به گزارش هنرنیوز، بیتردید در میان کتابها و مقالات متعددی که درباره نیما یوشیج و شعر نو تألیف شده و پژوهش هایی که درباره نظریههای نیما تحقیق انجام دادهاند، کتاب «بوطیقای شعر نو» از اهمیت ویژهای برخوردار است، چراکه در این کتاب، بوطیقای شعر نیما از میان نوشتهها و کتابهای خود نیما برگرفته است.
جورکش با اشاره به بحران شعر امروز، دگرگونی آن و سرخوردگی مخاطب و ذکر برخی دلایل این بحران، نگاه به نظریه و شعر نیما را پژوهش و پیشنهادی چاره اندیشانه برای حل این بحران معرفی کرده است. جورکش در این پژوهش به بررسی متون و مقالههای قبلی درباره نیما و شعر نو پرداخته تا به گفته خود دعوتی باشد برای بازاندیشی کار نیما و انگیزش چند پرسش: آیا نیما را شناختهایم؟ منظور نیما از شعر نو چه بود؟ شعر نو را چه مؤلفههایی تعیین میکند؟ بحران شعر معاصر از کجا سرچشمه میگیرد؟ و نیما چه راهحلی برای آن پیشنهاد میکند؟ چرا که نویسنده معتقد است بحران کنونی شعر، همان بحرانی است که نیما پنجاه سال پیش از این در شعر ما شناسایی کرد و شعر نو را به مثابه راهحل گام به گام برای گذر دادن هنر ملی از این «راهکور» پیشنهاد کرد و با ارایه نظامی ارگانیک در جهت پیوند دادن کالبد شعر سنتی با شعری برمبنای اصول دموکراتیک در رفع آن کوشید.
فصل اول کتاب حاضر با مبحث مؤلفههای شعر نو آغاز میشود و نویسنده در صدد بیان این مولفههای پاسخهای متفاوت پژوهشگران را متفاوت دانسته و در همین راستا به کشف منظور نیما از دو واژهی «سوبژکتیویته» و «ابژکتویته» که بارها در نظریهپردازیهایاش آمده است میپردازد.
در اهمیت دریافت منظور نیما از این دو واژه نویسنده توضیحات مهدی اخوان ثالث و دکتر براهنی را با یکدیگر مقایسه کرده و نشان میدهد که تعبیرات متفاوت و دور از همی وجود دارند. همچنین با اشاره به تفسیرها و نقدهای مختلفی که بر تئوریهای نیما نوشته شده نشان میدهد، این تعبیر و تفسیرها بیشترین تأکید را بر عناصر وزن و بحور نیمایی و موسیقی کلمه میگذارد.
جورکش انتهای فصل اول را به برداشتهای متفات شاعران بعدی از تئوریهای نیما اختصاص داده و میپرسد: «آیا میتوان نام «شاعر نیمایی» را با تمام معنی کلمه بر آنان نهاد؟» دید تازهای که نیما به آن دست یافته بود برای طرح به یک نظام قاعدهمند نیاز داشت. نظامی که اجزای آن با یکدیگر رابطهای پویا و ارگانیک داشته باشند.
مؤلف در فصل دوم عناصر محوری بوطیقای نیما که در واقع مؤلفههای «میدان دید تازهی» او را تشکیل میدهند، تشریح و بررسی نموده و یافتن این عناصر محوری را شعرهایی از نیما بیان نموده که دارای ویژگیهایی مشترکند. عناصر محوری بوطیقای نیما عبارتند از: استغراق، ابژکتیویته ـ سوبژکتیویته، وصف و روایت.
در توضیح عنصر استغراق آمده است: « نیما وظیفه شاعر میداند که نه تنها بتواند به جای تک تک افراد بنشیند و «دفتر مسطورهی» همهی انسانها بشود، بلکه این قدرت را داشته باشد که در مقام سنگ، لاکپشت و اشیاء دیگر قرار گیرد و در آنها حلول کند.» همچنین چهار دستورالعمل یعنی خلوت کردن، بینایی و شنوایی شاعرانه داشتن و قدرت جدا شدن از خود، که نیما جزو تکنیکهای لازم برای رسیدن به استغراق میداند نیز مورد بحث قرار گرفتهاند.
درباره مبحث ابژکتیویته ـ سوبژکتیویته نیز میخوانیم: «به طور ساده، منظور نیمااز این دو واژههمین است که شاعر امروز باید به جای متکلموحده که نوعی مونولوگ است، «دیگران» را در شعر خود به گفتگو درآورد. توضیحات و تفسیرهایی که نیما در نظریههای خود مطرح میکند، همه در خدمت گسترش همین معناست.»
از نظر نیما وصف باید به جزئیات بپردازد، عینی باشد و ابژه خارج از ذهن را جلوهی مادی بدهد و از کاربرد «کلمات سوبژکتیو» خودداری کند.
برای حصول میدان دید تازه که فصل دوم به آن اختصاص داشت، تمرینها و تکنیکهایی لازم است که در نظریهپردازی نیما ذکر شده است. فصل سوم کتاب به همه این تمرینها و تکنیک پرداخته و با ترسیم اسکلت بندی طرح نیما جایگاه هر یک از مؤلفههای فرعی که جمعأ تکنیک را تشکیل میدهند روشن نموده. موضوعات تفصیل و تأوبی طرح، استغراق، ابژکتیویته، وصف و اجزای آن، روایت و اجزای آن در این مبحث مطرح میشوند.
آنچه نیما در تئوری و یادداشتهای نظریهپردازانه خود طرح میافکند، تا چه اندازه در عمل پیاده میشود، و شعر او تا چه میزان از نظریههای او پشتیبانی میکند؟ در فصل چهارم کتاب با عنوان «میدان دید تازه در عمل»، تلاش مؤلف بر این است که تئوریهای نیما را دز عمل، و در شعر او دنبال کند. به همین منظور بعضی از اشعار نیما را از جمله «خانه سریویلی»، «مرغ آمین» و «منظومه مانلی» به عنوان مثال مرور کرده است. همچنین، هر یک از عناصر محوری بوطیقای نیما نیز در عمل بررسی شدهاند.
جورکش در فصل پنجم با اشاره به اینکه «نبود بستر اجتماعی مناسب، کم توجهی شاعران بعد از نیما و سوءتفاهم منتقدان شعر، همگی دست به دست هم دادند تا شعر ما نتواند افقی را که نیما گشوده بود به کمال رؤیت کند.» این فصل را به سه تن از پیروان نیما اختصاص داده است: میرزادهی عشقی، به عنوان اولین کسی که به نیما اقتدا می کند، غول زیباـاحمد شاملو و مهدی اخوان ثالث ـ رهرو راستین نیما.
«پیجویی دستاوردهای نیما» در مصاحبه با منوچهر آتشی و م.آزاد موضوع فصل ششم کتاب حاضر است . در پیگیری عناصر شعر نیما و نظام فکری شعر نو، در تاریخ ۲۸/۴/۸۲ همایش با حضور منوچهر آتشی، م.آزاد، مسعود توفان و شاپور جورکش انجام گرفت که مهمترین نکات آن در این فصل از نظر میگذرد.
در انتهای کتاب نیز گزیده ای از اشعار نیما یوشیج با تقسیمبندی تازه و انتخاب مؤلف ارائه شده است.