نیمنگاهی به مجموعه تلویزیونی «شوق پرواز» به کارگردانی یدالله صمدی؛
ما رفتهایم و آنها ماندهاند ...
تاريخ : شنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۰ ساعت ۱۰:۲۲
حالا دیگر برای یک نوجوان که چندان در قید و بند آداب و شرع و عرف نیست، یپرسی شهید بابایی کیست، نمیگوید درست نمیشناسم و فقط میدانم نام بزرگراهی است در تهران! حالا دیگر تمام سرزمین ایران بیش از هر زمان دیگر شهید بابایی و باباییها را میشناسد؛ این شناساندن برای نظام ۴ میلیارد تومان هزینه داشت؛ فقط ۴ میلیارد تومان. حالا به جای تمام پسترها؛ یادبودها؛ شبهای خاطره و چاپ کتاب (که همۀ آنها در جایگاه خود مطلوب و مفیدبه فایده است) «شوق پرواز» کار خودش را کرد. حالا دیگر از بندر چابهار تا آستارا، از اسلامآباد تا قاین همه و همه شهید بابایی را به جان میشناسند و به او افتخار میکنند؛ کم نیستند، مجاهدانی که اینگونه ایستادند بر آستانۀ تکلیف.
آنچه ما از «شوق پرواز» دیدیم و آموختیم، روایتی عاقلانه، مستند و منطقی از زندگی یکی از سرداران هشت سال دفاع مقدس بود. رسانه ملی اینبار به درستی توانست رسالت خود را در برنامهسازی برای جنگ تحمیلی ایفا کند، در فرایند آسیبشناسی رسانه ملی یکی از مهمترین اشکالات به برنامهسازیها بیتوجهی به آثاری است که مردم را از سطحینگری به اتفاقات گذشته و آینده برهاند، متاسفانه دیده شده است که در برخی آثار رسانه ملی این سطحی نگری در حال ترویج است. «شوق پرواز» حرکتی بود در بهتر شناسانده شدن یکی از شهدای دفاع مقدس که نمونهای از هزاران شهید آن سالهاست. نوع برقراری ارتباط مردم با این سریال نشان میدهد که توجه زیادی به آثار زندگی بزرگان دفاع مقدس میشود.
دیشب که آخرین قسمت «شوق پرواز» پخش شد، خیلیها با شهید بابایی به آسمان میرفتند وقتی او سوار بر هواپیمای جنگیاش میشد، خیلیها با او شاد میشدند و غمگین، وقتی ماموریتی به ثمر میرسید یا نمیرسید و خیلیها شب گذشته با او شهید شدند یا یاد او و با دلاوریهای او.
شهید بابایی را حالا دیگر همه در یاد و قلب داریم و شهید باباییها را . شهید بابایی جاودانهتر شد به مدد تصویر؛ انشالله دعای مردم جایگاه او را رفیعتر گرداند انشالله.