مریم اطیابی- به گزارش هنرنیوز؛ سال ۹۴ در حالی به پایان خود نزدیک شد که جدای از اخبار گوناگون درباره مشکلات میراث فرهنگی و گردشگری و عدم برگزاری نشست پایان سال از سوی مسوولان ( معاونت صنایع دستی از این قاعده مستثی بود و نشستی با شرح کامل اقدامات و پاسخگویی به تمامی پرسشهای خبرنگاران برگزار کرد) با اخبار ضد و نقیضی درباره موزهها روبه رو شد.
روزهای نفسگیر موزهها
تغییر مدیران کاخ سعدآباد و نیاوران و انتخاب مدیری برای مجموعه پرحاشیه سعدآباد که طبق نظر سنجی روزنامه ایران با مخالفت ۸۰ درصدی موزهداران درباره نحوه انتخاب مدیریت رو به رو است، اعلام واگذاری موزه چهار فصل اراک به بخش خصوصی برای تبدیل شدن به سفرهخانه از سوی مدیر کل میراث فرهنگی استان مرکزی و مخالفت کارشناسان و میراث دوستان منطقه با این اقدام و تلاش برای جلوگیری از این اقدام ،حاشیههای انتخابات ایکوم (کمیته جهانی موزه و موزهداری)ایران و ابراز نارضایتی برخی از نحوه برگزاری آن، اخبار واگذاری موزه هنرهای معاصر و صبا به بنیاد رودکی به عنوان بخش خصوصی و بیانیه انجمن نقاشان در مخالفت با واگذاری موزه هنرهای معاصر به غیر همچنین اعلام مخالفت مدیرکل امورموزهها با واگذاری این دو موزه دولتی به بخش خصوصی و غیر قانونی شمردن آن از جمله اتفاقاتی بود که میراث فرهنگی روزهای پایانی سال با آنها مواجه شد.
سنگفرشکردن محورهای تاریخی- گردشگری در نوروز!
سال جدید اما در حالی آغاز شد که روز نخست فروردین ۹۵ عکسها و اخباری به رسانه ها ارسال شد که بر اساس آن مدیران و عوامل اجرایی شهرداری منطقه ۱۲ اقدامات اجرایی خود را در این منطقه تاریخی- گردشگری آغاز کرده بودند. بر اساس این طرح قرار بود در محله پامنار محور رکنی- صوفیانی حدفاصل ناظمالاطبا تا پامنار و خود خیابان پامنار ، محله فردوسی پیاده رو خیابان منوچهری،محله امامزاده یحیی محور اصلی امامزاده یحیی و میدان باغ پسته بک، محله سیروس محور کیانی ، محله سنگلج محور سی تیر سنگفرش شود. همچنین بر اساس این پروژه اجرایی محله سنگلج؛ بازارچه شاپور و محور طرخانی( حد فاصل وحدت تا دولت آبادی) و میدان محمدیه افزون بر سنگفرش مشمول طرح پیاده رو نیز میشدند.
بدین ترتیب با سنگفرش شدن پامنار حرکت سواره به صورت دوطرفه در میآید، نهرها پوشانده و عرض مفید محور افزایش مییابد. حرکت سواره از محور ۱۵ خرداد کاملا حذف و حرکت سواره در محور پامنار آرام سازی میشود.
هر چند این اقدام شاید در جای خود و در برخی از محورها قابل تقدیر باشد، اما همچنان این پرسش مطرح میشود که اجرای چنین طرحی آن هم در بافت تاریخی که در برخی جاها از جمله خیابان سیتیر محور گردشگری اصلی شهر تهران به شمار میرود و افزون بر حضور موزه ملی کشور و موزه آبگینه بیش از ۱۰ جاذبه گردشگری تاریخی دیگر نیز در این خیابان وجود دارد آیا در ایام نوروز منطقی است؟ از سویی سهم میراث فرهنگی در تهیه چنین طرحی چقدر است؟ آیا مسوولان میراث فرهنگی از اجرای چنین طرحی اطلاع داشتند؟
پیش از این بارها و بارها رسانههای فعال در حوزه میراث فرهنگی درباره اجرای طرح انضباط شهری در چهار وجه محدوده بازار بزرگ تهران اعم از تقاطعهای مولوی، سیروس، سرچشمه، امیر کبیر، میدان امام خمینی و خیام هشدار داده بودند. طرحی که اجرای آن با همکاری نیروی انتظامی توسط شهرداری تهران، معاونتها و مجموعه مناطق به صورت پایلوت در منطقه ۱۲ اجرا میشود. به موجب این طرح قرار است ساماندهی چرخدستیها، موتورسیکلتسوارها و تاکسیها، تخلیه بارها، کنترل گذرگاه عابران و پیاده راهها، همچنین ساماندهی خرده فروشان و افاغنه غیر مجاز و معتادین، طرح کاهش آلودگی بصری، حذف زوائد، پیرایش شهری و ساماندهی نما و جداره معابر، مورد توجه قرار گیرد.
با وجود تمامی هشدارها همچنان به نظر میرسد شهرداری بدون اطلاعرسانی به میراث فرهنگی دست به چنین اقداماتی در محورهای تاریخی- گردشگری زده است چرا که مدیران موزههای آبگینه و موزه ملی هردو از این شکایت داشتند که شهرداری حداقل یک ماه زودتر باید به این اماکن اطلاعرسانی میکرد. گرچه مسوولان اماکن تاریخی مستقر در خیابان از اجرای این طرح در ایام نوروز گلایه مند بودند اما خسروآبادی مدیرکل میراث فرهنگی استان تهران معتقد بود: با توجه به اینکه کفسازی خیابانها نیازی به استعلام از میراثفرهنگی ندارد، شهرداری در این زمینه استعلامی از اداره کل میراث تهران انجام نداده است. همچنین این خیابان در فهرست آثار ملی به ثبت نرسیده است.
هرچند انجام پروژهی سنگفرش خیابان سیتیر به دنبال مصوبات قبلی برای ساماندهی فضای میدان مشق اقدامی پسندیده است اما همچنان این پرسش باقی است که شهرداری چقدر در اقدامات اجرایی خود در منطقه ۱۲ حتی بنام گردشگری و ساماندهی محورهای تاریخی با میراث فرهنگی هماهنگ است؟
دقیقاً کجایی؟
اما این تنها اتفاق نوروزی میراثی تهران نبود. سرقت سریالی کاشیهای مسجد حاج قنبرعلی خان کُرد مافی و سردرِ خانه مخروبه عیسی صدیق، سومین رییس دانشگاه تهران، دزدی از سردر مسجد-مدرسه سپهسالار و... از جمله اخبار داغ سال ۹۴ بود این خبرهای تأسف بار با ربودن کاشیهای سردر روزنامه ملی طوفان شرق، انجمن سخنسنج فردوسی و جمعیت نگهبانان اسلام و ایران به پایان رسید.
اخبار سرقت کاشی بناهای تاریخی و پیگیری نکردن این موضوع از سوی مسوولان ذیربط سبب شده تا حتی خبرگزاری بی بی سی نیز در ایام نوروز یکی از گزارشهای خود را به این موضوع اختصاص دهد.
این در حالی است که با وجود هشدارهای رسانهای درباره عدم واکنش به موقع مسئولان به دزدیها طبق اخبار واصله سارقان در ایام نوروز نیز بیکار ننشستند و کاشیهای چند بنای تاریخی را به سرقت بردند. حال این پرسش مطرح است که پشت سرقت این کاشیها چه شخص یا افرادی حضور دارند، آیا باید سرنخ این دزدیها را در خیابان منوچهری و برخی از عتیقهفروشان گرفت که کاشیها را به مجموعهداران داخلی یا سازندگان عمارتهای فاخر برای پولداران امروزی می فروشند یا ردپای این کاشیها را چند صباح دیگر باید در آن طرف آبها در حراجیها پیدا کرد؟ چرا مسوولان میراث فرهنگی در این زمینه سکوت کردهاند و چرا تا کنون سارقان این اشیا تاریخی در حصار ناصری تهران پیدا نشده اند؟ آیا آماری از سرقت کاشیها در سایر استانها نیز وجود دارد؟ چند اثر تاریخی دیگر در تهران باید به چنین سرنوشتی دچار شوند تا مسوولان ذیربط نسبت به این موضوع واکنش نشان دهند؟
وقتی اتاق شیرازی مهد کودکگلها میشود؟
از سویی در ایام نوروز طرحی در عمارت مسعودیه انجام شد با عنوان « بچهها در مسعودیه» که طبق آنچه بر بنر آن نگاشته شده بود این کار با هدف بازدید هدفمند کودکان و نوجوانان برای آشنایی با کارگاههایی در حوزه میراث فرهنگی از سوم تا دوازدهم فروردین برگزار شد.
اما شاید آنچه بیش از همه هنگام بازدید از این مکان تاریخی کارشناسان و فعالان میراث فرهنگی را شوک زده میکرد اتاق مرحوم باقر آیت الله زاده شیرازی پدر مرمت نوین ایران بود. احتمالاً با دیدن این صحنه، عمارت مسعودیه تهران بر روی سر خیلیها فرو ریخت . اینجا مهد کودک نبود، کانون پرورش فکری کودکان هم نبود. دفتر مرحوم دکتر شیرازی بود که در و دیوار آن به دست کودکانی سپرده شده تا لحظه ای شاد باشند ، اتاقی که روزی مقام و منزلتی داشت .
خیلی نباید تأسف خورد اگر کودکان چیزی ازمرحوم شیرازی و مکان مقدسی که در آن حضور دارند ندانند و دل به رنگها بسپارند. دیر زمانی است که رنگها خطاها را میپوشانند. اگر سری به بخش غربی مجموعه هم بزنید با قسمتی از مجموعه رو به رو خواهید شد که به سالن نمایش تئاتر تبدیل شده است. بخشی که شما را از دیدن پشت عمارتی که پیش از این به روی همگان باز بود محروم میسازد و تئاتریهای محترم در گپ و گفت دوستانه برایتان توضیح خواهند داد که با چه مشقتی آنجا را تمیز کردهاند و برای اثبات سخنانشان دیوارههای تاریخی را نشانتان میدهند که مثلاً این دیوارهها کهنه و کثیفند و آنچه اکنون به عنوان دیوارههای مجازی میبینید با فاصله از دیوارههای اصلی به کمک آنها و البته دوستانی از جنس خودشان آمده است. وقتی اهالی فرهنگ و هنر نمیدانند کجا هستند دیگر نباید از کودکان توقعی بیش از این داشت چرا که بزرگی نیست که به آنها بگوید بر این عمارت چه گذشته است،چه کسانی خون دلها خوردهاند تا آن را حفظ کنند و روزگاری نه چندان دور شاید به قدمت شش سال پیش چگونه ساکنان این خانه را بیرون ریختند.
اصلاً کودکان نباید بدانند که در نشست شرکت عمران و بهسازی یکی ازمعاونین شرکت معظم عظام « شرکت سرمایهگذار در فروش قطعات خودرو و پتروشیمی » چگونه با تفاخر در میان مهندسین و معماران و مرمتگران اظهار کرد که سازمان میراث فرهنگی توان نگهداری این مجموعه را نداشت و روی دستش باقی مانده بود که ما به کمک آنها آمدیم!!! کودکان هم نباید بدانند که معاون پر رزومه عظام که یکی از مدعیان طرحهای بکر برای بناهای تاریخی است خود نمیدانست که پا در کجا نهاده است. کودکان نباید بدانند که نفایس چیست؟ تعریف میراث فرهنگی از نفایس چیست؟ مرمت چیست؟ پدر نوین مرمت کیست؟ آنها ۵۹ سال دیگر که قرارداد شرکت عظام یا به پایان میرسد یا تمدید میشود نیز دیگر هرگز به خاطر نخواهند آورد که عمارت مسعودیه کجاست، چه برآن گذشته است؟ و چه کسانی ، چگونه با چه شرایطی بر آن سکنی گزیدهاند و پدرخوانده و مادر خوانده مهربانتر از پدر و مادر آن شدهاند.
مشقی که میراث ندارد / پروپاگاندای رسانهای
اما شاید آخرین اتفاق مهم سال ۹۵ میراث تهران به میدان مشق ختم شود. «افتتاح میدان مشق پس از ۱۵۰ سال» تیتری حیرت آور برای میراثیان بود. با این تیتر ۱۲ فروردین میدان مشق میزبان مسوولان و مردم شد. پیش از این در خبرها آمده بود که قرار است «باغملی» یا همان «میدان مشق» با هماهنگی شهرداری و وزارت امورخارجه توسط محمدباقر قالیباف و محمدجواد ظریف افتتاح شود. میدان مشق در ایام نوروز هر شب میزبان گروههای کنسرت نیز بود. جشنوارهای با عنوان «جشنوارهی قلب تهران» اما در این بین نه خبری از مسوولان میراث فرهنگی بود نه خبرنگاران این حوزه چرا که هیچکدام از چنین برنامهای اطلاع نداشتند.
افتتاح میدان مشق پس از ۱۵۰ سال در حالی تیتر خبرهای شهری قرار گرفت که خبرنگاران حوزه میراث میدانستند که عملیات کفسازی و ساماندهی مجموعه میدان مشق که از مدتها پیش توسط پیمانکار خصوصی آغاز شده بود خود پیش از نوروز با حاشیههایی از جمله جا به جایی درختان و ... مواجه بود و از طرفی مرمت سردر باغ ملی نیز هنوز به پایان نرسیده است و اساساً به کار بردن واژه افتتاح این میدان پس از ۱۵۰ سال اشتباه است چرا که پیش از این نیز مردم می توانستند برای دیدن موزه ملک و میدان مشق وارد این مجموعه شوند!!!
این اعتراضها به نحوه اطلاع رسانی و برگزاری برنامههای فرهنگی بدون اطلاع میراث فرهنگی و اعلام افتتاح میدان مشق !!! سبب شد تا مدیرکل میراث فرهنگی استان تهران در فضای مجازی به خبرنگاران این گونه توضیح دهد :« دوستان عزیز اینکه این میدان افتتاح شود که ساده انگاری است وما هم در جریان اصلاح کف سازی ها وهم مرمت ها هستیم و اتفاقا پس از بازدید کمیسیون ماده پنج به همراه آقای طالبیان( معاون میراث فرهنگی کشور) پیشنهاد برگزاری کنسرت ها جهت استفاده عمومی مطرح شد که مورد موافقت هم قرار گرفت. اینکه شهرداری برای عملیات کف سازی انجام شده افتتاحیه بگذارد حق است و اینکه ما باشیم یا نباشیم اصل نیست و قطعا فرداهای بعد برای موزه صنعتی، سردرباغ ملی، خیابان سی تیر و خیلی پروژههای دیگر در دست اقدام با هماهنگی میراث، طبیعی است که اخباری اعلام شود. این نهضت مرمت فارغ از حب و بغض دستگاهی فرصت است نه تهدید و بسیار متاسفم درصد خبرهای اینچنینی که میتواند امید ساز و تحریک کننده مثبت باشد کمتر از طرف عزیزان خبرنگار مطرح میشود. امیدوارم در سال جدید رویکرد عزیزان به این امور معطوف شود.»
در این بین
حسین هوشیار، مدیر باغ موزهی قصر و معاون فرهنگی سابق منطقه ۱۲ شهرداری تهران، که چندی پیش اقداماتش برای ساخت یک سازهای شیشهای در باغ موزه قصر خبرساز شده بود، خود را یکی از آگاهان کامل برنامههای در حال برگزاری در میدان مشق میداند. او در فضای مجازی این اقدام شهرداری را این گونه تشریح میکند: «موضوع اصلا افتتاحیه و این صحبتها نبوده است.از آنجاییکه منطقه ۱۲ به واسطه پررنگ شدن ماهیت تجاری (بازار و...) ماهیت فرهنگی و تاریخی خود را کمتر نشان داده و شاهد آسیبهای اجتماعی مختلف در منطقه بودهایم و هستیم.بنابراین در شورای عالی فرهنگی شهرداری مصوب شد که بازگشت جمعیت به این منطقه و زنده کردن شبهای منطقه ۱۲ و احیای نقش فرهنگی و تاریخی این منطقه با اجرای برنامههای فرهنگی و هنری در اولویت باشد که این برنامه نیز پیش درآمدی بر این موضوع بوده است.»
هوشیار در بخش دیگری از نوشتارش اذعان کرده است: «این اتفاق برای میدان مشق، فقط یک پروپاگاندای رسانهای است.در طول سالهای ۸۹ تا ۹۱ که معاون فرهنگی منطقه ۱۲ بودم، بارها خواستیم در میدان مشق برنامه اجرا کنیم، اما وزارت خارجه شرط هایی مانند ترمیم پیاده راهها و نورپردازی ساختمانها مطرح میکرد که با توجه به رابطه آن دوران شهرداری با دولت هیچ وقت عملی نشد.
این مقام مسؤول در ادامه توضیحات خود در فضای مجازی آورده است: «بنابراین شهرداری امسال قبول کرد که شروط متولیان میدان مشق را بپذیرد تا امکان ورود فرهنگی به میدان مشق مهیا شود. تعبیر افتتاح که در مصاحبهی مسئولان شهرداری وجود دارد، نوعی حفظ ظاهر و زیرکی رسانهای است که هم پیام به متولیان میدان مشق دارد و هم نیم نگاهی به سوالات احتمالی شورای شهر.»
اسکندر مختاری تنها چهره میراثی حاضر در مراسم
به گزارش هنرنیوز؛
محمدباقر قالیباف، شهردار تهران نیز در برنامهی افتتاح این مراسم با بیان اینکه «افتتاح میدان مشق نمونهای از همکاری و همدلی دستگاههای دولتی و نهادهای عمومی» است، اینگونه قول داد: «من این قول را به شهروندان تهرانی میدهم که به امید خدا در هر فصل سال جدید در منطقه مرکزی تهران شاهد افتتاح پروژه های مهمی باشیم و زندگی را مجددا به این منطقه تاریخی برگردانیم.»
او ابدون اشاره به میراث فرهنگی و نقشی که میتواند در احیای این میدان تاریخی داشته باشد،به افتتاح میدان مشق در محدوده مرکزی شهر تهران اشاره کرد و گفت: «امروز شاهد هستیم یکی از نقاط و محورهای تاریخی و هویتی پایتخت که به نوعی یا دیده نمیشد یا کمتر دیده میشد، با کمک و همراهی دوستان خوبمان در وزارت خارجه و بقیه دستگاههای اداری همانند دانشگاه تهران بازگشایی شد.
او ادامه داد:«تصمیم قطعی ما در شهرداری تهران این است که انشاءالله بتوانیم زندگی را به مرکز تاریخی و هویتی شهرمان یعنی منطقه ۱۲ برگردانیم.این از تصمیماتی است که ۵ ، ۶ سال است که اتخاذ شده، به طوری که آثار چندین سال زحمت مدیریت شهری پایتخت در این منطقه نمایان میشود.»