فیلم سینمایی «تنهای تنهای تنها» به کارگردانی احسان عبدیپور در سی و یکمین جشنواره بین المللی فیلم فجر امسال حضور بسیار موفقی داشت و در بخش پایانی تجلی اراده ملی جشنواره سی و یکم فیلم فجر توانست ۱۱ جایزه را از نهادها وسازمانهای حامی جشنواره کسب کند. هر چند این فیلم در از سوی هیات داوران جشنواره دیده نشد، اما این چیزی را را از ارزشهای این فیلم کم هزینه شهرستانی کم نمیکند. چرا شهرستانی؟ به این دلیل که فیلم با همکاری صدا وسیمای استان بوشهر تولید شده است وخیلی زود توانست نام خود را بر سر زبانها بیاندازد ونشان دهد که میتوان در جایی به غیر از تهران هم فیلمی ساخت که مخاطب از دیدن آن خسته نشود.
احسان عبدی پورکارگردان بوشهری این فیلم که ساخت فیلمهایی چون «توماج» و «یک بعد از ظهر تابستان» را در کارنامه دارد و در سالهای گذشته نیز با فیلمهایی چون «افسانه ۹۸» و «همسنگار» به جشنواره فجر آمده و موفقیتهایی کسب کرده بود. در این فیلم با بیان رواییتی عاطفی از پیوند میان دو نوجوان به زندگی «عبدالکریم» معروف به «رنجرو» پسرکی بوشهری میپردازد که در یکی از روستاهای اطراف نیروگاه اتمی بوشهر زندگی میکند. او با پسرکی روسی، که پدرش از مهندسان روسی نیروگاه است دوست میشود؛ اما تحولات جهانی به ویژه پرونده هستهای ایران و واکنشهای اطرافیان، دوستی صادقانه و بیآلایش آنها را تهدید میکند و رنجرو ماهیفروش است و از زبان روسی جز چند جمله که به درد ماهی فروشی میخورد نمیداند و «اَلِگ» دوست روس او هم از فارسی همان مقدار را میداند که رنجرو هنگام دورهگردی برای فروش ماهی فریاد میزند. زنی روس، که او نیز از مهندسان نیروگاه بوشهر است نقش مترجم آنها را بازی میکند. رنجرو چند بار در پی سرزنشهای خانوادهاش، که میترسند او بر اثر این رفاقت، کمونیست شود، از دوست روساش جدا میشود تا اینکه سرانجام به خاطر گزارشهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی، فعالیت نیروگاه متوقف میشود. مهندسان روس بوشهر را ترک میکنند، بوی جنگ به مشام میرسد و نیروهای ارتش آماده دفاع میشوند و …
این فیلم که در بخش فیلمهای بخش نگاه نو جشنواره سی ویکم فیلم فجر حضور داشت در پایان جشنواره دست خالی از رقابت برای سیمرغ بیرون آمد اما در بخش تجلی اراده ملی اکثر جوایز سازمانها و نهادها را به دست آورد و تبدیل به یکی از جذابترین فیلمهای این دوره از فستیوال فیلم فجر شد.
فیلم سینمایی «تنهای تنهای تنها» هر چند به موضوع حساس و سیاسی مانند آژانس بینالمللی انرژی اتمی و فعالیت نیروگاه بوشهرمی پردازد که در طول این سالها همیشه در بخش بین المللی مساله اصلی برای ایران بوده و مدام به این خاطر ایران مورد تهدیدات کمر شکنی را تحمل کرده است اما ریتم مناسب و جذاب فیلم و به نوعی زبان شیرینی که دارد باعث میشود که مخاطب از دیدن این فیلم خسته نشود و به هیچ عنوان احساس نکند که با اثری سفارشی روبه رو ست. نکته مهم دیگر اینکه فیلم به هیچ عنوانی ادا یا ادعای روشنفکری و خود نمایی ندارد و به سادگی روایت و قصه خود را برای مخاطب امروز تعریف میکند و در آن از سیاهی یا توهین به مردم یا اعتقادات یک ملت خبری نیست.
فیلم با توجه به فضای بومی که دارد در عین سادگی قصه خود را تعریفو سرشار از ظرافت، شیطنت و خلاقیت میکند و موفق میشود از یک فضای بومی مانند بوشهر در جهت هر چه بهتر شدن ریتم و جذابیت آن استفاده کند و مخاطب را درگیر خود کند
شاید نکته مهمی که مخاطب با شنیدن نام فیلم «تنهای تنهای تنها» فکر کند با فیلمی از سینمای کودک ونو جوان روبه روست که در آن کودکی از شدت تنهایی دست به کارها غیر قبال باور میزند و در حسرت داشتن خانواده است یا اینکه نوجوانی تنهایی خود را با ماهی فروشی و کسب روزی برای خانوادهاش سچری میکند و کمک خرج خانواده است ودر این روزگار وانفسا تنهای تنهای تنهاست. اما همه این پیش فرضها از سوی مخاطب غلط از آب درمی آید و نکته مهم و پیام اصلی فیلم به دور از برداشتها مختلف هر مخاطب این است که در میتوان با استفاده از دوستی، برادری، انسان دوستی، گذشت، تفاهم با هر نوع لهجه، رنگ، ملیت، فرهنگ و آدابی انسانهای ملتها در کنار یک دیگر زندگی کنند و دوستیها را گسترش دهند.
فیلم به مخاطب نشان میدهد که دوستی و عشق، مرز و جغرافیا نمیشناسد و ربطی به ایرانی بودن یا روسی بودن ندارد و مهم انسان دوستی و داشتن وجدان است. کارگردان در فیلم با مهارت تمام از بازیگران بومیاش بازی گرفته و فضاهایی همراه با طنز ساخته که میتواند به درستی وبدون هیچ واسطهای مخاطب را به خنده وا دارد. ازسویی کارگردان فیلم عبدی پوراز زبان شخصیتهای نوجوان خود یعنی «رنجرو» و «الگ»، با لهجه بوشهری و به زبان روسی، در طول فیلم به همه میگوید که به حرمت دوستیها و به خاطر خدا، دوستیها را ازبین نبرید. در واقع او دعوت به برادری و دوستی در روزگاری میکند که این روزها همه برعلیه کشورمان شدیترین تحریمها را روا داشتهاند و تصورات غلطی از فعالیتها هستهای کشورمان دارند. این فیلم میخواهد از زبان دو پسربچه خطاب به قدرتهای جهانی بگوید که جنگ خوبی نیست و وحشتناکترین اتفاقی است که ممکن است برای یک کشور اتفاق بیافتد و باعث کشته شدن کودکان، زنان و مردان میشود. ازسویی فیلم عنوان میکند کهای ابرقدرتها ی راحت طلب و چپاول گر غربی حق ندارید در فاصله میلیونها کیلومتر دورتر از ما بر روی مبلهای راحتی خود در آن سر دنیا لم بدهید و برای به راه انداختن جنگ در یک سوی دیگر دنیا تصمیم بگیرید و فقط به فکر جیبهای خود باشید و از ویرانی و کشته شدن مردم کشورهای خاورمیانه لحظهای هم خم به ابرو نیاورید. چون ممکن است گریم صورتتان بشکند و چهره روباه صفت تان از زیر آن مشخص شود و مردم دنیا چهره واقعی شما را ببینند.