دوسالانه نقاشی؛ نگاهی مبهم به  مکتب هرات
نگاهی به بخش رقابتی دوسالانه هشتم نقاشی ایران؛
دوسالانه نقاشی؛ نگاهی مبهم به مکتب هرات
دوسالانه نقاشی ایران با تمام حاشیه های خود پایان یافت. گرچه تلاش مسولین برگزاری دوسالانه به بازنگری نقاشی کهن ایران از بهای زیادی برخوردار است؛ اثرگذاری این موضوع در حاله ای از ابهام قرار دارد. با تمام این حواشی در این یادداشت به بررسی آثار راه یافته به بخش مسابقه نگاهی اجمالی می کنیم.
 
تاريخ : دوشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۹۰ ساعت ۱۱:۰۱

گستره تلفیقی از نقاشی قهوه خانه ای و بیان سوررئالیستی، که بیان رویایی را در انتقالی مجازی به ذهن متبادر می‌نماید؛ در میانه این نمایشگاه به چشم می خورد. نقشی که خالق آن «حامد صدر ارحامی» است. این اثر از اجرایی موفق برخوردار است.
در گستره هایی که در تجسم تلفیقی نقوش و سطوح نگارگری مکتب هرات را می نمایاند و در استفاده از رنگ مایه های خالص و ترکیبی؛ از جسارت و حرکت قابل توجهی یاد می کنم که ذهن بیننده را بارور می سازد.اثر « جهانبخش رستمیان» گویای چنین روایتی است. تجسمی از رنگ مایه های سنتی تزیینی، آبی فیروزه ای و لاجورد در ساختار کاشی و حضور سمبل های عصر حاضر در استفاده از تابلوی برق؛ نمایان‌گر تغییرات گذشته به سوی حال می باشد. در تجسم سیم های برق و یا در زیر کاشی کاری. اثر «علی زعیم» از چنین خاصیتی برخوردار است.
بزرگ نمایی کوبه درهای چوبی سنتی؛ در ارتباط با نمایشی از اعداد و حروف نامفهوم و پوشش لعابی رنگ مایه های سبز آبی تیره به اکسپرسیونیسم نزدیک شده است. سمبل های استفاده شده در این اثر تماماً از تصاویر چاپی دیجیتال می باشد.
در اثر «حمید بهداد» شعور هنری؛ در ایجاد گستره هایی، به شیوه آبستره از نقش مایه های سنتی مایه گرفته است. بیان رویدادی غیر مفهوم منجر به بروز سطوحی بی سرانجام و صرفا نقش پردازانه گشته است، این نگرش مربوط به تلاش نقاشانی است که از درک مدرنیته ، فقط به آبستره می اندیشند . گستره هایی که از دیدگاه سنتی و بکارگیری سمبل های رمزگونه ای در حد ارائه اشکال و فرم های تکراری از درختان، انسان و اشیاء ، گرایشی کتیبه نگارانه را دریافت می‌دارد که صرفا بازنگری انتزاعی از آن محسوب می شود.
در اثر «سیدمهدی ریحانی کاظمی» دریافتی دیگر را می توان دید. گستره های کلاژ و استفاده از نقش های گل مرغ ، نقش‌های اسلیمی نگارگرانه و نقش های تزیینی حاشیه‌ای ، که در عین حال فرم متنوعی از سطوح سمبلیک عناصر را در بردارد.
تعدادی از آثار، با استفاده از نقش های محلی در پوشش جلوه گر شده است. در نجوای زنان گرداگرد مکانی مقدس. اثری که بر استحکام کار بر روی نقش های تزیینی استوار شده. به‌طور کلی از کلاژ بافت و نقش پارچه برای نشان دادن چادر و نقوش تزیینی فرش های محلی استفاده شده است . به‌کارگیری واژه «بدون عنوان» برای گستره هایی ،که از نظر ساختار و بهره گیری از عناصر ، انتزاع را به‌خود گرفته است؛ در حالی‌ که خط و نقش در آن با یکدیگر ارتباط دارد؛ کمی نامطلوب به نظر می رسد. این امر نشانگر عدم تثبیت اندیشه صاحب اثر است، که راه ورود به اثر و دریافت مفهومی متن زمینه را نه برای خود و نه برای بیننده هموار نمی سازد.
شاید بتوان از آثاری که شخصیت انتخاب موضوع و شیوه اجرایی هماهنگ بهره مند شده است؛ که در عین سمبلیک بوده بیانی مفهومی را نیز دارا می باشد؛ به نکویی نام برد. « اسماعیل چشرخ» در تابلویی که نقوش سمبلیک گورخر و گاو در هم پیچیده شده را به نمایش می گذارد؛ شاید از داستانی کهن‌تر مایه می‌گیرد. لحظه‌ای پس از شکار با پیکان. نمایش دیدگاهی از «عشق بهرام» در غالب مکتب هرات.
این‌جا خلاقیت غالب آمده است. در این‌گونه آثار تداخل دو تصویر از گذشته و حال را به وفور می‌یابی. در تابلوی کارگران افغانی مشغول ساختن نقاشی دیواری، کلاژ تصاویر کارگران روی داربست و نقش های نگارگری مکتب هرات ، که بزرگنمایی و چاپ شده است؛ حرکت و جایگزینی بخش فعال گستره را در بر می گیرد . ترکیبی از گذشته و حال قالب ساختن یک بنا. در این اثر؛ نقش مایه نگارگری نیز ، خود بیانی تصویری از کار در ساختمان را داراست. به هر روی هنرمند در این اثر هماهنگی مطلوبی را فراهم آورده است .
درک هنر در گستره‌ی مدرن به نوعی با ایجاد تضاد و التهاب بدون هدف در شکل عناصر صورت می‌پذیرد و به نوعی تخریب فرم ظاهری را به همراه دارد؛ که رها شدن از قید اندیشه است؛ برای بیان مفهوم.
اثر «مریم ابطحی- مریم ایدی» شاید جلوه‌گر این ایده است. در ارائه تجسمی از مکتب هرات؛ نقش مایه‌های سمبلیک ، با پشتیبانی حروف نامفهوم ولی منظم به نمایش در می آیند و در عین حال‌ نوعی کتیبه نگاری را با نقاشی توام می‌کند.
«حمید بهداد» در گستره های ارائه شده حضور انتزاع را به‌جای اندیشه برای آغاز و پایان موضوع بر گزیده است. این نگرش سبب شده است، که با سطح بندی و رنگ مایه های متضاد؛ ذهنیت بیننده در بلاتکلیفی باقی ماند. در عین حال که حضور آشنای طبیعت نیز در برخی از آثار احساس می‌شود.
بریده تصاویری از نگارگری با تقسیم بندی سطوح رنگی و استفاده از قطعاتی از شعرها در همین مضمون بدون داشتن امتداد های همسان ، زمینه را برای اثر تبدیل به پازل هموار می سازد. پازلی که قطعات آن پراکنده شده است و تمرکز ذهنی بیننده را دچار اختلال می نماید . در بعضی گستره ها بهره گیری از سمبل های مفهومی با ترکیب بندی متوازن تری همراه شده است. گویش های غم انگیز از ارتباطات انسانی امروز؛ در ساختار انتزاعی بسیار پر نمود است. تجسم رنجش های درونی که با پوشش های نظامی غیر آشنا ، حس بیگانه ای را به ذهن انتقال می دهد. اگر چه درشیوه اجرایی دقت عمل دیده می شود؛ ارتباط مفهومی درستی بین عناصر ایجاد نشده است . آیا کلافهای رنگی سردرگم، با تاش های پهن بدون هدف در یک نیمه تابلو متراکم می شوند و فضای خالی با چند خط شتابزده؛ اشکالی خطی از چهره های نگار گرانه را تجسم می بخشند. این نقوش فاقد توازن و ترکیب بندی درست؛ و در نهایت به یک پالت ناقص رنگی تبدیل می شود. اثر « مریم توکلی» در بخش هنرهای دستی- نقش و بافت و سوزن و نخ کشی پارچه از خصوصیت متفاوتی حکایت می کند. در این اثر می‌توان گویش‌های طبیعت را در ساختاری از پارچه های رنگین یافت؛ که با نخ ، سوزن دوزی و گلدوزی ، نقش هایی از طبیعت را با رنگ مایه های شاد و توازنی ریتمیک در تقسیم بندی های سطوح و ترکیب بندی موزون به انجام رسانده است. 

سهیلا افشار
کد خبر: 36344
Share/Save/Bookmark