: متاسفانه کسانی که اطلاعات و سواد کافی ندارند گالری دار میشوند، با مبلغی اندک اثر را از هنرمند میخرند اما به چندبرابر قیمت در خارج از کشور به فروش میرسانند. اینکار استثمار هنرمند و سوداگری است و باید سیستمهایی به وجود آیند که هرکسی نتواند گالری داشته باشد. گالری دار باید یک شخصیت متعالی و هنرشناس باشد؛ مثل خانم سیحون که مصداق یک گالری دار واقعی بود. او به هنرمند میدان میداد؛ سهراب سپهری، پرویز تناولی و... را خانم سیحون وارد میدان کردند؛ درست است که اینها خود هنرمند بودند اما سیحون آثارشان را میفروخت و قیمت حقیقی را پرداخت میکرد، نمایشگاه میگذاشت، آثار هنرمندان را در جهان میفروخت و هنرمند را معرفی میکرد. متاسفانه الان هرکسی به خود اجازه میدهد گالری دار باشد و همین میشود که ارزش اثر هنری نادیده گرفته میشود. اکنون چند نفر مانند سیحون وجود دارد؟ چه کسی به گالری دارها مجوز میدهد؟ چه کسی نظارت میکند؟ باید دست دلالها را از هنر کوتاه کرد و به کسانی مجوز گالری داد که هنر ایران را بشناسند.
هادی در ادامه صحبتهای خود به نقش جوانان در هنر و فرهنگ جوامع اشاره کرده و گفت: در تمام کشورهایی که به حقیقت وجودی خود توجه دارند تمام امکانات و شرایط به جوانان ختم شده و در واقع تداوم یک کشور به حضور جوانان بر میگردد. اما در ایران این موضوع به دست فراموشی سپرده شده که به نوعی ظلم به جوانان است. باید همه آنچه لازم است برای حضور جوانان مهیا شود؛ اما متاسفانه رها شدن جوانان و بستن درها مشکل بزرگ ماست. جوانی که در این زمینه موفقیتهای بزرگ کسب میکند به یمن توان و همت خودش است وگرنه که شرایط اصلا مناسب نیست. من در جوانی با مراجعه به معاون وزیر آن زمان و موافقت او به تدریس نقاشی مشغول شدم. با آنکه دانش آموز بودم اما کارهای مرا دیدند و راه را برای تدریس من باز کردند؛ من از طریق تدریس مخارج تحصیلم را به دست آوردم. پس از آن مرا به عنوان جوانترین عضو برگزار کننده اردوها و به عنوان مدرس معرفی کردند. تا این حد به من به عنوان یک هنرمند جوان اهمیت دادند. درها باز بود و اگر به مسئولین مراجعه و خود را معرفی میکردید، فضا برای فعالیت مهیا میشد. بسیاری از استادان هنرمند ما محصول همان دوران هستند. مسئله اساسی جوانان امروز این است که در خانواده مانده و والدین از لحاظ تحصیل و زندگی و... هزینهها را پرداختهاند. جوانی که همیشه تحت حمایت خانواده بوده؛ حتی بعد از تحصیلات عالیه، در جامعه با درهای بسته رو به رو میشود. من کارهای بسیاری از جوانان را چه در حوزه نقاشی و چه دیگر هنرها دیدهام که بسیار خوب هستند اما متاسفانه چندان مورد توجه قرار نگرفتهاند.
وی درباره پیوند بین مسئولین و هنرمندان جوان تصریح کرد: متاسفانه یک انقطاع فکری بین جوانان و نسل اول و دوم انقلاب صورت گرفته که این موضوع میتواند خطرناک باشد. من انتقاد شدیدی نسبت به مسئولینی دارم که دستگاههای فرهنگی و هنری کشور را در دست دارند؛ چرا باید وضعیت اینچنین باشد؟ چرا یک جوان هنرمند باید در فضای کشور مستاصل شود؟ باید فرصتها را دراختیار جوانان قرار دهیم. اگر جوانان ما نسبت به هنر توجه و اقبال دارند به روح هنردوست شرقی ایشان بر میگردد وگرنه امکانات برای جوانان ما محدود است. هنر در هر نظامی میتواند هم سازنده و هم مخرب باشد و ما باید از این موضوع به نحو احسن استفاده کنیم. باید بین سازمانهای مختلف و جوانان پیوند ایجاد شود.
این نقاش پیشکسوت همچنین درخصوص نوع نگاه نسل جوان به هنر و کیفیت آثار آنان گفت: امروزه تلفیق تکنولوژی و هنر، تا حدی زمینه خلاقیت در هنر را از بین برده و سهل انگاری و تجارت گرایی را به وجود آورده است. وقتی تجارت وارد هنر شود سوداگری به وجود میآید. هنر بیان معانی متعالی و حقیقت است، هنر بیان شکوه و حقیقت انسان است. من زمینههای بیان معنای تعالی انسان و حقیقت را در هنر نسل جوان کمتر میبینم؛ درحالیکه آبشخورهای آن در شخصیت جوانان وجود دارد. متاسفانه به دلیل بیتوجهی سیستمهای فرهنگی و آموزشی، بسته بودن درها و جدایی نسلها، این آبشخورها در نسل جوان بینتیجه میماند. جوانان ما رها شده و در خلا قرار گرفتهاند.
هادی در پایان صحبتهای خود مهاجرت جوانان را نگران کننده دانست و گفت: جوانان ما غرب زده نیستند و به اندیشههای غربی وارد نمیشوند؛ شاید مورد هجوم ماهوارهها و رسانهها باشند اما این به دلیل بسته بودن درها است که جوان ما به آن سمت گرایش پیدا میکند. جوانان ما متعلق به اینجامعه بوده و در اینجا زندگی میکنند، تبار و تاریخ خود را میشناسند؛ اما چون درها به رویشان بسته است انرژی خود را به سمت کشورهای دیگر میبرند. بزرگترین خطر برای ما رفتن جوانان از مملکت است. چرا فردی که در ایران به دنیا آمده و رشد کرده، با هزار سختی خود را به آن سوی مرزها میرساند؟ واقعا جای تاسف است که بزرگترین سرمایه مملکت میرود و ما اصلا حواسمان نیست. رسانهها به جای آنکه با من صحبت کنند، میکروفون را به دست جوانان بدهند تا از مشکلات خود بگویند. ما باید برویم و فضا را به دست جوانان بدهیم. مهاجرت نخبگان هنری و علمی از کشور بسیار نگران کننده است و باید بیشتر به این موضوعات توجه داشته باشیم.