گذری بر اجرای گروه ساکت در تالار وحدت؛
مخاطب اثر هنری را تشخیص می دهد!
اجرای گروه ساکت ویژگی های منحصر به فردی دارد که در این نوشتار کوتاه با اشاره بدان ها از موسیقی اصیل سخن می رانیم.
تاريخ : شنبه ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۲ ساعت ۱۰:۳۴
مادامی که اجرای یک گروه موسیقایی حرفه ای را در فضای یک سالن بزرگ از نظر نگذرانیم؛ به وضوح معنای فهم مخاطبان را درک نخواهیم کرد. اجراهای گروههای مختلف موسیقایی در سالنهای کوچک و بزرگ شهر، هر یک مخاطبان خود را دارد اما باید دانست که اجراهای نامطلوب و یا خسته کننده مخاطبان را خیلی زود از پیرامون یک گروه موسیقایی پراکنده میکند. حقیقت این موضوع که بسیاری از گروههای موسیقایی به بهانه بدعت هنری شیوه کاری خود را از شکل معمول خارج میکنند و در قالبی جای میدهند که به درستی ابعاد آن را نمی شناسند؛ بر بسیاری از شنوندگان حرفهای موسیقی مشهود است. اما این باور که تغییر و بدعت در کار هنری با هر شکل و شمایلی خواهد توانست تأثیری مثبت در جلب خوانندگان بگذارد؛ منوط به جذابیت اثر هنری نزد مردم و پایداری علاقه به شنیدن ملودیهای تحول یافته است.
فارغ از این موضوعات که اغلب در رابطه با یک اثر هنری مصداق بیرونی داشته و دارد؛ باید خاطر نشان کرد که آثار هنری کلاسیک همیشه مخاطبان حرفهای خود را دارند و این صحه بر ادعای قدرت آثار کلاسیک و اصیل است.
اجراهای متوالی گروه کیوان ساکت ازین دست اجراهایی بود که توانست رضایت مخاطبانش را به نحو مطلوبی جلب کند و آن ها را وادار کند تا دقایق طولانی بایستند و این گروهِ به راستی توانمند را تشویق کنند. این حقیقت شاهدی بر این مدعاست که شنوندگان یک موسیقی اصیل قادرند قدرت و ضعف را به خوبی تشخیص دهند و از میان اجراهای متعدد گروه های مختلف موسیقایی، برترین آن را برای شنیدن انتخاب کنند.
اما فارغ از تمامی این موضوعات و با علم به قدرت انکار ناشدنی گروه ساکت، در اجراهای اخیر این گروه تنها یک نکته منفی وجود داشت و آن تلفیق صدای خواننده خراسانی با سالار عقیلی بود.
به طبع این دست خوانندگان از ضرباهنگ و ریتم شناخت کافی دارند؛ اما از سوی دیگر عدم آشنایی آنها با فواصل موسیقایی، فواصل، پرده ها و نیم پرده ها و از همه بارزتر دستگاههای موسیقایی سبب میشود که هم آهنگ با گروه حرفهای قادر به خواندن نباشند. آنها تنها هنرمندان خود آموختهای هستند که هویت فرهنگی منطقه خویش را بروی صحنه می آورند و البته این موضوع حایز اهمیت فراوان است. اما از سوی دیگر همراهی آنها با گروه ها تنها ریتم و ملودی را بر هم میریزد و مخاطبان را به نیشخندی تند وادار می کند. به یقین شنیدن و یا دیدن چنین صحنهای چندان مناسب احوال یک موسیقیدان حرفه ای نیست. از سوی دیگر نمی توان ارزش این اقدام را نادیده گرفت.
شاید بتوان به جد گفت که این اقدام در جهت یادآوری موسیقی مقامی خراسانی و یا هر موسیقی اصیل و محلی دیگر نوعی بازنشر فرهنگیست که وارثانش حالا به سن میانسالی و پیری رسیدهاند و شاید چندی بعد نتوان اثری از آنها و موسیقی متمایزشان جست. فارغ از آن که همآوایی خواننده موسیقی مقامی با سالار عقیلی چندان مطبوع طبع شنوندگان خوش سلیقه کیوان ساکت نبود؛ اما باید حضور نوازندگان و خواننده موسیقی مقامی خراسان را روی سن تالار وحدت ستود.
از تمامی این نکات که بگذریم؛ می توانیم صحه بر این ادعا بگذاریم که اجرای اخیر گروه کیوان ساکت به سبب قابلیتهای همنوازی سازهای ایرانی و جهانی در اجرای موسیقی اصیل ایرانی به درستی و با جذابیت تمام اتفاق افتاد. همکناری شور و صلابت سازهایی چون ترومپت و ویولون و پیانو با تار و نوای عرفانی اش بدعتی اثرگذار در عرصه هنر موسیقی به شمار می آید. چراکه هر یک از این سازها به سبب قابلیتها و رنگ صدای مخصوص به خود؛ قادرند بخشی از نیاز شنیداری مخاطبان خود را مرتفع سازند و هم نشینی آن ها طیف گستردهتری را به شنیدن وادار میکند. از سوی دیگر نمی توان ارزشهای اجرای پالوده از هنر غربیِ آلات موسیقی اصیل ایرانی را به کل در یک اجرا نادیده گرفت و از آن سان می توان به تک نوازی ساکت اشاره کرد که حقیقت ناب هنر ایرانی را به مخاطبان شیفته اش یادآور می شود.
مینا عبدی