«وودی آلن» اول دسامبر ۱۹۳۵ در بروکلین نیویورک در یک خانواده یهودی متولد شد. هشت سال از دوران کودکی اش را در مدرسه یهودیان سپری کرد، پس از آن در دبیرستانی به نام «میدوود» رفت در آن زمان موهای قرمز رنگ او باعث شده بود تا در بین دوستان و هم کلاسیهایش به «قرمز» معروف شوددر این سالها او با هدف کسب درآمد، شروع به نوشتن قطعات طنز و فروش و چاپ آنها در ستونهای طنز روزنامهها کرد.
آلن در سال ۱۹۵۳ در دانشگاه سینمایی نیویورک ثبت نام کرد ولی بلافاصله در دوره «تولیدات سینمایی» مردود و مجبور به ترک دانشگاه شد. بعد از آن به مدت دو سال با دستمزد ۲۰ دلار در هفته به نویسندگی برای کمدینی به نام «دیوید آلبر» مشغول بود. استعداد او برای نوشتن شوخی های تک خطی دستمزدش را به ۱۵۰۰ دلار در هفته می رساند. شروع به نوشتن برای برنامه تلویزیونی «سید سیزار»، «نمایش نمایش ها»، «طرح های کمدی» می کند و همکار «مل بروکس»، «نیل سایمن» و «کارل رینر» می شود.
پس از کسب شهرت به عنوان تک نواز کلارنیت باشگاه های شبانه در دانشگاه ها و تلویزیون نیز برنامه اجرا می کند و به نوشتن متون برنامههای تلویزیونی می پردازد. او که از نوجوانی نواختن کلارینت را آغاز کرده بود، با ورود به برنامههای تلویزیونی، اسم کوچک «وودی هرمن» نوازنده مشهور کلارینت را برای خود انتخاب کرد. بعد از پنج سال همکاری با تلویزیون و تصمیم گرفت استعدادش را در زمینه بازیگری هم امتحان کند. اولین حضور او به عنوان بازیگر در سال ۱۹۶۰ در کلوپی در منهتن بود. شخصیت کمدی متفاوت و خلاق او به سرعت نگاهها را به سوی او جلب کرد.در ۱۹۶۴ «چارلز فلدین» تهیه کننده، او را در باشگاه شبانه «بلو آنجل» می بیند و از او می خواهد فیلم نامه «تازه چه خبر پیشی» را بازنویسی کند. او آلن را با خود به اروپا می برد حتی در کنار «پیتر سلرز» نیز نقشی به او می دهد.
آلن سپس نقش برادر زاده «جیمز باند» را در «کازینو رویال» بازی می کند که خود نقش را در فیلم نامه تصحیح کرده بود. او نمایشنامه ای می نویسد با عنوان «آب را ننوش» كه در برادوی با موفقیت رو به رو می شود در همین سال است که همکاری اش را با مجله نیویورک شروع می کند. در ۱۹۶۶ غیر مستقیم وارد سینما می شود، او فیلم «چه خبرها، سوسن پلنگی» را که در اصل فیلم ژاپنی بود با دوبله خندهآوری کارگردانی می کند.
نمایشنامه دومش در سال ۱۹۶۹ همه را غافلگیر می کند. «دوباره بنواز، سام» داستان مردی کمرو و دلباخته است که از شبح «همفری بوگارت» تقاضای کمک دارد. بعدها «هربرت راس» نمایشنامه را به فیلم تبدیل می کند.
در ۱۹۶۹ آلن با بازی خودش فیلم «پول رو بردار و فرار کن» را می سازد و تبدیل به ستاره بزرگ سینما می شود.او در سال ۱۹۷۷ با همکاری «دایان کیتون» فیلم «آنی هال» را می سازد، فیلمی که جایزه اسکار بهترین فیلم و بهترین کارگردانی را برای او به همراه آورد.
سال بعد آلن فیلم «صحنههای داخلی» را در سال ۱۹۷۸ ساخت که با آن باز هم نامزد اسکار بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه شد. بعد از این فیلم او با ساخت فیلم «منهتن» به زادگاهش محبوبش نیویورک ادای احترام می کند، منهتن هم نامزد اسکار بهترین فیلمنامه می شود.در اوایل دهه ۸۰ او تحت تاثیر «اینگمار برگمن» و «فدریکو فلینی» فیلمهایی مانند «سپتامبر» و «خاطرات اکلیلی» را ساخت. او در ۱۹۸۵ «هانا و خواهرانش(۱۹۸۵)» را ساخت که موفق به کسب اسکار بهترین فیلمنامه شد. آلن سه فیلم «دنی رز برادوی(۱۹۸۴)»، «رز ارغوانی قاهره(۱۹۸۵)» و «روزگار رادیو(۱۹۸۷)» حول اهمیت سینما و رادیو می سازد. هر سه فیلم نامزد اسکار بهترین فیلمنامه غیر اقتباسی می شوند. «داستانهای نیویورک» و «جرمها و بزهکاریها» هم دو اثر او در ۱۹۸۹ بودند.
او در دهه نود «شوهران و زنان»، «گلولهها برفراز برادوی»، «آفرودیت توانمند»، «شالودهشکنی هری» و «همه میگویند دوستت دارم» را ساخت که تمامشان حداقل یک نامزدی اسکار داشتند. پس از ساخت چند فیلم در دهه اول قرن بیستم، آلن در ۲۰۰۵ «امتیاز نهایی» را کارگردانی کرد که مورد توجه منتقدین و مردم قرار گرفت و علاوه بر نامزدی اسکار بهترین فیلمنامه دو نامزدی جایزه گلدن گلوب را هم داشت.
بعد از کارگردانی فیلمهای «خبر داغ»، «خانه» و «رویای کاساندرا»، آلن در سال ۲۰۰۸ فیلم «ویکی کریستینا بارسلونا» را هدایت کرد. «هرچه کار می کند»، « تو یک غریبه سبزه روی قدبلند را ملاقات خواهی کرد»، «نیمهشب در پاریس» و «به رم با عشق» از آخرین فیلمهای او هستند.
آلن ۱۵ بار نامزد اسکار بهترین فیلمنامه و هشتبار نامزد بهترین کارگردانی شده است که فقط دوبار در بخش بهترین فیلمنامه و یکبار در بخش بهترین کارگردانی موفق به کسب اسکار شده است.