این فیلم مستند درباره سیرک سرشناسی به همین نام است که بصورت یک اثر فانتزی تولید شده است. سیرک خورشید: جهان دور اولین بار در فستیوال فیلمهای توکیو در تاریخ ۲۰ اکتبر ۲۰۱۲ در ژاپن برای منتقدین و تماشاگران به روی صحنه رفت و مورد تحسین واقع شد. فیلم در عرصه جهانی نتوانست موفقیت زیادی کسب کند با این وجود اکثر منتقدین این فیلم فانتزی را ستودند.
داستان فیلم درباره دختری به نام «میا» با بازی «اریکا لینز» است که خودش یکی از بازیگران اصلی سیرک اصلی میباشد. او در این فیلم به عنوان اولین تجربه بازیگریاش به ایفای نقش پرداخته است. میا دختری است که در شهری دوردست که به تازگی پذیرای سیرک پرآوازهای شده زندگی میکند. میا خیلی دوست دارد که به دیدن سیرک برود. زمانی که او در حین تماشای هنرنمایی یکی از بندبازان است ناگهان اتفاقی میافتد: میا به بندباز علاقهمند میشود. او خودش را در سرزمین دیگری همراه آن مرد میبیند و همه تماشاگران ناپدید شده و داستان آغاز میگردد.
گفتگوی زیر با جیمز کامرون یکی از بزرگانی که بسیار به صنعت سه بعدی کمک کرده و به بهانه تهیه کنندگی این فیلم انجام شده است.
شما (در مورد ساخت این فیلم) گفته بودید: «این یک رویا بود که به حقیقت پیوست»؟
در واقع من سالها بود که سعی میکردم با افراد سیرک صحبت کنم تا بگویم: «چرا ما نمایشهای شما را به شکل ۳بعدی اجرا نکنیم؟» و وقتی آواتار را تمام میکردم بالاخره با دانیله (Danielle Savoie) آشنا شدم و گفتم: «چرا این کار را با نمایشهای شما انجام ندهیم؟» و وقتی او شروع کرد به فهمیدن اینکه صنعت سه بعدی چه چیزهایی را در بر میگیرد، کار ما جدیتر شد.
تکنیک سه بعدی چطور به نمایش کمک کرد؟
نمایشهای «سیرک دو سولیه» بسیار مجلل، رنگارنگ و رویاییاند. سه بعدی شما را درست وارد صحنه میکند جوری که من خودم باور دارم که حتی از بودن بین تماشاچیها هم بهتر است. در حالت معمولی شما میان تماشاچیها مینشینید و آن را از یک پرسپکتیو میبینید اما شما با دوربین سه بعدی وارد سن میشوید و درست در میان خود اجراکنندگان قرار میگیرید و شما وارد آن زاویههایی میشوید که میتوانید به طور واقعی خطرات آن نمایشهای هوایی را ببینید، چقدر از زمین بالاترند و میتوانید سرگیجه را احساس کنید. اینجاست که شما بازیگران سیرک را بیشتر تحسین میکنید.
چگونه یک کارگردان در این فیلم را کارگردانی کردید؟ آندرو آدامسون را میگویم؟
آندرو جدا دید قویای دارد، جلوههای ویژه را خوب میفهمد که در خلق این نمایش از آنها استفاده شد و همچنین از اینکه این یک سیرک در رویاست درک بالایی دارد. وقتی نمایش «سیرک دو سولیه» را میبینید شما به نوعی در یک حالت رویایی هستید، اگر شما در این حالت رویایی باشید میخواهید به ماجراجویی زیر چادرهای سیرک بروید. او با این کار مانند یک هنر، یک زیبایی، یک معمای رویاگون با آن برخورد کرد چرا که کار فقط درمورد داستان نیست، در مورد طراحی و شخصیت هاست و تمام سوالهای بیپاسخ است. چیزهای زیادی در نمایشهای «سیرک دو سولیه» وجود دارد که هیچ وقت پاسخش داده نشده است.
چطور یک نمایش زنده را به شکلی متفاوت فیلمبرداری کردید؟
چالش این بود که بسیاری از قدرت نمایشهای سیرک این است که اجرای آنها زنده است، پس همیشه احتمال این وجود دارد که اجرا کننده نمایشها شکست بخورد. فکر نمیکنم مردم بخواهند که چنین اتفاقی بیفتد اما وقتی این اتفاق نمیافتد مردم او را تشویق میکنند، چرا که اجرا زنده است، واقعا دارد جلوی چشمتان اتفاق میافتد. پس ما مجبوریم کار متفاوتی با فیلم و تکنیک سه بعدی انجام دهیم که سطحی از حضور فیزیکی را تامین کند، جوری که انگار شما واقعا آنجایید؛ تکنیک سه بعدی به نوعی مغز را به صورت ناخودآگاه متقاعد میکند که انگار نمایش واقعا جلوی شما اتفاق میافتد. و هم چنین باعث میشود شما احساس کنید که درست همراه اجرا کنندهها هستید، شما قدرت ورزشکاری آنها در اجرا و ظرافت و زیبایی آن را میبینید و سطح حسی که در آن بالا رفته.
چگونه از انبار لوازم دوربینهای سه بعدی را انتخاب کردید؟
ما یک انبار بزرگ از تجهیزات دوربین داشتیم که بخاطر تعدادی از فیلمها جمع شده بود که آواتار یکی از آنها بود، و بسیاری از رویدادهای ورزشیای که ما از آنها فیلمبرداری کرده بودیم؛ پس با توجه به دوربینهایی که در انبار بود سوال این بود: چه چیزی برای این نمایشها لازم است؟ واقعا تا حدودی شبیه فیلم کنسرتی بود که ما قبلا ساخته بودیم، چرا که هنگام گرفتن بعضی از قسمتها تماشاچی زنده داشتیم و ما مجبور بودیم دوربینها مخفی باشند؛ بعلاوه این فرصت را هم داشتیم که بعضی از قسمتهای نمایش را در نبود حضار بگیریم و دوربین را درست نزدیک به بازیگران قرار دهیم، بنابراین کار تا حدودی نیز شبیه به فیلمبرداری یک فیلم سینمایی بود. درنتیجه ما میدانستیم باید ابزاری مثل دوربینهایی با بزرگنمایی دوردست و جرثقیلهایی که ما برای کنسرت استفاده کرده بودیم، داشته باشیم. جدا از اینها ما با دوربینهای ثابت و... نیز کار کردیم. ترکیبی از کل ابزارهایی که گروه «کامرون پیس» داشت موجود بود. اولین بار بود که ما تمام آن ابزارها در یک پروژه استفاده میکردیم.
آیا فشاری اضافیای روی دوش بازیگران سیرک بود؟
تمام اجراکنندگان سیرک بازیگرند، اجراکنندهاند و برای مردم نمایش اجرا میکنند، فکر نمیکنم برایشان سخت بوده باشد. آنها فهمیده بودند که فشار زیادی رویشان است اما نه فقط به خاطر اینکه برای نمایشهای گروه انتخاب شدند، بلکه به خاطر تمام نمایشهای متفاوتی که به نمایندگی از «سیرک دو سولیه» در این فیلم انجام میدادند. آنها سخت کار کردند، سخت تلاش کردند. اما این کاری است که هر روز انجام میدهند، چیزی است که این مردم هر روز انجام میدهند. «اریکا» در روزهای کاریاش در ارتفاع۵۰ فوتی زمین با سرعت زیادی دور خود میچرخد، در حالی که توسط یک نفر با یک دست نگه داشته شده است؛ پس فکر میکنم که میدانستند با چه فشاری طرف هستند.
ترجمه: یاسین پورعزیزی