فیلم سینمایی «هیچ کجا هیچ کس» به کارگردانی«ابراهیم شیبانی» بعد از ساخت فیلمهایی مانند: «زهرعسل» و «صحنه جرم، ورود ممنوع» سومین فیلم بلند سینمایی این کارگردان است. که سال گذشته در بخش مسابقه سی و یکمین جشنواره بین المللی فیلم فجر حضور داشت و برخلاف انتظار و باحضور انبوهی از ستارگان و بازیگران سینمای ایران با توجه به نوع روایت خود نتوانست توفیقی در جلب مخاطب داشته باشد.
فیلم که داستان آن درخصوص زندگی چهار جوان امروزی ، معضلات و مشکلات اجتماعی آنها است . داستان اول این فیلم روایت زندگی دختری جوان به نام «یلدا» است که به دلیل مخالفت های مستبدانه پدراش با ازدواج او با فرد مورد علاقهاش دچار مشکلاتی می شود. در نتیجه وی برعلیه پدراش عصیان کرده و با پسر مورد علاقه خود به صورت مخفیانه ازدواج می کند. چرا که وی به دنبال رسیدن به خوشبختی و آزادی بیشتر است.
داستان دوم د ر خصوص زندگی جوانی بیکار به نام «داوود» است که عاشق یلدا است. داستان چهارم فیلم هم رواتی از زندگی پسری به نام «مهران» است که در دام عشق دختری گفتار است و به دنبال رهایی از این مشکل خوداش را آب و آتنش می زند و داستان چهارم هم روایتی از زندگی دختری به نام «مرجان» است که عشق خود را برای دست یابی به پول بیشتر رها کرده و به دنبال ترد شدن از سوی پسری که به او ابراز علاقه کرده به مواد مخدر روی میآورد.
فیلم سرنوشت این چند جوان را روایت می کند و داستان از جایی آغاز می شود که یک روز مهران و داوود و یلدا به قصد رسیدن به خوشبختی و دست یافتن به پول نقشه یک سرقت را میکشند . در این میان فیلم با استفاده از فرم روایی خاص خود یعنی روایت داستانها به شکل پیچ درپیچ تلاش می کند که سرنوشت این چند جوان را به مخاطب نشان دهد. از آنجایی که اکثر سینماگران ما اعم از تهیه کننده، فیلمنامه نویس و کارگردان در سینمای همیشه معتقد به نتیجه گیری و همچنین دادن درس عبرت به مخاطب بوده اند در نهایت همه چیز کوش می شود که به خوبی و خوشی به پایان برسد. یعنی دختر فراری با پی بردن به اشتباهات خود به کانون خانواده باز می گردد . فیلمساز هم با استفاده از ساختار و فرم روایی که برای اثر خود در نظر گرفته ، با پرداختن به معضلات مختلف اجتماعی تلاش کرده که داستانی امروزی را برای مخاطب سینما به خصوص دختران و پسران جوان تعریف کند. اما توجه به اینکه در طی سال های گذشته مخاطبان سینمای ایران عادت به روایت داستانهای خطی داشته اند ، در فیلم سینمایی «هیچ کجا هیچ کس» مخاطب نمی توان با ساختار تو در توی فیلم ارتباط درست و معقولی را برقرار کند . در واقع بخش عظیمی از خاطبان سینمای ایران را مخاطبان عام تشکیل می دهند و به همین دلیل نمی توان انتظار داشت که مخاطب به آسانی بتواند هر نوع روایت و ساختاری را در سینمای مورد قبول خود قرار دهد. هر چند این فیلم به اصطلاح با حضور بازیگرانی چون: محمد رضا فروتن، مهناز افشار، رضا کیانیان و بهاره کیان افشارظاهر مخاطب فریبی دارد و مخاطب سینما فکر می کند که با حضور این تعداد ستاره و چهره سینمایی با اثری جذاب و مخاطب پسند روبه رو است . اما این بازیگران با توجه نوع دکوپاژ، فرم و روایتی که فیلمساز برای این فیلم در نظر گرفته است. عملا در نقش های خود نمی توانند هیچ گونه خلاقیت و نوآوری داشته باشند و در حد اندازه های مورد انتظار مخاطبان هنرهفتم ظاهرشوند. ضمن اینکه فیلم با توجه به فرم و ساختار روایی که برای خود در نظر گرفته تا نوعی جذابیت و متفاوت بودن را برای مخاطب تداعی کند ، اسیر این فرم شده و مخاطب نیز سر در گم و آشفته می کند . از سویی در برخی از سکانس های خود نیز به نظر می رسد بیش از اندازه شعاری و کلیشه ای عمل می کند . مثلا مخاطب در سکانسی شاهد این است که موضوع اختلاس ۳ هزار میلیارد تومانی به مطرح می شود. این درحالی است این فیلم به هیچ عنوان اثری سیاسی نیست و بیشتر تلاش می کند که روایتی امروزی از نسل جوان و دغدغه ها ومشکلات آنها را به تصویر بکشد. در واقع شیبانی در مقام کارگردان این اثر با انتخاب و ارائه فرم غیر خطی ذهن و تصور مخاطب را از داستان ساده فیلماش دور کرده ومخاطب را با چالشی تازه در روایت زندگی جوانان امروز در تقابل با مشکلاتشان به نمایش بگذارد. اما در این راه به هیچ عنوان توفیقی کسب نکرده و به دور از اغراق داستان فیلم را برای مخاطب به تصویرمی کشد.
از سویی دیگر بسیاری از خرده داستانهای فیلم هم عملا هیچ کونه کارکرد و کمکی به پشبرد داستان و قصه آن ندارند و بیمنطق و بیجهت اتفاق می افتند. در عصوص تا دلتان بخواهد در این فیلم شلختگی در ساختار و فرم پیدا می شود که برای مخاطب امروز سینمای ایران تازگی نداشته وباعث سردرگمی و گیجی او می شوند
فیلم به دلیل انتخاب اشتباه سبک و شیوه روایی خود، بیش از آنکه در تلاش برای برقراری ارتباط با مخاطب و روایت مضمون اجتماعی خود باشد و استانداردهای سینمایی خود را به لحاط ساختار و مسائل فنی و غیره رعایت کند با مشکلی به نام ریتم و روایت هم مواجهه است. تاجایی که مخاطب با گره افکنیهایی که صورت می گیرد از فیلم زده می شود. بنابراین می توان به جرات گفت که فیلم سینمایی «هیچ کجا هیچ کس» با توجه به داستان بسیار ساده ای که دارد ، مشخص نیست که چرا سازندگان فیلم بعداز کلی دردسر در روایت خود قصه آن را به خورد مخاطب می دهند و برای گره افکنیهایی که صورت گرفته به سمت اتفاقاتی می رود که برای مخاطب باهوش امروز سینمای ایران غیر قابل باور و درک است.