تهيهكننده فيلم سينمايي «پايان نامه» در يادداشتي نوشت: سالهاست آثار ارزشي را سر ميبرند و همين روش بود كه سينماي دفاع مقدس را از ريشه هدف قرار داد. جرياني فاشيستي كه سينما را تنها براي خود ميخواهد نه براي مردم.
ساخت فيلم سينمايي «پاياننامه» بهانهاي شده تا اين روزها موضوع سينما و نسبت آن با جريان عمومي مردم مطرح گردد. موضوعي كه پرداخت به آن ميتواند مقدمهاي باشد بر شكلگيري تحولات جديد در عرصه سينما.
فيلم سينمايي «پاياننامه» فارغ از نقاط ضعف و قوتي كه ميتوان براي آن برشمرد و فارغ از آنكه در ارائه مفاهيم مورد نظر به مخاطب چه مقدار توانسته موفق باشد، تنها از آن جهت كه محوريت پرداخت داستان را حوادث پس از انتخابات 88 و شكلگيري جريان فتنه قرار داده است، اهميت پيدا ميكند.
شايد براي نخستين بار بود كه سينما نسبت به يك واقعه مهم كه در اوج اقتدار نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران تلاش ميكرد چهره آن را مخدوش نمايد، عكسالعمل نشان داد و خواست درباره آن حرف بزند و اين حرف را از جنس مردم بگويد.
برگرديم به سالهاي گذشته از اول انقلاب تاكنون، بارها و بارها حوادث مهم روي داده و نه تنها سينما به راحتي از كنار آن گذشته بلكه مديران فرهنگي نيز دغدغهاي براي تشويق هنرمندان براي پرداخت به آن موضوع نداشتند. علت اصلي مظلوميت فيلم «پاياننامه» نيز همين است. درست است كه اين فيلم ريشه جريان فتنه را هدف قرار داده و تلاش ميكند اين مفهوم را به ناخودآگاه مخاطب ارائه نمايد، ولي اتهام اصلي «پاياننامه» ورود به سينماي جريانساز است و اين جريانسازي منافعي را به خطر مياندازد كه در گرو منافع بيگانگان است؛ پس اگر تقابل نكنند بايد ترديد كرد.
از اين رو در زمان توليد فيلم تمام تلاش جرياني فاشيستمسلك كه در سينما خانه كرده، براي به زانو درآوردن آن روي داد و خروجي نهايي آن، تخليه رواني بود كه در نمايش فيلم «پاياننامه» در سالن برج ميلاد بروز نمود.
پس از آن فضايي مسموم عليه فيلم شكل گرفت كه منتقدنمايان عنوان بدترين فيلم را به آن نسبت دادند و پس از آن يك سكوت آشكار رسانهاي ...
تحليلها آن بود كه سر فيلم بريده شده و فيلم يا به صندوقچه تاريخ خواهد پيوست و يا در صورت اكران با فروشي اسفبار روبهرو ميشود و فشاري خواهد بود بر جريان ارزشي در سينما ...
البته اين روش براي اولين بار اتفاق نميافتد. سالهاست آثار ارزشي را سر ميبرند و همين روش بود كه سينماي دفاع مقدس را از ريشه هدف قرار داد. جرياني فاشيستي كه سينما را تنها براي سينما مينامد و در واقع براي خود ميخواهد، نه سينما را براي مردم؛ سينمايي كه وامدار هيچ چيز نيست و تنها براي خود مينوازد.
به هر ترتيب اكران «پاياننامه» در بدترين زمان ممكن شروع شد و با گذشت زمان مخاطبان خود را يافت، مخاطباني كه اينبار به گواه سينماداران با مخاطبان معمول سينما تفاوت داشتند.
«پاياننامه» مخاطباني جديد را به سينما فراخواند و به فروشي قابل توجه دست يافت. اتفاقي كه بهت و حيرت برخي را برانگيخت كه چطور اين فيلم از 50 ميليون تومان بيشتر فروخته است!
در اين مسير تلاش بعدي شكل گرفت و آن حفظ سكوت رسانهاي و تلاش براي پايين كشيدن فيلم از اكران بود. در اوج فروش روزانه فيلم، سينماهاي پرفروش «پاياننامه» توسط فيلمهاي ديگر گرفته شد و رسانهها گفتند فيلم «پاياننامه» سينماهاي آن را گرفته است!
جالب آنكه در اين مسير از هيچ حربهاي فروگذار نكردند. از به هم انداختن فيلمها و افراد گرفته تا چسباندن انگ تخلف در فروش! بماند كه هيچ منبع رسمي اين موضوع را تأييد نكرد، چه برسد به آنكه تخلف كردند تا هفته پنجم كف فروش پر نشود، يعني بليت نفروختند و در شرايطي كه با سه بليت كف فروش فيلم پر ميشد آن را از اكران پايين كشاندند. اما «پاياننامه» خوب فروخت و خوب هم ديده شد و همچون خاري در چشم بقاياي جريان فتنه ماند و هر چه كوشيدند بر سر خودشان خراب شد.
و اما نكته اصلي آن است كه حضور در عرصه فرهنگ و ايستادن پاي آرمانها حميت و مردانگي ميطلبد كه نشانههاي آن در طول تاريخ هويداست. عجيب است كه مردم در عرصه فرهنگ پيشتازترند و در راه آرمانها استوارتر. چنان كه مردم و حضور آنان جريانساز ميشود ولي جريان سينما راه خود را ميرود، راهي كه هيچ وامداري به جريان اصولي مردم ندارد. مردم حماسه 9 دي ميآفرينند و سينما هنوز ساز ناكوكي است كه براي دلخوشي خود عجبناك مينوازد!
تا آن زمان كه سينماگران برآيندي برآمده از بطن مردم نباشند، اين مسير سامان نمييابد و اين مهمترين دليل است براي حضور نيروهاي تازهنفس متعهد در عرصه سينما. سينماي متعهد توليد ميخواهد، توليداتي كه وامدار ارزشها باشد و بر اصول پابرجا بماند؛ و همچون جريان عمومي مردم حاضر در صحنهها. سينما بايد از دل مردمي بجوشد كه تا پاي جان در راستاي آرمانهاي متعالي نظام ايستادهاند و حضورشان را هر جا لازم بوده ثابت كردهاند.
«پايان نامه» تلاشي بود در اين مسير و بر خلاف نامش كوشش كرد «آغازنامه»اي باشد بر سينماي متعهد به نظام و ارزشها؛ سينمايي كه از كنار حوادث و وقايع كوچك و بزرگي كه هر يك ميتواند دستمايه توليد يك اثر هنري باشد به راحتي نگذرد و به هيچ و پوچ دل خوش نكند. سينمايي كه آرمان داشته و آرمانش در مسير تعالي بشري تعريف شده باشد. انشاءالله
نويسنده: روحالله شمقدري ،تهيهكننده فيلم «پاياننامه»