مریم اطیابی- «مردن بعضی آدمها را حتی وقتی خبر تأییدش را از چند نفر میگیری، باز هم باور نمیکنی. بلند شدم آب بخورم، ساعت سه نصف شب بود. پیامک داخل گوشی را که باز کردم. شوکه شدم، یکی از دستیارانم نوشته بود « پروفسور شهریار عدل از دنیا رفت !» بغض گلویم را فشرد. گویی یک بخشی از این سرزمین رفته باشد. از من هفتاد و چند ساله تا تک تک جوانان این سرزمین مدیون زحمات او نه فقط در حوزه باستانشناسی بلکه هنر و تاریخ هستند. تاریخ سینمای ایران و تاریخ سینمای قاجار مدیون اوست.خیلی خیلی دلم سوخت! زود رفت این قدر که برای همه حیرتآور است! فقط همین!»
اینها جملات
دکتر اکبر عالمی، کارشناس تلویزیون، استاد دانشگاه تربیت مدرس و کارگردان ایرانی است وقتی با او درباره سرنوشت فیلم های کشف شده قاجاری کاخ گلستان توسط پروفسور عدل صحبت کردم. در جستجوی اینترنتی همین چند جمله را درباره ی کشف فیلم های کاخ گلستان پیدا کرده بودم :« از جمله کارهای ماندگار شهریار عدل یافتن فیلمهای زمان مظفرالدین شاه قاجار در فیلمخانة کاخ گلستان و تلاشهایی است که با همکاری نهادهای مسئول برای ترمیم و معرفی آنها در مرکز ملّی سینماتوگرافی فرانسه انجام داد. این اقدام پرتویی نو بر آغاز تاریخ سینمای ایران افکند. عدل به این کار بسنده نکرد و مقالات مهم و راهگشایی نیز درباره «آشنايی با سينما و نخستين گامها در فيلمبرداری و فيلمسازی در ايران» نوشت. او با اشرافی که به تاریخ و هنر دورة قاجار داشت مقالاتی کلیدی نیز دربارۀ تاریخ عکاسی نوشت و در کنار یحیی ذکاء و ایرج افشار از معدود صاحبظران در این زمینه به شمار میآمد.»
اما دکتر عالمی صفحهی دیگری از خاطرات کشف پروفسور عدل را برایم ورق میزند.دغدغه ذهنی عدلاو میگوید: « مرحوم پروفسورشهریار عدل در فرانسه تحصیل کرد و عاشق ایران زمین بود. تحصیلات ایشان در حوزههای گوناگون ایرانشناسی ، باستانشناسی، هنر ایران، هنر کهن و هنرنوین قابل تأمل است. او دانش وسیعی درباره ایران داشت و دغدغهی ذهنی اش، براستی هنر و فرهنگ ایرانزمین بود. باید از نزدیک با او همکلام میشدید تا معنای سخنانم را درک کنید. من این بخت را داشتم تا با او از طریق فیلمهای کشف شده در کاخ گلستان آشنا شوم.»
در سال ۱۳۶۲ از دفتر کاخ گلستان به اکبر عالمی تلفن میزنند. در آن زمان هنوز تکنولوژی دیجیتال رواج پیدا نکرده بود و سینما در دنیای آنالوگ سیر میکرد. در آن تماس تلفنی مرحوم عدل به عالمی میگوید که مقداری نگاتیو بزرگ فیلم و شیشه عکس از دوران قاجاریه در آرشیو عکاسخانهی سلطنتی کاخ گلستان در ضلع غربی شمسالعماره پیدا شده است.
عالمی توضیح میدهد:« در آغاز پیدایش عکاسی، نگاتیو پلاستیکی وجود نداشت بلکه تمام تصاویر نگاتیو روی شیشه بود. برخی از این نگاتیوها ۳۰ در ۴۰ و ۵۰ در ۶۰ بودند که برخی از آنها فقط یک یا دو ترک خورده بود که وقتی آنها را کنار هم میگذاشتیم، میتوانستیم از آنها نسخهی چاپ تماسی بگیریم و بعد آن درز را روتوش کنیم. مقدار زیادی هم فیلم در جعبههای حلبی به رسم عهد قاجار پیدا شده بود.»
آیا فیلمهای مظفرالدین شاه منفجر می شود!به گفتهی این کارشناس پیشکسوت سینما، هنوز بهمن جلالی عکاس سرشناس ایرانی در قید حیات بود. عالمی در آن زمان عکس و فیلمها را به لابراتوار مجهز تلویزیون میبرد. این در حالی است که شش ماه چگونگی نجات فیلمها زمان لازم داشته است چرا که پایه و اساس این فیلمها نیترات سلولز بود.
او در این باره میگوید:« از سال ۱۹۵۲ میلادی پایهی فیلمهای سینمایی دندانهدار و انعطافپذیر تبدیل به استات سلولز شده بود چون نیترات سلولز مانند باروت قابلیت انفجار داشت و چندین سینما نیز به همین دلیل در سطح دنیا آتش گرفته بود. وقتی درب جعبهها را به همراه پروفسور عدل گشودیم برخی از آنها مانند شیره درخت بهم چسبیده بود و دیگر توان جداسازی لایهها وجود نداشت. برخی که سالمتر بودند، میشد با احتیاط از جعبه خارج کرد و در مقابل نور به صورت تک فریم نگاه کرد ،هرچند آنها هم قابلیت انعطاف خود را از دست داده بودند و با اندکی فر یا پیچ دادن، امکان شکستن آنها به صددرصد میرسید. این در حالی است که فیلمهای سینمایی باید از چرخ دندهها عبور کنند و قابلیت انعطاف داشته باشد. با نگاه کردن به آنها و چشمان مرحوم عدل که به دنبال کورسو امید بود، گفتم شاید بشود کاری کرد.»
نامه ی گره گشادر سال ۱۳۶۲ کاخ گلستان زیر نظر وزارت دارائی و نه سازمان میراث فرهنگی بوده است. بنابراین پیشنهاد می شود عالیترین مقام وزارتخانه به عالیترین مقام صدا و سیمای وقت ( محمد هاشمی) نامه بنویسد و شرح دهد که فیلمهای مربوط به دوره قاجار در کاخ کشف شده است.
به اعتقاد عالمی این را نیز باید مد نظر داشت که در آن برهه زمانی مدارک و اسناد مربوط به دورههای سلطنتی همیشه با علامت تعجب و سوال شدید روبه رو بود. و این شائبه وجود داشت کسانی که به دنبال احیای این اسناد هستند، از یکی سلسلههای سلطنتی دنیا حمایت میکنند.
به هر روی نامه نوشته میشود. در جلسهایی محمد هاشمی از عالمی جویا میشود که آیا امکان نجات این فیلمها و عکسها وجود دارد؟ که عالمی پاسخ مثبت میدهد اما ادامه کار را منوط به مطالعه دربارهی چگونگی انجام این کار میداند .از طرفی دولت هم با توجه به شرایط اقتصادی و جنگ به هیچ وجه بودجهای برای انجام این کار در خارج از کشور نداشته است.
عالمی و همکارش «دیگران تومانیان» با درست کردن چرخ دندههایی امیدوار میشوند به راهی دست یافته باشند که شکست میخورند. آنها به این فکر میافتند که فیلمها را در تاریکخانه روی کاغذ حساسی که کیفیت خیلی مرغوب دارد، بگذارند و روی آن شیشهای قرار دهند که فیلم را فشار دهد تا کاملا با صفحه حساس تماس پیدا کند و از بالا به آن نور بتابانند . بنابراین فریم به فریم فیلمبرداری میشود و فیلمها روی پایهی استات سلولز آورده میشود.
خاطره ای فراموش نشدنیعالمی درباره نمایش این فیلم خاطرهای فراموش نشدنی دارد. این عضو فرهنگستان هنراز سال ۷۹ تا ۸۶ میگوید:« و این فیلمها را در سال ۱۳۶۲ در حضور کامران شیردل یکی از بهترین فیلمسازان مستندساز و صاحب سبک در برنامهی« آن روی سکه» شبکه۲ به نمایش درآوردیم. در آن هنگام وقتی ساز شیردل پرسیدم نخستین مستند ساز و فیلمساز ایران چه کسی بوده است بلافاصله از میرزا ابراهیم خان عکاس باشی نام برد و گفت متأسفانه هیچ حلقه فیلمی از آن زمان وجود ندارد. که ما در همان برنامه توضیح دادیم که دکتر شهریار عدل چگونه فیلمها را پیدا کردند و چه تلاشی برای بازیابی آنها انجام شده است و فیلم را برای او و همه بینندگان به نمایش گذاشتیم و او با حیرت نگاه کرد حتی محمد تهامینژاد یکی از مورخان تاریخ سینما به من گفت :«با دیدن این برنامه میخکوب شدم»، استقبال از این برنامه به قدری بود که هفته بعد هم ما همان برنامه را مجدداً پخش کردیم.»
این را همهی دانشجویان فیلم سازی میدانند که مظفر الدین شاه در سفر به فرنگ ( فرانسه و بلژیک) میرزا ابراهیم خان عکاس باشی را که زبان فرانسه را هم میدانست به همراه برده بود. به کمک همین عکاس دربار مظفرالدین شاه یک دوربین سینماتوگراف خریده و به ایران آورد.
بازیچه محبوب پدر و پسرعالمی توضیح میدهد:« دوربین فیلمبرداری بازیچه محبوب مظفرالدین شاه بود و قبل از پادشاهی او پدرش ناصرالدین شاه هم عاشق عکاسی بود و حتی از زنان حرمسرا عکاسی میکرد و برای ندیدن چهره زنان از سوی نامحرمان، خودش آنها را در عکاسخانه سلطنتی که در کاخ گلستان راه اندازی کرده بود، چاپ میکرد. زمان پادشاهی مظفرالدین شاه در سال ۱۹۰۰ میلادی هم چهار سال و سه روز از اختراع دوربین فیلمبرداری میگذشت و ایران حتی شش سال زودتر از هلندیها با خریدن دوربین سینماتوگراف از فرانسویان؛ صاحب این اختراع شد. البته شاید گفتن این موضوع هم خالی از لطف نباشد که بیشتر فیلمهایی گرفته توسط میرزا ابراهیم خان از محوطه کاخ گلستان و مراسمی بوده که بیشتر مردان در آن شرکت داشتند. او همچینین از شکارگاه سلطنتی هم فیلمبرداری کرده است.»
خوشحالی سینما و باستان شناسیاین عضو فرهنگستان ادب فارسی ادامه میدهد:« روزی که با پروفسور عدل این کشف بزرگ باستانشناسی را بررسی میکردیم ایشان از من قول گرفت تمام سعی خود را بکنم. شش ماه بعد توانستم با کمک دوستان به قولم وفا کنم چرا که تمامی فیلمهای قدیمی را روی فیلمهای جدید منتقل کرده بودم. طبیعی است که در آن زمان خوشحالی من و عدل وصف نشدنی بوده است.
به گزارش هنرنیوز، ۲۷ سال بعد پس از نمایش این فیلمها، تکنولوژی آنالوگ در سینما جای خود را به تکنولوژی دیجیتال داد.
فرانسوی هایی که کاخ گلستان را دوست دارندعالمی میگوید:« در فرانسه یک بخشی در خود شهر پاریس وجود دارد که تمام تصاویر زمین را به عنوان میراث فرهنگ تمدن بشری گردآوری میکنند. آنها به دلیل دانش و همچنین تسلط دکتر عدل به زبان فرانسه مکاتبه میکنند و از او میخواهند اگر امکان دارد این فیلمها را به صورت امانت از کاخ گلستان به فرانسه بفرستد تا بتوان با دقت و فناآوری جدید و بروز آنها را اسکن کرد و بعد اصل فیلم را به همراه این نسخه جدید بدون هزینه برای ایران، به کاخ گلستان بازگرداند. هم اینک یک نسخه از این فیلم به عنوان میراث فرهنگی تمدن بشری در حوزه تصویر در فرانسه نگهداری میشود و نسخهای از آن هم به غیر از کاخ گلستان، در سازمان صدا و سیما و موجود است که مهرداد زاهدیان- مستندساز نسل جوانتر- از روی آن یک مستند ساخته که با مرحوم پروفسور عدل و من صحبت کرده و از شبکههای مختلف سیما هم پخش شده است.»
سینمای قاجار مدیون عدل این استاد دانشگاه درباره بزرگی و اهمیت کار پروفسور عدل در نجات فیلمها و عکسهای دورهی قاجار میگوید:« وقتی آن فیلمها را از من هفتاد و اندی ساله تا جوانان نگاه میکنیم ،همه ایرانیان را در لباسهایی میبینیم که متعلق به ۱۱۵ سال پیش است. ما داریم به مناسبت درگذشت مرد بزرگی سخن میگوییم که بسیاری از تاریخ نویسان و باستانشناسان و هنرشناسان نام او را میشناسندو سوگوار رفتن او هستند چرا که وی در حالی که هیچ کس انتظار رفتنش را نداشت، از بین ما رفت. به حق و به جد جامعه فرهنگی ایران مدیون و مرهون تلاشهای خاضعانه و عاشقانه ایران مرد بزرگ ایران دوست است و تأکید می کنم با شناختی که من از او داشتم به جرأت میتوانم بگویم جای او هرگز پر نخواهد شد. این سرزمین مدیون انسانهای وطن دوست است و بی شک شهریار عدل یکی از نامدارترین و در عین حال فروتنترین آنان است.
شهریار عدل وصیت کرده که در هرگوشه جهان که روی در نقاب خاک نهادم مرا در خاک وطن دفن کنید. صحبتهای من فقط گوشهای از فعالیتهای دانشگاهی و پژوهشی این مرد بزرگ را ورق میزند. به واقع کار پروفسور عدل در این بخش همچون سایر کارهایش ماندگار است و سینمای ایران از این حیث مدیون اوست و همچنین نسل جوان چرا که به کمک اوست که ما میتوانیم دربار قاجار و لباسها و اداب و رسوم پادشاهان قاجار را ببینیم و باززنده سازی کنیم.»
قوطی های زنگ زده و گنجینه تاریخ عالمی ادامه میدهد:« شهریار عدل به واقع برای حفظ میراث فرهنگی ما مطالعات عمیق علمی باستانشناسی انجام داده و درباره دوران معاصر از مشروطه به این طرف هم کارهایی بس ماندگار انجام داده است. باز تأکید میکنم او زمانی این اسناد مهم تاریخ ایران را زنده کرد که هر کس به حکومتهای سلطنتی پیشین میپرداخت، در مظان اتهام بود و زمینه برای یورش نیروهای تندرو به آرشیوهای فرهنگی چون موسیقی، سینما و... فراهم بود. قطعاً اگر میدانستند چنین آرشیوی در کاخ گلستان هست آن را از روی عصبیت از بین میبردند، اما پروفسور عدل بالافاصله فهمید آنچه در این قوطیهای زنگ زده وجود دارد گنجینهی تاریخی یک ملت و حتی جهان است. و من خوشحالم که ما توانستیم در کنار هم بخشی از تاریخ ایران را زنده نگه داریم. خاطرات من از عدل به عنوان یک دوست و هم نفس و زمانی یک همکار قابل وصف نیست. بدون تعارف و تملق هر وقت اورا میدیدم یک چیزی از او میآموختم حتی اگر درقالب مطایبه و شوخی بود.»
این فارغ التحصیل دکترای سینما از انگلستان تأکید میکند:« دیر یا زود مرگ به سراغ همه ما میآید اما من به احترام بزرگداشت این فرزند ایران زمین خواستم ادای دینی به او کرده باشم. شاید اگر با کس دیگری مصاحبه میکردید امکان نداشت که اطلاعاتی بدین دقت را در مورد فیلمهای مظفر الدین شاه و تلاشهای ما و شهریار عدل برای نجات آنها به شما بدهد. در همین جا اعلام میکنم اگر بخواهیم در مراسم بزرگداشت و یادبود او این فیلم را به نمایش بگذاریم یک نسخه از آن در صدا و سیما موجود است. همچنان که سازنده فیلم دوم هم (مهرداد زاهدیان) از نمایش فیلم دریغ نخواهد کرد.»
خیال آسوده شهریار عدلاو در پایان با صدایی بغضآلود میگوید:« عدل تاریخ شناس، باستان شناس و هنرشناس و ایرانشناسی برجسته بود که علوم انسانی را به دقت می فهمید و چون تسلط حیرت آوری به زبان فرانسه داشت پس تمام تمدن بشری را می فهمید. ضمناً دلبستگی و تعلق خاطرش به سرزمین مادری حیرتآور بود اما از تمام اینها که بگذریم او زمانی آستینهایش را برای احیای فیلم های قاجار بالا زد که تکنولوژی سینما آنالوگ بود و ما توانستیم با هم این کار را به فرجام برسانیم. یکبار دیگر زمانی همت به احیای دوباره این فیلم گمارد که دوران تکنولوژی دیجیتال سینما آغاز شده بود و با قرض گرفتن فیلمها از خانم ثقهالاسلام – مدیر کاخ گلستان- این کار انجام شد. سه ماه فیلمها به فرانسویان قرض داده شد تا آنها را به صورت دیجیتالی درآورند. دومین باری که با فنآوری دیجیتال این فیلم ها نجات پیدا کرد دیگر نه خراشی روی آنها میبینید و نه پارگی. فکر می کنم شهریار عدل با دیدن نسخه دوم دیگر خیالش راحت بود که آنچه میتوانسته برای نخستین اسناد فیلم ایران انجام داده است.»